روزنامه آرمان ملی
1399/01/30
از عدم امكان وتوی وام ايران تا آينده برجام
اولين مبادله تجاري در چارچوب اينستکس در نوروز 99 انجام شد. بهنظر شما اين کانال مالي تا چهاندازه قادر به رفع نيازهاي اساسي ايران است و چگونه ميتواند در معادلات سياسي اثرگذار باشد؟بحران کرونا فرصتي را براي اينستکس ايجاد کرد که بتواند اولين تراکنش مالي خود را با ريسک نسبتا پاييني انجام دهد. اين احتمال وجود داشت که مکانيزم مذکور با تحريمهاي آمريکا هدف قرار گرفته شود؛ زيرا بهطور کلي و بر خلاف کانال مالي بشردوستانه سوئيس که از چارچوبهاي مالي مرسوم در عرصه بينالمللي با محوريت دلار آمريکا استفاده ميکند، اينستکس براي دور زدن تحريمهاي آمريکا طراحي شده بود. به همين علت نيز دولت آمريکا از ابتداي کار تمايلي به فعال شدن اينستکس نداشت. موفقيت اين کانال مالي اروپايي سابقهاي را برجاي ميگذارد که در طولاني مدت ممکن است، هژموني آمريکا بر بازارهاي مالي جهان را به چالش بکشد. بنابراين ميتوان گفت ايران و کشورهاي اروپايي، هوشمندانه زمان مناسبي را براي انجام اولين مبادله تجاري در چارچوب اينستکس انتخاب کردند؛ چراکه اگر در ميانه يک اپيدمي عمومي، دولت آمريکا ميخواست مانع از صادرات تجهيزات پزشکي از آلمان به ايران شود، بايد هزينه سياسي سنگيني را متحمل ميشد. با اين وجود همچنان اين سوال مطرح است که آينده اينستکس چگونه خواهد بود؟ واقعيت آن است که چندان نميتوان اميدوار بود اينستکس تبديل به يک مکانيزم فعال و پربار براي ايران شود، به اين علت که نهايتا اگر اينستکس با موفقيت توسعه پيدا کند، به احتمال قريب به يقين دولت آمريکا کمپاني خواهر اينستکس در ايران يعني STFI را هدف تحريمها قرار خواهد داد و به اين وسيله با ايجاد رعب و وحشت در ميان شرکتهاي اروپايي آنها را از ادامه همکاري با ايران از طريق کانال مالي اينستکس منصرف خواهد کرد. با اين وصف، معتقدم اينستکس يک کانال محدود است که نهايتاً معاملاتي با ارزش چندميليون دلار در آن انجام خواهد شد و فرصتي است که دارو، غذا و تجهيزات پزشکي از اروپا خريداري شود.
در پي اجرايي شدن اينستکس، کشورهاي اروپايي از جمله فرانسه از ايران خواستهاند که به تعهدات خود در چارچوب توافق هستهاي بازگردد. شما حداکثر برد مفيد اينستکس را معاملات چندميليون دلاري عنوان کرديد، با اين شرايط آيا اين کانال مالي ميتواند انگيزهاي براي ايران به منظور بازگشت به تعهدات هستهاي باشد؟
به هيچوجه اينستکس نميتواند انگيزه مناسبي براي بازگشت ايران به اجراي کامل برجام باشد. به هر حال پيش از اجرايي شدن تحريمها حجم مبادلات تجاري ايران و اروپا از 12ميليارد دلار فراتر ميرفت و صادرات نفتي به اروپا نقش مهمي را در حجم مبادلات تجاري دوجانبه ايفا ميکرد. اکنون با اعمال تحريمها و قطع صادرات نفتي ايران به اروپا، اينستکس يا هيچکانال مالي ديگري اعتبار کافي را براي بازگرداندن حجم مبادلات تجاري ايران و اروپا به حتي 50درصد حجم سابق، ندارد. از همين رو نميتوان اميدوار بود که اينستکس بتواند جبراني براي تحريمها باشد و در نتيجه اين کانال مالي انگيزه مناسبي براي ترغيب ايران به اجراي کامل برجام و بازگشت به تعهدات هستهاي نخواهد بود. البته در اين ميان بايد به پارامترهاي ديگر نيز توجه داشت. يکي از اتفاقات مهمي که در دوره شيوع کرونا رخ داده، مشروعيت زدايي از تحريمهاي آمريکاست. در ميانه اين پاندمي جنبه ضد انساني تحريمها نمايان شد و همين امر احتمالا تبعاتي براي آمريکا در پي خواهد داشت. حتي ممکن است اروپاييها تمايل پيدا کنند تا خارج از چارچوب اينستکس راهي براي تجارت با ايران بيابند و ايدههايي نظير ايده رئيس جمهور فرانسه در تابستان 2019 مطرح شود. با اين حال باز هم نبايد ملاحظات سياسي و محافظهکاري رهبران اروپايي را ناديده گرفت؛ چراکه معتقدم آنچه تا امروز سبب شده تلاشها براي حفظ تجارت با ايران ناکام بماند، همين محافظهکاري رهبران اروپايي است.
