آرات یا عابربانک، اسناد جعلی آبی و حمله شیمیایی ملکه !


 
آرات یا عابر بانک ؟
 در میان بحث های مربوط به آرات برخی واکنش های پدرش بحث هایی از دریافت های میلیاردی او از قبل فرزندش را به میان کشیده است


 
سالاری-فضای مجازی این روزها مثل یک بمب ساعتی شده که ممکن است با یک اشتباه در دست خود هر شخصی منفجر شود و عواقبی به دنبال داشته باشد که دیگر جمع کردنش ممکن نیست. آرات حسینی، کودک شش ساله و با استعدادی که به خاطر سیکس پک ها و استقامت خوب بدنی اش در چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته در طول یک ماه اخیر نگاه‌ها در فضای مجازی به سمت او رفته و بحث هایی زیادی درباره اش مطرح شده است البته محور بحث ها نه خود آرات که بیشتر درباره پدر اوست.
 
            از آرات فرمول یک تا الان
آرات که دو سال پیش به همراه پدرش در برنامه فرمول یک حضور پیدا کرده بود توانست با حرکات سخت و طاقت فرسا و بدن تکه تکه  اش که تصاویر آن در صفحه اینستاگرامش به وفور دیده می شود، تعداد طرفدارانش را افزایش دهد و حالا که ویدئویی از او در صفحات بزرگی چون صفحه رسمی باشگاه بارسلونا و صفحه رسمی فیفا هم رسانی شده و مورد توجه ستاره بارسلونا لیونل مسی هم قرار گرفته او را تبدیل به یک چهره بین المللی کرده است. حالا  آرات با وجود این که هنوز فاصله زیادی تا حضور در یک تیم فوتبال ایرانی یا خارجی دارد بیش از بسیاری از فوتبالیست های ایرانی و حتی جهانی برای خود مخاطب و طرفدار جمع کرده است.
          انتقاد روان شناسان به تربیت آرات
هرچند آرات حسینی هواداران زیادی دارد، اما فعالان حقوق کودک چندان از نحوه زندگی آرات راضی نیستند. رضا فریدی روان شناس بالینی و فعال آسیب‌های اجتماعی درباره آسیب های روانی که ممکن است ذهن آرات، کودک فوتبالیست را تهدید کند، در گفت و گو با رکنا گفته: «پدر آرات به جای تشویق او برای رکورد زنی باید هویت اصلی آرات را به او آموزش دهد و فرصت کودکی را برای او فراهم سازد، چرا که یک کودک در این سنین هر چقدر هم نخبه و نابغه باشد معنی رکورد زدن را نمی‌داند و فشار آوردن بیشتر پدر آرات برای برخی حرکات و رکورد زنی‌ها برای مطرح شدنش باعث می‌شود که این کودک از دنیای کودکی اش فاصله گیرد و بعد‌ها قدرت تصمیم گیری درباره آینده خودش را هم نداشته باشد.»
          آرات فدای درآمد اینستاگرام؟!
جدای انتقادهای روان شناسان درباره نحوه زندگی آرات   برخی هم مدعی اند که پدر آرات درحال فداکردن آینده و موفقیت فرزندش برای درآمدهای مقطعی از تبلیغات اینستاگرام است. به تازگی ویدئویی از پدر آرات منتشر شد که او در بخشی از صحبت هایش می گوید: «من از ایران چی گرفتم، کی به من یک ریال پول داد وقتی پول بلیت هواپیما رو نداشتم.» بعد از این ویدئو یک روزنامه نگار در توئیتی نوشت: « بعد از حضور در فرمول یک، اسپانسری برایت گرفتیم که سالیانه حدود یک میلیارد تومان به شما می‌داد. پول را که گرفتی زدی زیر میز، گفتی چرا از استوری تبلیغاتی منع شدی. گفتی از هر استوری ۱۵ میلیون درآمد داری. پول بلیت نداشتی؟» کاربر دیگری هم مدعی شد :«به نظر می رسد تنها منبع درآمد پدر درحال حاضر  اینستا هست یعنی اگر شما تو لایو نباشین و استوری هارو نبینین کسی به پدر آرات پول واسه تبلیغات نمیده لذا هر جنگولک بازی بتونه با کمک آرات و خودش و تتلو و... انجام میده تا درآمد داشته باشه. پدر نمیتونه تا بزرگ شدن بچه صبر کنه و حرفه ای رفتار کنه.»
 
