روزنامه مردم سالاری
1398/12/22
کرونا و مسئله علوم انسانی در ایران
با خود فکر میکردم که چه نسبتی ميتواند بین علوم انسانی و ویروس کرونا وجود داشته باشد. دیدم یک نسبت وجود دارد و آن در «پنهان بودن تاثیرگذاری هر دو آنها» است؛ علائم کرونا تا دو هفته پنهان است و ظاهرا تا چند هفته هم ممکن است طول بکشد. تاثیرات فردی و اجتماعی علوم انسانی هم پنهانی و البته بلندمدت است.فردی که مبتلا به ویروس کرونا باشد که ناقل آن به نفرات دیگر است، احساس آگاهانه نسبت به مریضی خود ندارد. بعد از اینکه عوارض مریضی معلوم شد تشخیص داده ميشود که فرد، مبتلا شده است. در این وضعیت، بسته به نوع عوارض و توان فرد و ظرفیت خدمات دهی با آن رفتار ميشود. ویژگی که باعث شده الان کرونا جدیتر از مریضیهای دیگر مورد توجه قرار گیرد سرعت واگیری و گسترش آن از یک طرف و فقر و کمبود امکانات و شرایط فردی و عمومی مواجهه با آن از طرف دیگر است و الا اگر مثل مریضیهای دیگر بود تبدیل به بحران، بلا و مصیبت عمومی نمیشد که در سراسر جهان بیش از صد هزار نفر را مبتلا کند و موجب مرگ چند هزار نفر شود.
اما وضعیت علوم انسانی! به نظر ميآید تاثیر علوم انسانی هم پنهانی و بلند مدت است. اینکه نوع مواجهه با موضوعات اجتماعی متاثر از میزان آگاهی و شناخت و تحلیلهای متکثر است و هر چه این دادهها و اطلاعات و علی الخصوص تحلیلها بیشتر باشد مواجهه با پدیده اجتماعی را منطقیتر و متعادلتر میکند امری علی حده است و در اینجا با توجه به موضوع این نوشتار، بهانه نگارش در مشابهت کرونا با علوم انسانی و تاثیر کرونا بر هویدا شدن وضعیت علوم انسانی در ایران است.
وجه مشابه کرونا و علوم انسانی در پنهان بودن فرد دارنده آن است. ماکیاولی در کتاب شهریار مطرح میکند که کار پزشک و سیاستمدار و جامعه پژوه در تشخیص بیماری شبیه هم هست. اگر مریضی یا مشکل فردی و اجتماعی قبل از بروز همه عوارضش معلوم شد احتمال درمانش زیادتر است هر چند تشخیصش سختتر است و از هر ذهنی ساخته نیست. اما اگر همه عوارض بیماری و مشکل فردی و اجتماعی پیدا شد تشخیصش راحت، اما درمانش سختتر است. امروزه تکنولوژیهای زیادی به کمک تشخیص بیماریهای جسمی آمده و درمان را راحتتر میکند اما با این اوصاف برخی بیماریها هم هستند که قابل درمان نیستند یا داروی کاملی برای درمانشان وجود ندارد. اما این تکنولوژیها در علوم انسانی با شاخص اختلاف نظرات همراه بوده و به نوعی شبیه ماجرای فیل مولانا در تاریکی شده که باعث بحران فقر علم در جامعه شده است.
تاثیر علوم انسانی در جامعه، بلندمدت و پنهانی است. هرچند تاثیر فقر و کمبود علوم انسانی در جامعه ایرانی از عموم دیدها و منظرها آشکار نیست یا اگر هم برای برخی آشکار باشد دیگران به میدان ميآیند و به عوامل بیربطی غیر از فقر و کمبود بهرهگیری از علوم انسانی ارتباط ميدهند و به نوعی آن را از مسیر بررسی تاثیر و اهمیت علوم انسانی منحرف ميکنند. کارایی و کارآمدی، حکمرانی خوب و کم کردن مشکلات اجتماعی و برقراری صلح و امنیت، نظم و مشارکت اجتماعی و هم افزایی و غیره با قوت و تاثیرگذاری علوم انسانی ارتباط جدی دارد. الان که بحران کرونا فراگیر شده مثل بقیه بحرانهای طبیعی چون سیل، زلزله، جنگ، شورش، قیام، انقلاب و غیره خلأ و کمبود بهرهگیری از علوم انسانی بیشتر معلوم میشود. پویشی تحت عنوان «پویش جامعه فرهنگی و دانشگاهی کشور» دیدم که به یکی از دردهای مردم ميپردازد؛ آن هم دهک پایینی که درآمدشان به صورت روزمزدی است و بخاطر بحران کرونا با مشکل جدی مواجه شده است. این اقدام از سر دلسوزی و همدردی است ولی در حد توانایی و ظرفیت افرادی که در حال تایید آن هستند نیست. اینکه علوم انسانیها در این موقعیت بحرانی چه تاثیری ميتوانند داشته باشند مثل بقیه بحرانها وضعیت بلاتکلیفی و بی جایی بر آنها حاکم است و این یک درد بزرگتر است که جامعه ایرانی با آن دست به گریبان است که این علم کجا به کار ميآید؟ و بیتاثیری آن در مواقع بحرانی و وضعیتهای عمومی بیشتر به چشم ميخورد. شاید بتوان در این زمینه راهکارها و راهبردهایی مطرح کرد ولی تا عزمی برای تغییر از موقعیت الف به موقعیت ب نباشد هنوز در مرحله طرح مشکل و در سطح کلیات هستیم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
کرونا و مسئله علوم انسانی در ایران
خبر
شوک در بخشهای خدماتی
حمایت قاطعانه علی پروین از یحیی و اسکوچیچ
اگر اپیدمی کرونا ادامه یابد جشنواره را لغو میکنیم
آغازعملیات برخورد و جمعآوری لوازم خانگی قاچاق
عراق چشم انتظار معرفی نخستوزیر
تصمیم قاطعانه درباره تعطیلی گسترده و منع رفتوآمد اتخاذ شود
تلاشهای برجامی نتیجه ندهد ایران اقدام نهایی را اعلام میکند
کاهش تردد را میخواهند اما قرنطینه را نه!
شایعات کرونایی ممنوع!