در ماههاي گذشته کشورهاي اروپايي با تهديد آمريکا مبني بر اعمال تعرفه 25درصدي بر واردات خودرو، مکانيزم حل اختلاف برجام را عليه ايران فعال کردند. با توجه به احتمال تشديد فشارهاي آمريکا، فکر ميکنيد ايران و اروپا از اراده کافي براي حفظ توافق هستهاي دست کم تا زمان انتخابات نوامبر برخوردارند؟
با توجه به اينکه 6 ماه بيشتر تا زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده آمريکا باقي نمانده فکر ميکنم اين زمان، بهاندازهاي طولاني نيست که ايران و اروپا بخواهند دستاوردهايي را که در طول چند سال به دست آمده بهطور کامل از دست بدهند. خواه ناخواه امروز در يک شرايط حداقلي قرار گرفتيم که هم ايران تعهدات خود را کامل اجرا نميکند و هم اروپاييها در پايبندي به تعهدات موفق نبودهاند. اين شرايط هرچند مورد رضايت نيست، اما ثابت است. يعني اگر ايران بهطور جدي در راستاي گسترش فعاليتهايهستهاي گام برندارد، اروپا نيز تمايل نخواهد داشت که روند حل اختلاف را بحراني کرده و پرونده را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع دهد. البته يک عامل ميتواند تاثير منفي بر شرايط داشته باشد و اروپاييها را براي بسط دادن بازه زماني حل اختلاف دچار مشکل کند. در اکتبر 2020 بهصورت اتوماتيک تحريمهاي سازمان ملل در خصوص سلاحهاي متعارف لغو خواهد شد و آمريکا به شدت تلاش ميکند جلوي وقوع اين مساله را بگيرد. تنها راهي که آمريکا ميتواند از طريق آن از لغو تحريم تسليحاتي سازمان ملل عليه ايران جلوگيري کند، از بين بردن برجام است. بنابراين ميشود انتظار داشت که در چند ماه آينده به خصوص از تابستان پيش رو تا زمان برگزاري انتخابات، آمريکا براي از بين بردن برجام، فشارها بر اعضاي اين توافق را افزايش دهد. اگر طرفهاي باقي مانده در برنامه جامع اقدام مشترک بتوانند اين فشارها را تحمل کنند، ميتوان اميدوار بود که برجام لنگان لنگان خود را به انتخابات آمريکا برساند. پس از آن در صورتي که دموکراتها انتخاب شوند، توافق ميتواند زندگي دوبارهاي را تجربه کند و در غيراين صورت، بايد منتظر بحرانهايي جديد بود.
يکي از نگرانيها در خصوص آينده برجام به عملکرد دولت انگلستان و نزديکي بوريس جانسون به آمريکا مربوط ميشود. با توجه به اينکه انگلستان امکان فعال کردن اسنپ بک عليه ايران را داراست، امکان دارد که اين کشور بدون آلمان و فرانسه عليه ايران اقدامي کند؟
تا به حال انگليس همراه با فرانسه و آلمان بر لزوم پايبندي به برجام اصرار ورزيده است. آغاز روند حل اختلاف نيز تصميمي سهگانه بود و هيچيک از طرفهاي اروپايي برجام به تنهايي اقدام به فعالسازي اين مکانيزم نکردند. با اين وجود اين نگراني وجود دارد که هرچه به زمان برداشتن تحريمهاي سازمان ملل نزديکتر شويم، انگليس در مقابل فشارهاي دولت ترامپ آسيبپذيرتر شده و ممکن است اقدام به فعالسازي مکانيزم اسنپ بک کند. چنين اقدامي از سوي لندن ميتواند ايران را وادار به خروج از برجام يا حتي خروج از پيمان منع گسترش سلاحهاي هستهاي (NPT) کند. من فکر ميکنم بحران کرونا بر اين مساله تاثير خواهد گذاشت؛ چراکه اگر آمريکا در وضعيتي قرار داشت که ميتوانست توافقي تجاري با انگليس امضا کند و انگليس را که بهتازگي از بحران برگزيت رهايي يافته در شرايط اقتصادي بهتري قرار دهد، شايد اين انگيزه جدي براي دولت جانسون ايجاد ميشد که در مسير فشار به ايران همراهي بيشتري با کاخ سفيد داشته باشد. اما امروز با توجه به رکود اقتصادي شديدي که آمريکا با آن دست و پنجه نرم ميکند، احتمال حصول توافقي که بتواند انگليس را راضي کند پايين است.