 
رشته‌های سعادتمنــد با بی‌تدبیری‌اش پنبه شد!
اسناد جعلی،  استقـلال را بی‌اعتبار کرد

مدیرعامل جدید باشگاه استقلال که با برگزاری جلسات متعدد با پیشکسوتان و هنرمندان و دیگر ارکان باشگاه و دادن وعده‌های فراوان در تلاش بود تا ابتدای کار رای اعتماد بگیرد و دید منفی نسبت به مدیریت باشگاه استقلال را تغییر دهد با یک رسید جعلی و انتشار آن در سایت رسمی باشگاه ظاهرا همه رشته‌هایش پنبه شد! چند روز پیش بود که سایت رسمی باشگاه پرداخت مطالبات شیخ دیاباته و هرویه میلیچ، 2 بازیکن خارجی استقلال را با آب و تاب روی خروجی گذاشت و در ادامه هم اسناد مربوط به پرداخت طلب آن‌ها را که ظاهرا توسط یک هوادار متمول خارج‌نشین پرداخت شده بود در رسانه رسمی‌اش منتشر کرد اما دیاباته و میلیچ هرچه انتظار کشیدند خبری از نشستن پول به حساب‌شان نشد تا این‌که متوجه شدند اسناد منتشره جعلی بوده؛ اتفاقی که به گفته بازیکن کروات استقلال در کرواسی باعث تعجب همه شد! البته چند روز پیش برخی رسانه‌ها به موضوع پرداخت طلب دیاباته و میلیچ ورود کرده و درباره شائبه‌هایی که وجود داشت از مسئولان استقلال سوال کردند. اوایل هفته گذشته امیر سلطانی، معاون باشگاه پس از جلسه مدیران باشگاه با فدراسیون فوتبال مقابل خبرنگاران قرار گرفت و در خصوص کمکی که برای پرداخت پول میلیچ و دیاباته به باشگاه استقلال شده و صلاحیت شخص کمک‌کننده، چنین پاسخ داد: «من این شخص را نمی‌شناسم زیرا فقط مدیرعامل با او در ارتباط است. روند انتقال پول در کشورهای اروپایی بین ۳ تا ۵ روز طول می‌کشد این انتقال بین اروپا و خاورمیانه ۱۰ روز طول می‌کشد. باید تا ۲، ۳ روز دیگر صبر کرد که ببینیم پول به حساب بازیکنان می‌رود یا خیر. من درباره صلاحیت افراد نمی‌توانم صحبت کنم زیرا شخصی در یک سر دنیا کاری انجام داده و به من ربطی ندارد.»
 
منظور رسانه‌ها از صلاحیت افراد پرداخت‌کننده پول، ایمان ابراهیمی معروف به ایمان ابرا ایرانی ساکن اروپاست که چند سال پیش نیز خود را مشتری خرید سهام باشگاه استقلال معرفی کرد و به این واسطه اسمش را سر زبان‌ها انداخت. او همان فردی بود که ظاهرا طلب دیاباته و میلیچ را داده بود و مدیرعامل باشگاه هم از او تشکر کرده بود! در این زمینه سایت فوتبالی به گذشته او و ضرری که این فرد چندی پیش هم به استقلال زده بود پرداخت و نوشت: «پیش از این نام محمدرضا داداشیان به عنوان حامی مالی جدید استقلال مطرح شده بود. او قول داده بود در تاریخ 31 فروردین مبلغ سنگینی را به باشگاه استقلال هدیه کند اما با رسیدن به روز موعود (31 فروردین) نام ایمان ابراهیمی به جای داداشیان مطرح شد! کمی کند و کاو کافی بود تا بعد از جست‌وجوی نام ایمان ابراهیمی به ماجرای مامه تیام و سرور جپاروف برسیم. حتما در خاطر هواداران استقلال هست که در بحبوحه نارضایتی تیام و جپاروف از وضعیت مالی استقلال بود که سر و کله این شخص به ظاهر متمول و خیر ساکن در خارج از کشور پیدا شد. در آن زمان هم گفته شد ابراهیمی مبلغی را برای حفظ 2 ستاره باشگاه استقلال پرداخت کرده اما در ادامه ادعای او تکذیب شد و رسیدهای جعلی ابراهیمی که در آن زمان به نام ایمان ابرا معرفی شده بود، در فضای مجازی دست به دست چرخید.»
 
