نگاهی جامعه‌شناسانه به مهمان ناخوانده

محمد یوسفی‌آرامش *- بیش از دو ماه است که ایران به صورت رسمی درگیر ویروس کووید 19 شده است. ویروسی که تمامی معادلات زندگی روزمره جهان را به هم ریخت؛ کسب‌وکارهای زیادی در اکثریت کشورهای جهان تعطیل شده‌اند، تعطیلی گسترده دانشگاه‌ها، موسسات آموزشی و از همه مهم‌تر ایجاد تغییرات کلیدی و گسترده در سبک زندگی بشر، تنها بخشی از تاثیرات این مهمان ناخوانده است. بسیاری از مردم، حتی در حالی که قرنطینه هستند، بارها و بارها دست‌های‌شان را می‌شویند، رفت‌وآمدهای دوستانه و خانوادگی برای بسیاری از افراد کاهش یافته و بسیاری از ارتباطات روزمره به صورت آنلاین دنبال می‌شوند. آن‌ها که توان دورکاری داشته‌اند، از خانه ادامه می‌دهند و کسب‌وکارهایی که فیزیکی هستند، بیشترین آسیب را دیده‌اند.
در میان تمامی این چالش‌ها و اتفاقات، یک سری باورهای جدید در بین مردم ایران به وجود آمده که در نوع خود شنیدنی و خواندنی است؛ در علم روان‌شناسی اصطلاحی به نام sterotype یا تفکر قالبی وجود دارد. تفکر قالبی به تفکری گفته می‌شود که در یک جامعه بسیاری از مردم یک جامعه به آن دچارند و به آن باور دارند. برای مثال، ممکن است بخشی از یک جامعه به غلط باور داشته باشد که «رانندگی زنان خوب نیست» و ممکن است در طول روز آن جمله را از افراد مختلفی در آن جامعه بشنویم. جملاتی از این دست در جامعه ایران بسیارند؛ جملاتی که ممکن است تا حد بسیاری اشتباه باشند، ولی به این دلیل که اکثریت مردم یک جامعه آن را به زبان می‌آورند تبدیل به استریوتایپ یا همان تفکر قالبی یک جامعه می‌شوند؛ جملاتی مثل «همه شیرازی‌ها تنبل‌اند»، «اصفهانی‌ها خسیس‌اند» و ده‌ها سبک جمله دیگر که همه ما واقف هستیم که در نوع خودشان غلط هستند و در طول تاریخ دست به دست چرخیده‌اند. هر جامعه‌ای می‌تواند از مجموعه‌ای از صفات مثبت و منفی تشکیل شود و نمی‌توانیم یک صفت را به طور کلی به تمام یک جامعه نسبت دهیم. در این میان، یک تفکر قالبی در ایران وجود دارد که پس از بحران کروناویروس، نگاه بخشی از جامعه را نسبت به فرهنگ مردم ایران به فکر فرو برد. این تفکر قالبی که «مردم ایران، مردمی هستند که تحت هر شرایطی در صف می‌ایستند». با شروع کروناویروس، بسیاری از کشورهای جهان شاهد هجوم مردم به فروشگاه‌ها بودند، تصاویر زیادی از آلمان، آمریکا، انگلستان و استرالیا پخش شد که در آن تمامی قفسه‌ها به سرعت خالی شده بودند. در بعضی از این کشورها ویدئوهایی از درگیری مردم برای گرفتن دستمال توالت بیشتر را شاهد بودیم، این فیلم‌ها دستخوش ساخت طنزهای زیادی در سرتاسر دنیا شد؛ به‌خصوص در ایران که مردم آن را با تیترهایی مثل «فقط ما در صف بنزین نمی‌ایستیم» نشر داده شدند. بسیاری از مردم از دیدن این تصاویر متعجب شده بودند، اما چرا چنین دست اتفاقی در کشوری مثل ایران رخ نداد؟ چرا شاهد چنین دست درگیری‌ها و یا هجوم‌هایی به فروشگاه های ایرانی نبودیم؟ از نگاه‌های جامعه‌شناختی مختلفی می‌توان به این موضوع در ایران و جهان نگاه کرد. یکی از مهم‌ترین اندیشه‌هایی که در میان چهره‌های مطرح بیان می‌شود، این مسئله است که مردم ایران در طول سال‌های گذشته به شدت در جدال با تحریم و تورم بوده‌اند و تحمل این بی‌ثباتی‌های اقتصادی و مدیریتی در سال‌های اخیر، موجب شده است تا با چالش‌های سخت خوی بیشتری بگیرند. تا حدودی ممکن است این نگاه درمقایسه با بعضی کشورها درست جلوه کند؛ چرا که نسل جدید و مدرن بسیاری از کشورها سختی‌هایی که نسل جدید ایران در حال تحمل آن هستند را ندیده‌اند.