يکي از نمودهاي فشار آمريکا در دوره کنوني، مخالفت با اعطاي وام به ايران است. مساله دريافت وام از IMF از منظر حقوقي و سياسي چه ملاحظاتي دارد و اساسا آمريکا ميتواند از اعطاي آن به ايران خودداري کند؟
وامي که ايران از صندوق بينالمللي پول (IMF) درخواست کرده وامي اضطراري محسوب ميشود و تنها به 51درصد آرا نياز دارد تا به تصويب برسد. با توجه به اينکه آمريکا 5/16درصد آرا در هيات امناي صندوق بينالمللي پول را در اختيار دارد، دولت ترامپ به تنهايي نميتواند جلوي اعطاي وام به ايران را بگيرد. اما ممکن است که مديرکل IMF براي جلوگيري از تنش سياسي در هيات امنا تلاش کند بررسي درخواست ايران را تا زمان حصول يک اتفاق نظر به تعويق بيندازد. آمريکا اين بحث را مطرح ميکند که ايران بهدنبال استفاده از اين پول براي پيشبرد سياستهاي منطقهاي خود است و فکر ميکنم راهکاري که براي خروج از اين بن بست وجود دارد، اين است که وجوه دريافتي از صندوق بينالمللي پول به کانال سوئيس واريز شود و از اين طريق ايران بتواند به تجهيزات پزشکي و اقلام دارويي مورد نياز خود دست پيدا کند. آمريکا توان وتوي حقوقي در IMF را ندارد. با توجه به اينکه ايران از حمايت کشورهاي در حال توسعه و کشورهاي اروپايي برخوردار بوده و اين مزيتي است که ادامه رابطه حسنه با اروپا براي ايران داشته است، ايران رأي کافي براي تاييد وام را دارد اما با وجود اينکه از نظر تکنيکي و حقوقي امکان وتو وجود ندارد، معمولا صندوق بينالمللي پول ترجيح ميدهد که از تنش در هيات امنا تا حد امکان جلوگيري کند. به همين دليل ميتوان راهکاري پيش بيني کرد که آمريکا بهانهاي براي مخالفت با اعطاي اين وام نداشته باشد.
يکي ديگر از ابزارهاي فشار ترامپ بر ايران در کنار تحريمها، تنشزايي در خاورميانه است. افرادي نظير وزير خارجه پمپئو نيز در مقاطعي بر حمله به ايران اصرار داشتهاند. اين مساله چه تاثيري بر معادلات سياسي آينده خواهد داشت؟
گروهي که امروز در آمريکا سردمدار ستيز با ايران هستند، به لحاظ ايدئولوژيک معتقدند نظام ايران در آستانه فروپاشي است. آنها معتقدند فشار تحريمها که با بحران کرونا تشديد شده است، اقتصاد ايران را به مرز متلاشي شدن نزديک کرده است. اين گروه فکر ميکنند در پي مسائلي که پس از افزايش قيمت بنزين، سقوط هواپيماي اوکرايني و کرونا پيش آمده، حاکميت با نوعي بحران مشروعيت روبهروست و اميد دارند دولت آمريکا به آرزوي هميشگي خود يعني تغيير نظام در ايران دست خواهد يافت. من فکر ميکنم از همين رو بود که حتي در دوره کرونا دولت ترامپ راضي به تعليق يا کاهش تحريمها نشد. گروهي که امروز در آمريکا سردمدار ستيز با ايران هستند فکر ميکنند اين روزها فرصتي مناسب براي حمله به ايران وجود دارد؛ چرا که تهران از سر ضعف پاسخي نخواهد داد. اين نگاه در مجموع شرايط خطرناکي را پديد خواهد آورد؛ زيرا از يک سو تهران هم تلاش دارد ضعفي از خود نشان ندهد و از سوي ديگر اين خطر مطرح است که برخي در ايران گمان کنند بهدليل درگيري آمريکا با بحران کرونا، سوء محاسبه داشته باشند. اين سوء محاسبه از هر دو سو ميتواند خطرناک باشد. با نزديک شدن به انتخابات آمريکا اين خطاها در محاسبات ميتواند افزايش يابد. عدهاي ممکن است فکر کنند با يک درگيري محدود و شوکهکننده ميتوانند انتخاب مجدد ترامپ را به خطر بيندازند و دولت ترامپ نيز ممکن است گمان برد که با به راهاندازي يک درگيري خارجي ميتواند از بحران داخلي ناشي از شيوع کرونا و رکود اقتصادي عبور کند. بهنظر من دقت نظر سياستمداران و تصميم گيران دو طرف در اين خصوص بسيار حائز اهميت و تعيينکننده خواهد بود.
