كرونا ،مردم و دولت را آشتی داد؛ فرصت را غنيمت بدانيم

مديريت بحران کرونا در ايران نسبت به ديگر کشورهاي جهان با چه نقاط ضعف و قوتي همراه بود؟ آيا مي‌توان به مديريت اين بحران در ايران نمره قابل قبولي داد؟
بحران کرونا خود را به‌عنوان يک ابربحران نشان داده که در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بروز و ظهور کرده است. در زمينه فرهنگي به‌دليل نسخه‌هايي که برخي از خواص براي عوام مي‌پيچيدند و يا قابليت اجرا ندارد و يا با دغدغه‌هاي افکار عمومي متفاوت است با چالش‌هاي جدي مواجه هستيم. نکته دوم عدم صداقت دولت‌ها با ملت‌هاي جهان بود که در اغلب کشورهاي جهان وجود داشت. در مرحله نخست چين به‌عنوان کانون اصلي بحران اطلاعات غيرواقعي و اغواکننده‌اي به جهان مخابره کرد. سازمان بهداشت جهاني اين نکته را تذکر داد که اگر به موقع اطلاعات دقيق در اختيار کشورها قرار مي‌گرفت شايد امروز اين همه تلفات جاني و هزينه‌هاي اقتصادي و اجتماعي به وجود نمي‌آمد. اگر اين اتفاق مي‌افتاد کشورهاي مختلف جهان مي‌توانستند موضوع پيشگيري را در دستور کار خود قرار بدهند. در شرايط کنوني نيز اغلب کشورهاي درگير کرونا به‌دليل تبعات اقتصادي ناشي از آن، آمار دقيقي از وضعيت بيماران کرونا ارائه نمي‌کنند. برخي اوقات ايجاد ترس و رعب در بين افراد جامعه نقش مثبتي ايفا مي‌کند. در اين زمينه بايد دو رويکرد جدي در دستور کار مسئولان قرار مي‌گرفت. نخست افزايش آگاهي و اطلاعات مردم نسبت به اين بيماري و دوم خطرناک جلوه دادن اين بيماري در بين اقشار مختلف مردم تا بتوان بر اين بيماري فائق آمد. در چنين شرايطي مردم خود به سمت خود قرنطينگي و فاصله اجتماعي حرکت مي‌کردند و نياز نبود هزينه‌هاي زيادي در اين زمينه صرف شود. واقعيت اين است که عدم صداقت اغلب دولت‌ها با ملت‌هاي جهان باور عمومي مردم را نسبت به اين بيماري خدشه‌دار کرد. اين وضعيت تقريبا در اغلب کشورهاي درگير به‌جز چند کشور معدود وجود داشت.
چرا دولت‌ها در اين زمينه صداقت نداشتند؟ آيا ضعيف شدن اقتصاد جهاني و عدم توانايي دولت‌ها براي برآورده کردن نيازهاي مردم دليل اصلي اين رويکرد بود؟
هنگامي که دولت‌ها صداقت لازم را براي بيان آمار دقيق درباره اين بيماري نداشتند مردم از منابع غيررسمي به‌دنبال واقعيت‌ها بودند و به همين دليل مردم جوامع مختلف تلاش کردند از کانال‌هاي غيررسمي اطلاعات خود را به دست بياورند. در فضاي غيررسمي نيز شايعات، دروغ، مسائل غيرواقعي و منحرف‌کننده افکار عمومي وجود دارد. در چنين شرايطي افکار عمومي به خوبي نمي‌تواند سره را از ناسره و خوب را از بد تشخيص بدهد و به همين دليل با چالش مواجه مي‌شود. مسئولان هنگامي که خود را بر سر دوراهي زيان‌هاي اقتصادي و ميزان تلفات و تبعات آن مي‌بينند بايد از وسوسه استفاده ابزاري و فايده‌گرا پرهيز کنند. تنها راه ممکن براي غلبه بر ويروس کرونا و عبور از بحران‌هاي پيش رو دموکراسي و اتحاد است. دموکراسي تنها رويکردي است که ما را از بن‌بست دوران پساکرونا رها خواهد کرد.