از جمله نظریه‌های رایج دیگر می‌توان به قدرت خرید مردم ایران اشاره کرد، یک خانواده آمریکایی با 100 دلار چه میزان و چه تعدادی می‌تواند خوراکی تهیه کند؟ یک خانواده ایرانی برای خرید اقلام مهم خود با تورم فعلی چه میزان باید هزینه کند؟ بی‌شک این تفاوت قیمتی بین دو ملت، در قدرت خرید مردم یک کشور بی‌تاثیر نیست.
انتشار این اخبار از سوی کشورهایی که اکثرا مردم ایران در باورهای استریوتایپ و تفکر قالبی خودشان، آنها را مهد تمدن و فرهنگ می‌دانستند، شوک‌برانگیز و طنزگونه جلوه می‌کند. به طوری که این تفکر قالبی عمیق که مردم یک کشور از کشوری دیگر پایین‌ترند، دچار خدشه شد. مسلما انتشار یک فیلم در هیچ کجای جهان نمی‌تواند بیانگر رفتار تمام یک جامعه باشد. اما جامعه‌شناسی این مسئله به ما می‌گوید، ترسِ روبه‌رویی با یک بیماری ناشناخته، آسیاسی و اروپایی نمی‌شناسد. ترس می‌تواند مردم یک کشور توسعه‌یافته و یا حتی جهان سومی را نیز در بر گیرد. مردم همیشه در برابر چالش‌ها، با آنچه که دارند و آموخته‌اند برخورد می‌کنند. وقتی داشته‌ها و آموخته‌های مردمی در برابر یک چالش کم باشد، مطمئنا آن جامعه عملکرد ضعیفی را به نمایش خواهد گذاشت. چه یک شهروند آمریکایی باشد، چه یک شهروند ایرانی.


برخلاف عقیده بسیاری که در جهان هجوم مردم به سواحل را محکوم می‌کنند، یا در همین ایران به مسافران نوروزی خرده می‌گیرند، من باور دارم که بخشی از این کنش‌ها، یک واکنش طبیعی روانی انسان نسبت به ترس از یک ویروس ناشناخته است و می‌توان از آن به عنوان نوعی مکانیزم نام برد. ممکن است کسی با این مکانیزم دو ماه تمام از خانه‌اش بیرون نیاید و کسی دیگر به کلی وجود آن را انکار کند و به مسافرت نوروزی برود. این تماما بستگی به آنچه دارد که فرد از کودکی یاد گرفته است که در برابر ترس‌هایش به آن روش عمل کند، مانند بسیاری از قربانیان تجاوز جنسی در جهان، که تجاوز شدن را به کلی انکار می‌کنند. این نقد باید به دولت‌ها وارد باشد که با تصمیم‌گیری، آموزش و فراهم کردن رفاه بیشتر، مردم را در قرنطینه نگاه دارند. کرونا، به ما نشان داد که ما میهمانان این هستی، تا چه قدر در برابر کوچک‌ترین تهدیدها شکننده هستیم و چقدر کارهای کوچک انسان، می تواند اثرگذاری‌های گسترده و ماندگار در جهان هستی به جای بگذارد. وقت آن است در زمان قرنطینه به استریوتایپ‌های قالبی و محدودکننده زندگی شخصی‌مان بیشتر بنگریم و تغییراتی اساسی پدید آوریم.
* فعال اجتماعی
سایر اخبار این روزنامه
ژوبین صفاری دولت کاری نکند! ضوابط موقت چک‌های برگشتی ابلاغ شد ارفاق کرونایی به صاحبان مشاغل برخی از رهبران بین‌المللی چگونه به مبارزه با شیوع کووید19 پرداخته‌اند؟ آزمون دشوار کرونا برای سیاستمداران علت خودکشی دختر ۱۲ ساله ایلامی از زبان مدیرکل بهزیستی استان «ابتکار» از تاثیر افزایش دستمزدها بر شاخص‌های اقتصادی گزارش می‌دهد دور باطل حقوق و تورم «ابتکار» از خطرات پیش روی افراد مهجور بر اثر شیوع کووید19 گزارش می‌دهد آسایشگاه‌ها در محاصره کرونا رئیس‌جمهوری در جلسه ستاد مدیریت و مقابله با کرونا: هر از چندگاهی بدهی جدیدی از دوران قالیباف کشف می‌شود بی‌مقدار: باید در افزایش حقوق کارگران تجدیدنظر شود جهانگیری در جلسه معارفه وزیر جهاد کشاورزی: سیاه‌نمایی‌ها مانع اطلاع مردم از دستاوردهای دولت شده است نگاهی جامعه‌شناسانه به مهمان ناخوانده زردنویسی چه پیامدهایی به دنبال دارد؟ خیزش دوباره پاپاراتزی از دامن شبکه‌های اجتماعی