مکرون درس خود را بلد است!

نوید مؤمن: سکوت «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در قبال پرونده ماسک‌دزدی ایالات‌متحده آمریکا، حکم یک «علامت سوال بزرگ» را دارد!  علامت سوالی که نه‌تنها در ذهن شهروندان فرانسوی، بلکه در ذهن همه مردم دنیا و در قبال دلایل و ماهیت این سکوت ایجاد شده است. براستی چگونه ممکن است یک رئیس‌جمهور، در قبال دزدیده شدن اقلام دارویی و بهداشتی متعلق به شهروندان خود- آن هم در بحبوحه شیوع ویروس کرونا- سر خود را پایین انداخته و حتی به وکیل مدافع «دزد سرگردنه» تبدیل شود؟! ماجرا زمانی افشا شد که منابع فرانسوی و آلمانی، از نقش دلالان آمریکایی در تغییر مسیر محموله‌های ماسک، از اروپا به آمریکا خبر دادند! رادیو فرانسه در گزارشی جنجالی تحت عنوان «جنگ ماسک» در این‌باره نوشت: «برخی مقامات محلی در فرانسه معتقدند دلالان آمریکایی  با پیش‌دستی و پیشنهاد قیمت‌های بالا‌تر، ماسک‌های سفارش فرانسه را در فرودگاه‌های چین خریده‌اند». مقامات آلمانی نیز ضمن اذعان به ماسک‌دزدی آمریکا، آن را نوعی «دزدی مدرن» در ابتدای قرن بیست‌ویکم دانستند. سخنگوی دولت فرانسه جهت کنترل خشم افکار عمومی و در مواضعی نخ‌نما و تکراری وعده داد ماجرا را پیگیری کند! این پیگیری، هنوز به نتیجه نرسیده و اساسا قرار هم نیست به نتیجه‌ای ختم شود! حتی امانوئل مکرون  نیز در تماسی که با ترامپ حدود 3 روز پس از افشای ماسک‌دزدی دلالان آمریکایی وابسته به کاخ سفید برقرار کرد، اساسا اشاره‌ای به این ماجرا (مطابق آنچه در بیانیه وزارت خارجه فرانسه آمده است) نکرده و صرفا بر همکاری مشترک «واشنگتن-پاریس» در مواجهه با کرونا تاکید کرده است! آنچه امروز در الیزه می‌گذرد، به اندازه‌ای واضح  است که نیاز به تحلیل و تفسیر ندارد. مکرون و سایر مقامات قضایی و امنیتی فرانسه، مفتوح شدن پرونده ماسک‌دزدی کاخ سفید و لابی‌ها و دلالان وابسته به آن از فرانسوی‌ها را یک «خط قرمز» قلمداد می‌کنند. اما چرا؟! پاسخ این سوال را باید از بطن «مناسبات خاص قدرت» میان پاریس و واشنگتن استخراج کرد. این مناسبات، پس از پایان جنگ دوم جهانی به گونه‌ای میان طرفین تعریف شده است که در آن، ایالات‌متحده آمریکا حکم «بازیگر غالب» و فرانسه حکم «بازیگر مغلوب» را دارد. با تاسیس ناتو در نیمه قرن بیستم و افزایش تعلقات امنیتی اروپا به آمریکا، این ماجرا شکل عمیق‌تری پیدا کرد! شاید تنها اختلاف «میتران» و «ژاک شیراک» و «دوویلپن» به عنوان نسل قبلی سیاستمداران فرانسوی با «سارکوزی»، «اولاند» و «مکرون»، در «تعیین نسبت دقیق» وابستگی کاخ الیزه به کاخ سفید بوده است، اگرنه در کلیت ماجرا، جملگی نگاه و باور مشترکی داشته‌اند. فرانسه در طول دهه‌های گذشته، همواره قطعه‌ای بزرگ از پازل بازی آمریکا در نظام بین‌الملل بوده است. در این میان، سوسیالست‌ها، محافظه‌کاران و حتی کسانی مانند مکرون که فریبکارانه  شعار «ایجاد مناسبات جدید قدرت» در فرانسه را سر می‌دهند، معتاد به «نوازش  آمریکا» بوده‌اند! سال 2015 میلادی، زمانی که خبر تکان‌دهنده جاسوسی گسترده آمریکا از شهروندان فرانسوی از طریق دسترسی به پست الکترونیکی آنها منتشر شد، بسیاری از فرانسوی‌ها تصور می‌کردند دستگاه امنیتی این کشور و دولت وقت (فرانسوا اولاند) پاسخ محکمی به واشنگتن خواهد داد اما پس از مدتی، شهروندان فرانسوی در کمال ناباوری دریافتند این اطلاعات، با اجازه و حتی کمک نهادهای اطلاعاتی فرانسه در اختیار آژانس امنیت ملی آمریکا و سازمان سیا قرار گرفته است(!) امروز 5 سال از آن ماجرا گذشته و ظاهرا فرد دیگری به جز «اولاند» بر مسند ریاست‌جمهوری فرانسه قرار دارد. با این حال مکرون نیز از جایگاه خود می‌ترسد! او می‌داند حتی اگر بخواهد، نمی‌تواند پیگیر حقوق اولیه شهروندان خود باشد. او در چنین شرایطی ترجیح داده است روش‌های بسیار کم‌هزینه‌تری را انتخاب کند؛ مانند انکار ماسک‌دزدی آمریکا و لاپوشانی ماجرا تا زمانی که افکار عمومی نسبت به موضوع سست شود! مکرون رسما به مردم خود خیانت کرده است چنانکه این خیانت از سوی روسای جمهوری پیشین فرانسه نیز در مقاطع گوناگون و به انحای گوناگون انجام شده است! مکرون قبل از ورود به کاخ الیزه، بخوبی از سوی نهادهای امنیتی کشورش توجیه شده است که کاخ سفید، حکم یک «خط قرمز نامرئی» را برای او و همراهانش دارد. حتی اگر جان هزاران شهروند فرانسوی به پای این «خط قرمز نفرت‌آور» قربانی شود، رئیس‌جمهور یا وزیر خارجه فرانسه حق عبور از آن را ندارند. در هر حال، سکوت وقیحانه مکرون در قبال پرونده ماسک‌دزدی آمریکا، نشان داد او نیز مانند سارکوزی و اولاند درس «تعظیم در برابر کاخ سفید» را بسیار خوب یاد گرفته است! این  ماجرا، در آینده و فارغ از اینکه کاخ سفید و کاخ الیزه توسط چه کسانی فتح شود، به قوت خود باقی خواهد ماند.