روزنامه شهروند
1399/01/25
انوشه را نمیشود محدود کرد
حسن انوشه سالهایسال تاریخ ایران، تاریخ طبری و تواریخ کهن اسلامی ایرانی را دقیق مطالعه میکردند و در حوزه مداخل تاریخی از آنها استفاده میکردند باعث شد به نثر فخیم زیبا در عین حال ساده و سلیس تاریخی برسند که میشود گفت این نثر خاص انوشه است و اهل فن میدانند چه کرده است. آخرین کار دانشنامهای ایشان در چندسال اخیر همین دانشنامه مازندران است. ایشان مدیریت کار را برعهده گرفتند و با تیم مجهز و گستردهای از نویسندگان و محققان مازندران و شمال ایران طرح پژوهشی این دانشنامه را ریختند. این دانشنامه نامش دانشنامه مازندران است اما بیشتر از این استان را دربرمیگیرد و شامل شمال ایران میشود. عمرشان کفاف نداد این دانشنامه را به سرانجام برسانند ولی افرادی در موسسه انوشه بابل تربیت کردند و محققانی در آنجا کار میکنند که این کار را به سرانجام برسانند. پیش از این هم دانشنامههایی در بعضی از استانها انجام شده ولی چون بیشتر کارهایی که در استانها انجام میشود را محققان بومی انجام میدهند و از آنجایی که بیشتر آنها احاطه و تخصص لازم را برای تألیف دانشنامه ندارند با اشکالاتی همراه میشود. کاری که انوشه انجام داده مطابق جدیدترین موازین دایرهالمعارفنویسی دنیاست و این کار یک حرفه تخصصی است. کاری که ایشان بنیانگذاری کرده میتواند برای همه مناطق و دانشنامههای منطقهای متد قرار گیرد. اگر آن قواعد و شیوهنامهای که تدوین کردهاند و در همان موسسه انوشه موجود است به کار بگیرند میتوانند یک کار علمی و آکادمیک و به روز انجام دهند. جا دارد که موسسه انوشه نه فقط در حوزه دانشنامه مازندران بلکه موسسهای در حوزه دانشنامهشناسی و فراگیرتر شود. افزون بر تألیفات و ترجمههایشان تجربه ایشان خیلی مهم بود. ایشان با اینکه محقق رسمی دانشگاهی نبود ولی تجربهای در طول سی چهلسال کسب کرده بود که خیلی از پژوهشگران دانشگاهی نداشتند، چون مثل انوشه عملا با تحقیق عملی و کاربردی مواجه نشده بودند. ایشان در تألیف مداخل و مقالات بسیار وسواس داشتند و هر کسی را انتخاب نمیکردند. افزون بر اینکه خودشان در دفتر کارشان را انجام میدادند جوانهایی را هم تعلیم میدادند و آنها را با متدولوژی پژوهش و تحقیق آشنا میکردند یا اینکه از متخصصان کمک میگرفتند و به آنها تعلیم میدادند و این منجر به شیوهنامه میشد. با وجودی که عموما کار جمعی در ایران با شکست یا کاستیهایی همراه است ایشان کار گروهی در دانشنامه را سالهایسال انجام دادند و به نظر من موفق بودند. کار دانشنامه در همه جای دنیا نواقصی دارد و از همین روست که همه دایرهالمعارفها هر 10سال یک بار به روز میشود. سالهایسال تاریخ ایران، تاریخ طبری و تواریخ کهن اسلامی ایرانی را دقیق مطالعه میکردند و در حوزه مداخل تاریخی از آنها استفاده میکردند باعث شد به نثر فخیم زیبا در عین حال ساده و سلیس تاریخی برسند که میشود گفت این نثر خاص انوشه است و اهل فن میدانند چه کرده است.
آخرین کار دانشنامهای ایشان در چندسال اخیر همین دانشنامه مازندران است. ایشان مدیریت کار را برعهده گرفتند و با تیم مجهز و گستردهای از نویسندگان و محققان مازندران و شمال ایران طرح پژوهشی این دانشنامه را ریختند. این دانشنامه نامش دانشنامه مازندران است اما بیشتر از این استان را دربرمیگیرد و شامل شمال ایران میشود. عمرشان کفاف نداد این دانشنامه را به سرانجام برسانند ولی افرادی در موسسه انوشه بابل تربیت کردند و محققانی در آنجا کار میکنند که این کار را به سرانجام برسانند. پیش از این هم دانشنامههایی در بعضی از استانها انجام شده ولی چون بیشتر کارهایی که در استانها انجام میشود را محققان بومی انجام میدهند و از آنجایی که بیشتر آنها احاطه و تخصص لازم را برای تألیف دانشنامه ندارند با اشکالاتی همراه میشود. کاری که انوشه انجام داده مطابق جدیدترین موازین دایرهالمعارفنویسی دنیاست و این کار یک حرفه تخصصی است. کاری که ایشان بنیانگذاری کرده میتواند برای همه مناطق و دانشنامههای منطقهای متد قرار گیرد. اگر آن قاعد و شیوهنامهای که تدوین کردهاند و در همان موسسه انوشه موجود است به کار بگیرند میتوانند یک کار علمی و آکادمیک و به روز انجام دهند. جا دارد که موسسه انوشه نه فقط در حوزه دانشنامه مازندران بلکه موسسهای در حوزه دانشنامهشناسی و فراگیرتر شود.
افزون بر تألیفات و ترجمههایشان تجربه ایشان خیلی مهم بود. ایشان با اینکه محقق رسمی دانشگاهی نبود ولی تجربهای در طول سی چهلسال کسب کرده بود که خیلی از پژوهشگران دانشگاهی نداشتند، چون مثل انوشه عملا با تحقیق عملی و کاربردی مواجه نشده بودند. ایشان در تألیف مداخل و مقالات بسیار وسواس داشتند و هر کسی را انتخاب نمیکردند. افزون بر اینکه خودشان در دفتر کارشان را انجام میدادند جوانهایی را هم تعلیم میدادند و آنها را با متدولوژی پژوهش و تحقیق آشنا میکردند یا اینکه از متخصصان کمک میگرفتند و به آنها تعلیم میدادند و این منجر به شیوهنامه میشد. با وجودی که عموما کار جمعی در ایران با شکست یا کاستیهایی همراه است ایشان کار گروهی در دانشنامه را سالهایسال انجام دادند و به نظر من موفق بودند. کار دانشنامه در همه جای دنیا نواقصی دارد و از همین روست که همه دایرهالمعارفها هر 10سال یک بار به روز میشود. دانشنامه ایشان هم نیاز به بازنگری دارد که باید در همان موسسه پیگیری و در چاپهای بعد اصلاح شود. از نظر شخصیتی ایشان بسیار آدم خوش محضری بودند و از مصاحبت با او لذت میبردیم. خنده از لبانش جدا نمیشد و با حکایتها و طنزهای تاریخی آدم را علاقهمند میکرد که با نگاه دیگری وارد تاریخ بشود. برای هر موضوعی که پیش میآمد درجا یک طنز تاریخی از قرنهای گذشته، تاریخ طبری یا تاریخ بیهقی داشتند و تعریف میکردند. ذهن خیلی پویا و آمادهای داشتند که برای من خیلی خاطرهانگیز بود و همین باعث میشد تمام نشستهایشان با خنده و شادی و در عین حال با آموزش تاریخی همراه باشد.