قريب به اتفاق پارامترهاي سياسي در سال جاري به نوعي به انتخابات آمريکا وابسته هستند. تا چهاندازه امکان پيروزي دموکراتها و شکست ترامپ در نوامبر 2020 وجود دارد؟
امروز شانس انتخاب يک دموکرات نسبت به سه ماه قبل بسيار بيشتر است. به اين علت که برگ برندهاي که آقاي ترامپ اميدوار بود از آن استفاده کند يعني وضعيت پررونق اقتصادي، امروز بهدليل گسترش بحران کرونا وجود خارجي ندارد. همچنين اشتباهات ترامپ در مواجهه با اين اپيدمي عمومي سبب شد که اوضاع در آمريکا وخيمتر شود و بسياري ترامپ را مقصر اين وضعيت ميدانند. از طرفي بهدليل خطر ناشي از وجود ويروس کرونا، عملا امکان برگزاري کمپينهاي انتخاباتي وجود ندارد و ترامپ نميتواند از اين ابزار براي بهبود وضعيت خود و جذب رأي استفاده کند. در مجموع ترامپ در شرايط دشوارتري قرار گرفته اما همه اين مسائل نيز به معناي شکست قطعي او در انتخابات نيست.
در صورت پيروزي دموکراتها در انتخابات، چه سناريوهايي براي برجام قابل تصور است؟
دموکراتها بر اين عقيده هستند که بازگشت به برجام امري واجب براي احياي اعتبار بينالمللي آمريکا در پايبندي به تعهداتش است، اما آنها نيز معتقدند توافق برجام در بستر گستردهتر تنش ميان ايران و آمريکا توافق پايداري نيست. همچنين بر اساس توافق برجام، بسياري از محدوديتهاي اعمال شده بر برنامه هستهاي ايران در دوره نخست رياست جمهوري يک دموکرات (در صورت پيروزي دموکراتها در نوامبر 2020) برچيده خواهند شد و نياز است که يک توافق ديگر به امضاي طرفين برسد. بحثهايي نيز در اين رابطه در کمپين دموکراتها مطرح است و آنها تلاش دارند که بهترين گزينه را انتخاب کنند. اين پرسش در ميان آنها مطرح است که آيا آمريکا بايد به توافق بازگردد و بعد به ايران اعلام کند که براي امضاي يک توافق ثانويه از سال 2023 که محدوديتهاي هستهاي ايران به تدريج رفع ميشوند، وارد مذاکره شود؟ مدل ديگري که مطرح است، مدل توافق ابتدايي برجام است که در سال 2013 امضا شد و دو طرف سطح محدودي از تعهدات را اجرايي ميکردند و همزمان براي دستيابي به توافقي جامع در حال مذاکره بودند. در اين مورد همچنان بحثهايي در کمپين دموکراتها وجود دارد و عدهاي معتقدند اهرمهايي که با تحريمهاي دولت ترامپ به دست آمده، نبايد رايگان از دست برود و عده ديگري اما معتقدند اين تحريمها غيرقانوني و نامشروع بوده و استفاده رئيس جمهور آينده آمريکا از تحريمها از ابتدا رابطه با ايران را خراب خواهد کرد. تحولات ماههاي آينده تاثير خواهد گذاشت بر اينکه کدام يک از اين دو کمپ در جبهه دموکرات دست بالاتر را در تعيين سياستهاي رئيس جمهور آينده آمريکا خواهند داشت.
سایر اخبار این روزنامه
وضعیت ایرانیان مقیم خارج با کرونا
ديوان عقب نشست؛ - استقبال دولت از ورود دستگاه قضا
عرضه بزرگ دوم در بورس
آخرين وضعيت پروندههاي مشايي، بقايي، زم و طبري
از عدم امكان وتوی وام ايران تا آينده برجام
عادی شدن اوضاع « سلامت» مردم را به خطر میاندازد
بازگشايی حرمهای زيارتی و اصناف كم خطر؛ درست يا اشتباه؟
پرايد بازهم ترمز بريد!
رفتار سیاسی با دولت شایسته نیست
از جبهه ندیدههای دیروز تا بحران ندیدههای امروز
مردم را با صدقه حمایت نکنیم
فرجام درخواست وام از صندوق بینالمللی پول: واقعیتها و درسها
مهربانی؛ گمشده بشریت در کره خاکی!