نقش سرمایه‌های اجتماعی در مدیریت بحران

ما در شرايطي از بسيج عمومي براي مقابله با شيوع کرونا به‌عنوان يک بحران اجتماعي صحبت مي‌کنيم که برکسي پوشيده نيست نخستين قدم در ايجاد اين بسيج ملي، اعتماد عمومي ميان مردم و مسئولان است و اين اعتماد عمومي مي‌تواند در همه امور مردم را با مسئولان کشور همراه کند. بي‌شک در هر جامعه‌اي همراهي مردم با دولت به مديريت بحران کمک شاياني مي‌کند، اما در روزهايي که شکاف بي‌اعتمادي ميان مردم و مسئولان ترميم نشده، اخبار و شايعات در فضاي مجازي در رابطه با کرونا مورد اعتماد و پذيرش قرار مي‌گيرد. وقتي ما در طي سال‌هاي گذشته و با توجه به برخي از مصلحت‌هاي سياسي، برخي استوانه‌هاي جامعه که مي‌توانست زمينه اعتمادسازي در ميان مردم را فراهم کند، ناديده گرفتيم، چطور توقع داريم در شرايط بحراني اين افراد به کمک کشور و حل بحران موجود بيايند. متاسفانه تا يک هفته پيش تلاش بر اين بود که بگويند کرونا در کشور وجود ندارد، در حالي‌که همه شواهد نشان مي‌داد يک سري افراد مبتلا شده‌اند. هم اکنون نيز آمار يک هفته اخير و رسمي وزارت بهداشت نشان مي‌دهد فقط در هفت روز بيش از 95 نفر به اين ويروس مبتلا شده‌اند و در اين شرايط مردم بايد چطور به آمار اعتماد کنند؟! اين تکذيب‌ها و اتفاقات در چند ماه پيش و در جريان سقوط هواپيماي اوکرايني و بي‌اطلاعي رئيس‌جمهور از افزايش قيمت بنزين و... شاهد بوديم که منجر به کاهش شديد اعتماد عمومي شد و حالا بازگرداندن اين اعتماد عمومي و ايجاد بسيج ملي براي مقابله با کرونا کاري کمي دشوار است. متاسفانه برخي تلاش‌ها در طي ساليان گذشته براي کاهش سرمايه‌هاي اجتماعي موثر واقع بوده و در شرايط فعلي، کمتر مسئول اجرايي را داريم که مردم به آن اعتماد داشته باشد و به ايجاد اين بسيج ملي براي مقابله با کرونا کمک کند. در حقيقت با تخريب نخبگان و سرمايه‌هاي اجتماعي که روزگاري داراي اعتبار بودند‌، حالا کمتر کسي به آنها توجه مي‌کند، در حالي‌که آنها مي‌توانستند در مديريت بحران بسيار راهگشا و موثر باشند. همان‌طور که در کشور چين شاهد بوديم که همراهي مردم با مسئولان منجر به روند کاهشي بيماران کرونا شد، ولي کسي نمي‌داند چرا مسئولان نقش مردم را در اين رابطه جدي نگرفتند و به راحتي اجازه دادند که اين ويروس در کشور و برخي از شهرها پخش شود. بر اين باورم که برخلاف ادعاي برخي که معتقدند کروناويروس ترس ندارد، مردم بايد از شرايط موجود احساس ترس کنند و اين بيماري را بيش از پيش جدي بگيرند. با وجود اينکه خطر کرونا به يک قدمي ما رسيده اما بسياري از مردم هنوز بي‌پروا هستند و اين بيماري را جدي نگرفته‌اند. پس شايد گاه بروز شايعات‌ و نگراني اجتماعي بتواند تلنگري باشد تا مردم اين بيماري را جدي بگيرند. بزرگترين خطر کرونا در انتشار سريع آن است و اگر جلوي انتشار بسيار سريع آن را نگيريم، قادر است در مدت کوتاهي تبعات بدي را به همراه داشته باشد. در مرحله دوم، پزشکان مورد اعتماد مردم بايد راه‌هاي حفظ سلامت و پيشگيري از اين بيماري را در شبکه‌هاي اجتماعي و به طور گسترده به مردم آموزش دهند تا بتوانيم اين ويروس را کنترل نماييم.