قطعا این اتفاق در ابتدای کار سعادتمند که در حال ترمیم اعتماد خدشه‌دار شده و از دست‌رفته هواداران و پیشکسوتان نسبت به مدیریت باشگاه بود لطمه بزرگی به او و تیمش وارد کرد و هر چه رشته بود پنبه شد. وقتی مدیری بدون تحقیق درباره افراد مدعی کمک به واسطه اسم و رسم و تمکن مالی آن‌ها، از هول حلیم در دیگ می‌افتد و دیگر مسئولان باشگاه هم بدون توجه به سابقه فرد مذکور با مدیرعامل بی‌اطلاع هم‌آوایی و همراهی می‌کنند نتیجه‌اش یاس و ناامیدی هوادار و عدم اعتماد آن‌ها به مدیریت باشگاه می‌شود و بازیکنان و کادر فنی را هم متاثر می‌کند. البته این از بعد معنوی قضیه است و شاید در ادامه زیان‌های دیگری هم متوجه استقلال شود که جدایی شیخ دیاباته، ستاره اهل مالی آبی‌ها به خاطر بدقولی و فریبکاری باشگاه یا افراد کمک‌کننده به آن نتیجه این بی‌تدبیری باشد. البته سلطانی، معاون باشگاه هنوز امید دارد که جعلی بودن رسیدها تکذیب شود. او دیروز به تسنیم گفت: «رسید پرداختی‌ها در اختیار وکلای 2 بازیکن خارجی قرار گرفت تا صحت و سقم آن را استعلام کنند. از سوی دیگر باشگاه نیز از طریق مبادی مربوطه در حال پیگیری از بانک نروژی است تا تایید یا عدم تایید فیش‌هایی که در اختیار باشگاه قرار دارد را اخذ کند. به محض دریافت پاسخ نهایی از بانک نروژی در این خصوص شفاف‌سازی کرده و اطلاعات لازم را در اختیار هواداران نیز قرار می‌دهیم و در صورت عدم صحت آن قطعا از مراجع ذیربط و قانونی پیگیری خواهیم کرد.»