آيا کرونا سبب توجه بيشتر مسئولان به زندگي مردم شده است؟ کرونا روي سيستم سياسي کشورها به‌خصوص ايران چه تاثيري گذاشت؟
رابطه صحيح و منطقي با مردم تنها با اعتماد متقابل قابل تحقق است. به همين دليل نيز تازماني که مردم اعتماد کامل به دستگاه حاکمه نداشته باشند همه برنامه‌هايي که در دوران بحران طراحي شده در زمان اجرا با چالش مواجه خواهد شد. به همين دليل يکي از ضروري‌ترين مسائلي که دولت مي‌تواند به وسيله آن برنامه‌هاي خود را عملياتي کند زمينه‌سازي براي اعتماد بيشتر مردم به حاکميت سياسي است. اعتماد زماني شکل مي‌گيرد که يک وضعيت رقابتي بين گروه‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي در جامعه وجود داشته باشد. براي مثال مي‌توان اين سوال را از خودمان بپرسيم که چه اتفاقي رخ داده که ما و کره جنوبي که با هم صنعت خودروسازي خود را فعال کرده‌ايم به اين نقطه رسيده‌ايم. امروز صنعت خودرو‌سازي کره جنوبي جهان را فتح کرده و محصولات اين کشور توسط مردم اغلب جوامع مورد استفاده قرار مي‌گيرد اما صنعت خودروسازي در ايران به خودرويي مانند پرايد رسيده که ميزان تلفات آن به‌صورت سالانه از بسياري از بحران‌ها و از جمله کرونا بيشتر بوده است. دليل اصلي اين مساله اين است که در کره جنوبي در بين بخش‌هاي اقتصادي رقابت وجود داشته و اين رقابت سبب سازندگي شده است. هنگامي که در جامعه رقابت وجود داشته باشد مردم بين «خوب» و «خوب‌تر» يکي را انتخاب مي‌کنند که قطعا خوب‌تر خواهد بود. اين در حالي است که در شرايطي که فضا براي رقابت مهيا نباشد مردم مجبور مي‌شوند براي خطر و آسيب کمتر بين «بد» و «بدتر» يکي را انتخاب کنند. رقابت زماني شکل مي‌گيرد که آزادي‌هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي براي مردم وجود داشته باشد. بدون شک هيچ‌جامعه بسته‌اي توانايي مقابله با بحران‌ها را نخواهد داشت. هنگامي که همگرايي و همراهي بين حاکميت و مردم وجود نداشته باشد نمي‌توان جامعه‌اي را تصور کرد که در آن رقابت وجود داشته باشد. به‌عنوان مثال کشور هنگ‌کنگ به‌رغم اينکه هم‌مرز با چين است و از بقيه کشورها بيشتر در معرض خطر است، با چالش کرونا مواجه نشد. دليل اصلي اين مساله اين است که در هنگ‌کنگ فضاي رقابتي براي گروه‌ها و نهادهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي وجود دارد. دولت‌هاي برآمده از فضاي رقابتي به شکل دموکراسي بروز و ظهور مي‌کنند و به همين دليل توانمندترين، متخصص‌ترين وکارآمدترين افراد بر مسند کار تکيه مي‌زنند. در مقابل اگر اداره يک جامعه غيررقابتي و رانتي باشد، به‌صورت طبيعي کساني که از رانت قدرت برخوردارند صندلي‌هاي مديريت را به دست مي‌گيرند. اين افراد بسياري از برنامه‌هاي خوب را در عمل به‌صورت ناقص و ناکارآمد اجرا مي‌کنند. در نتيجه مهم‌ترين دستاورد کرونا براي دولت‌ها اين بود که دولت‌ها بايد به سمت همزيستي و آشتي با مردم گام بردارند.
تا قبل از بحران کرونا جريان‌هاي سياسي کشور اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب رويکردهاي متفاوتي را در پيش گرفته بودند و به‌نظر مي‌رسيد فاصله يک جريان به قدرت بيشتر و ديگري کمتر شده است. با اين وجود بحران کرونا کنشگري جريان‌هاي سياسي را مسکوت گذاشته است. به‌نظر شما پس از بحران کرونا جريان‌هاي سياسي با چه رويکردي در فضاي سياسي کشور فعاليت خواهند کرد؟
بايد فضاي رقابتي بين جريان‌هاي سياسي در کشور ايجاد شود. نظام سياسي بايد آشتي ملي را باور کند. شرايط بايد به شکلي باشد که همه کساني که از تخصص و تعهد لازم براي خدمتگزاري به مردم برخوردار هستند اين اجازه را داشته باشند که در صحنه حضور داشته باشند. تنها در چنين شرايطي است که جريان‌هاي سياسي مي‌توانند کارآمدي خود را نشان بدهند. فضاي سياسي کشور بيش از هر چيز ديگر نيازمند دموکراسي و فضاي رقابتي است. هنگامي که فرصت براي جريان‌هاي سياسي به‌صورت يکسان وجود نداشته باشد و جريان‌هاي سياسي با محدوديت مواجه باشند نمي‌توان انتظارکارآمدي از آنها داشت. به همين دليل تا زماني که اين فضاي رقابتي در کشور شکل نگيرد تلاش براي تحقق مطالبات واقعي مردم به نتيجه نخواهد رسيد.
