شطرنج‌بازی با گوریل!

موفقيت نيروي هوافضاي سپاه سبب شد که موازنه جدي در تنش تهران - واشنگتن البته به‌نفع ايران شکل بگيرد. دونالد ترامپ براي کمرنگ‌ کردن اين اقدام و همچنين مطرح کردن برخي اتهامات مانند نقض قطعنامه 2231 در سايه پرتاب ماهواره‌بر قاصد با ايجاد انحراف بيشتر در افکار عمومي و پررنگ کردن تنش لفظي با تهران، با توئيت اخير خود در رابطه با هدف قرار دادن شناورهاي دريايي ايران، سعي کرد قدرت نظامي آمريکا را در پاسخ به‌هرگونه تهديدي پررنگ‌تر کند تا موازنه قواي شکل گرفته تغيير کند. برخي از گروه‌ها و جريان‌هاي تندرو و جنگ‌طلب در آمريکا به‌دنبال تحريک دونالد ترامپ در خاورميانه به‌منظور تقابل با ايران هستند و شايد برخي از شرکت‌هاي اسلحه‌سازي نيز بي‌ميل به‌ايجاد يک درگيري نظامي و مقطعي در خليج‌فارس نباشند. اما از طرف ديگر معتقدم اگرچه اکنون بستر شکل‌گيري يک جنگ نظامي بين ايران و آمريکا در سايه تشکيل تنش‌هاي لفظي ميان دو طرف در خليج‌فارس افزايش پيدا کرده، اما با بررسي تحرکات نظامي نيروهاي دو طرف در خليج‌فارس مي‌توان اينگونه نتيجه گرفت که هر تحرک و اقدامي کاملا هوشمندانه اتخاذ مي‌شود. يعني شناورها، کشتي‌هاي جنگي و ناوها زماني که از کنار هم رد مي‌شوند و يا به‌هم نزديک مي‌شوند به‌همديگر کدها و پيام‌هايي را ارسال مي‌کنند. اينگونه نيست که شناورها، کشتي‌ها و يا ناوها بدون اطلاع از همديگر دست به‌اقدامي بزنند. البته باز هم تاکيد مي‌کنم امکان وقوع هر خطاي محاسباتي براي وقوع جنگ نيز وجود دارد. اين نکته را هم بايد گفت که حتي اگر اين تنش‌هاي لفظي نهايتا به يک درگيري ختم مي‌شود، قطعا اين درگيري‌ها مديريت شده خواهد بود. به‌هر ميزان که تنش بالاتر رود به‌همان اندازه مديريت تنش نيز پررنگ‌تر خواهد شد. مگر آن که تداوم اين تنش‌ها به‌يک بحران در روابط ايران و آمريکا بينجامد. هم تهران و هم واشنگتن سعي مي‌کنند وارد بحران و نقطه بدون بازگشت نشوند. اين تحليل ناظربر اين واقعيت است که هر زمان که ايالات‌متحده آمريکا با يک بحران گسترده اقتصادي و رکود مواجه بوده براي براي گذر از اين شرايط، خروج از بحران رکود اقتصادي، همچنين ترميم شکاف بين ساختار سياسي با افکار عمومي و از همه مهم‌تر ايجاد اشتغال و رونق اقتصادي، گزينه پروژه جنگ نظامي با ديگر کشورها را کليد زده است. بحران اقتصادي سال 2007 و 2008 ميلادي نيز سبب برخي تحرکات در منطقه خاورميانه شد. سپاه ثابت کرده است که توان مديريت تنش با آمريکا را دارد. کمااينکه بعد از ترور سردار سليماني، سپاه در يک اقدام هوشمندانه ضمن گرفتن انتقام با موشک باران پايگاه عين‌الاسد، توانست شرايط را به‌گونه‌اي پيش ببرد که مانع از تداوم تنش‌ها نشود. پس اقدامات و واکنش‌هاي ايران هم پابه‌پاي تنش‌هاي لفظي و يا اقدامات ميداني آمريکاست. يعني به‌هر ميزان که آمريکايي‌ها دست به‌تنش لفظي بزنند، مقامات ايران نيز پاسخ آن را با همان شدت خواهند داد و اگر هم آمريکا دست ماشه بيرد، متوازن با آن، ايران نيز پاسخگو خواهد بود. اما معتقدم که تقابل ايران با آمريکا مانند شطرنج‌بازي کردن با يک گوريل است. بنابراين امکان دارد اين گوريل در حد وسع فکر خود بازي‌‌بر مبنا و منطق بازي شطرنج را پيش ببرد، اما اين امکان هم وجود دارد که کل بازي را بهم بزند.