 
بانی نخستین حمله  شیمیایی تاریخ؛ ملکه انگلیس یا قیصر آلمان؟
برخلاف سوءظن به آلمانی‌ها، انگلیسی‌ها در دوره «ویکتوریا» از گاز گوگرد علیه سربازان روسیه‌تزاری استفاده کردند
جواد نوائیان رودسری - معمولاً در بررسی‌های تاریخی وقتی بحث درباره پیدایش و استفاده از سلاح‌های شیمیایی به میان می‌آید، همه کاسه‌ها و کوزه‌ها را سر آلمانی‌ها می‌شکنند. مشهور است که آن‌ها طی جنگ جهانی اول و به طور مشخص روز 25 آوریل 1915 (6 اردیبهشت 1294)، یعنی دقیقاً 105 سال قبل، در حوالی شهر «نیپر» واقع در بلژیک، از گاز سبز رنگ «کلرین» استفاده کردند. این حمله وسیع باعث کشته شدن بیش از پنج هزار نفر شد. بیشتر مقتولان به دلیل نداشتن تجهیزات مناسب برای رویارویی با چنین حملاتی، از بین رفتند. مصدومان این حمله شیمیایی، بیش از 15 هزار نفر بودند و همین آمار، نشان داد که استفاده از سلاح‌های شیمیایی، تا چه حد می‌تواند در کشتارهای وسیع مؤثر باشد. شکست آلمان در جنگ جهانی اول و دوم، بهانه را به دست متفقین و به ویژه انگلیسی‌ها داد تا روی شواهد تاریخی گذشته، گرد فراموشی بپاشند و فکر شیوع این سلاح‌های مرگبار را، یکسره به ژرمن‌ها نسبت دهند؛ اما وقتی صفحات تاریخ را مرور می‌کنیم، به اطلاعاتی بر می‌خوریم که خلاف این موضوع را نشان می‌دهند.
«فلورانس نایتینگل» بله، «گاز شیمیایی» نه؟!
سال 1853 میلادی(1232 خورشیدی)، در دوران حکومت ملکه ویکتوریا، انگلیس به همراه فرانسه، با روسیه تزاری درگیر شد. کانون این درگیری، شبه جزیره کریمه، جایی در شمال دریای سیاه و جنوب اوکراین امروزی بود. جنگ کریمه از مهرماه 1232 تا بهمن‌ماه 1234 هـ.ش ادامه داشت و به تعبیر برخی از مورخان، نخستین جنگ مدرن تاریخ بود؛ مدرن از این لحاظ که طرفین درگیری، از سلاح‌های جدید و تاکتیک‌های نظامی نوین در نبرد استفاده کردند. انگلیسی‌ها جنگ کریمه را یکی از نقاط قوت تاریخ خود می‌دانند؛ پیروزی در نبرد و البته، حضور «فلورانس نایتینگل»، بنیان‌گذار پرستاری نوین و چهره محبوب پزشکی در اروپا، در میدان نبرد کریمه و کمک وی به زخمی‌های انگلیسی، از جمله دلایل این رویکرد است؛ اما در کریمه اتفاقات دیگری هم روی داد، اتفاقاتی که انگلیسی‌ها خیلی مایل نیستند درباره آن‌ها گفت‌وگو کنند. موضوعی که «اریک کرودی» نویسنده کتاب «Chemical and Biological Warfare» به آن اشاره کرده‌است؛ بریتانیایی‌ها در نیمه دوم قرن نوزدهم، به استفاده از گازهای شیمیایی رو آورده بودند؛ آن ها، برای نخستین‌بار در تاریخ جنگ‌های مدرن، تصمیم گرفتند از گاز گوگرد برای مسموم کردن سربازان روسیه تزاری در جبهه کریمه استفاده کنند.
«سواستوپول» و نخستین مصدومان شیمیایی تاریخ
عبور نیروهای فرانسوی و انگلیسی از رودخانه کوچک «آلما» در کریمه، یک پیروزی راهبردی محسوب می‌شد. انگلیسی‌ها توانستند زودتر خودشان را به قلعه بسیار مستحکم «سواستوپول» برسانند؛ اما مقاومت روس‌ها باعث شد که محاصره این دژ نظامی 349 روز طول بکشد. بالاخره در یکی از روزهای ابتدایی سال 1234 خورشیدی، نیروهای انگلیسی برای نخستین بار سلاح مدرن خود را آزمایش کردند. گوی‌های محتوی گاز گوگرد را به داخل قلعه انداختند. وزش باد هم باعث شد که شتاب گسترش گاز سمی گوگرد، تشدید شود. هر چند غلظت پایین گاز، کشته‌های زیادی روی دست روس‌ها نگذاشت، اما تهوع شدید و بی‌حالی که از عوارض این گاز بود، دفاع قلعه را ضعیف کرد و راه برای ورود نیروهای دشمن به دژ مستحکم «سواستوپول» باز شد. در گزارش‌های تاریخی، مانند پژوهش «دبورا بکراش» که با عنوان «جنگ کریمه» انتشار یافت، اشاره‌های محدودی به این اقدام شده است؛ اما نباید تردید داشت که این، نخستین حمله شیمیایی در نبردهای مدرن محسوب می‌شود. در واقع انگلیسی‌ها، 60 سال پیش از آلمانی‌ها، بخت خود را در استفاده از سلاح‌های شیمیایی آزموده بودند. طبق گزارش «کرودی»، همین اقدامات بود که سرانجام در سال 1286 هـ.ش(1907 میلادی)، اروپایی‌ها را به فکر امضای یک پروتکل مشترک برای جلوگیری از توسعه سلاح‌های شیمیایی انداخت؛ البته ظاهراً کسی به این توافق احترام نگذاشت چون هشت سال بعد، حمله بزرگ شیمیایی آلمان با گاز کلرین، در بلژیک اتفاق افتاد.