بحران کرونا يک آزمون بزرگ اقتصادي براي دولت بود که کارآيي خود را نشان بدهد. آيا امروز مي‌توانيم عنوان کنيم دولت در اين بحران کارنامه موفقي از نظر اقتصادي از خود برجاي گذاشته است؟
سطح دانش و تحصيلات نسبت به گذشته در کشور افزايش پيدا کرده است. امروز در هر خانواده‌اي افراد تحصيلکرده در مقاطع بالا وجود دارد. از سوي ديگر توانايي پزشکي و نظام درماني ما نيز نسبت به گذشته افزايش پيدا کرده و اين مساله در گذشته نيز اثبات شده است. ايران در سال‌هاي اخير با تحريم‌هاي بين‌المللي مواجه بوده است. به همين دليل پيامدهاي ناشي از تحريم‌ها را نيز بايد در برآورد اقتصادي دولت در نظر گرفت. متاسفانه زمان دقيق ورود ويروس کرونا به کشور به درستي به مردم اطلاع داده نشد. اگر اين زمان به مردم اطلاع داده مي‌شد و با رويکرد علمي و نه سياسي با قضيه برخورد مي‌شد بدون شک با وضعيت بهتري مواجه بوديم و آسيب‌هاي کمتري متوجه کشور و مردم مي‌شد. نکته ديگر اينکه ستاد ملي مقابله با کرونا بايد به رياست آقاي روحاني به‌عنوان رئيس‌جمهور و يا معاون اول ايشان آقاي جهانگيري شکل مي‌گرفت که شرايط براي مديريت بين بخشي و فرابخشي نسبت به ساير نهادهاي اجرائي کشور به وجود بيايد. وزارت بهداشت هم عرض ديگر وزارتخانه هاست و به همين دليل امکان مداخله در تصميمات ديگر وزارتخانه‌ها را ندارد. نکته ديگر اينکه رئيس جمهور بايد يک حوزه معاونت اجتماعي براي بررسي ابعاد و پيامدهاي اجتماعي بحران کرونا ايجاد مي‌کرد. اين در حالي است که چنين اتفاقي رخ نداد و بسياري از دستگاه‌هاي عملياتي و اجرائي تنها در بخش‌هاي اجتماعي سازمان خود به‌صورت محدود و به‌صورت مُسکن به مردم خدمات اجتماعي ارائه مي‌کردند. در شرايط کنوني دولت به‌دليل مسائل اقتصادي روز به روز از وضعيت قرنطينه عقب نشيني مي‌کند و کسب و کارها را آزاد مي‌کند. به‌صورت طبيعي بحران کرونا تا ماه‌هاي آينده در کشور وجود خواهد داشت و پيامدها و آسيب‌هاي اجتماعي ناشي از آن تا سال‌ها در کشور وجود خواهد داشت.
به‌نظر شما مهم‌ترين چالش‌ها و بحران‌هاي پيش روي جامعه ايران در دوران پساکرونا چه خواهد بود؟
بدون شک مهم‌ترين بحران دوران پساکرونا بحران‌هاي اقتصادي است. اين وضعيت تنها مختص به جامعه ايران نيست و جوامع ديگر نيز هر کدام به يک نسبت با بحران‌هاي اقتصادي ناشي از کرونا مواجه خواهند بود. سازمان بين‌المللي کار اعلام کرده که در حدود دوميليارد و هفتصد‌ميليون نيروي کار در سراسر جهان تحت تاثير کرونا قرار گرفته است. نکته ديگر بخش خدماتي است که اغلب اين بخش نيز به‌صورت غيررسمي فعاليت مي‌کنند. به همين دليل نيز در اين بحران با آسيب‌هاي جدي مواجه شده‌اند. به‌نظر مي‌رسد مهم‌ترين پيامد بحران کرونا گسترس فقر در آينده خواهد بود که نزديک به هشتاد‌درصد بنگاه‌هاي کوچک و متوسط اقتصادي را تحت تاثير قرار خواهد داد. امروز کشورهايي مانند آمريکا و چين به‌عنوان‌هاي قدرت‌هاي بزرگ اقتصادي جهان با رشد اقتصادي منفي مواجه شده‌اند. در نتيجه در ايران پس از کرونا با چالش‌هايي مانند گسترش فقر، تشديد بيکاري، عدم دسترسي به حداقل‌هاي زندگي و تامين نيازهاي بهداشتي و سلامت مواجه خواهيم بود. رشد اقتصادي ايران در سال98 در حدود صفر‌درصد بوده است. در نتيجه دوران پساکرونا را مي‌توان دوران سخت و دشواري براي مردم به‌خصوص از نظر اقتصادي پيش‌بيني کرد. اين در حالي است که پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي زيادي نيز متوجه کشور خواهد شد. در کشور در حدود يک و نيم‌ميليون کارگاه رسمي و غيررسمي اقتصادي وجود دارد که فعاليت اغلب اين کارگاه‌ها در دوران کرونا متوقف شده است. در اين کارگاه در حدود چهار‌ميليون نيروي کار وجود داشته‌اند که شغل همه آنها تحت تاثير کرونا قرار گرفته است. نکته مثبت جامعه ما جوان‌بودن جامعه است که مي‌تواند در عبور از بحران‌هاي آينده به کمک مسئولان بيايد. از سوي ديگر اگر رويکرد مسالمت‌آميز در عرصه بين‌المللي اتخاذ شود و تلاش شود رابطه بهتري با کشورهاي منطقه و جهان در پيش گرفته شود شرايط براي عبور از بحران‌ها و پاسخگويي به مطالبات مردم افزايش پيدا خواهد کرد.