معمار دیپلماسی نفت

به مناسبت درگذشت ‌ کاظم‌پور اردبیلی معمار دیپلماسی نفت شکوفه حبیب‌زاده، زینب اسماعیلی: مردی که به‌عنوان معمار امور بین‌الملل نفت پس از انقلاب شناخته می‌شد و برخی او را با نام سردار دیپلماسی نفتی ایران می‌شناسند دیروز پس از دو هفته رنج در کمابودن، دار فانی را وداع گفت. حسین کاظم‌پور اردبیلی، سیاست‌مدار، دیپلمات و مدیر اجرائی بود که سال‌ها به‌عنوان نماینده ایران در هیئت عامل اوپک فعالیت می‌کرد. او، خود مؤسس امور اوپک در وزارت نفت در قالب هویتی مستقل بود و بر همین اساس هم بسیاری لقب معمار را برای او شایسته می‌دانند. کاظم‌پور اردبیلی در دولت موقت و کابینه شهید محمدعلی رجایی، وزیر بازرگانی بود و همان زمان که برای ارائه گزارش وضعیت اقتصادی ایران به دفتر حزب جمهوری اسلامی قدم گذاشته بود‏، در هفتم تیرماه 1360‏‏، در حادثه بمب‌گذاری دفتر حزب‏، مجروح شد. او از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ در جایگاه معاونت اقتصادی وزیر امور خارجه فعالیت می‌کرد و از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۹ نیز معاونت امور بین‌الملل وزیر نفت و عضویت هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران را برعهده داشت. کاظم‌پور اردبیلی در فاصله سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴ سفیر ایران در ژاپن بود و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۷ نیز نمایندگی ایران در سازمان اوپک را برعهده داشت. کاظم‌پور اردبیلی از سال ۱۳۹۲ تاکنون نیز در جایگاه نماینده ایران در اوپک فعالیت می‌کرد اما زمان کفاف نداد که بیش از این از جایگاه ایران در روزگار بحران‌زده نفت‏، جانانه دفاع کند. طیف گسترده فعالیت‌های او سبب شد تا افراد زیادی در غم از دست‌دادن او، به سوگ بنشینند. از رئیس‌جمهور گرفته تا وزرای نفت و امور خارجه جملگی درگذشت او را عارضه‌ای بر دستگاه دیپلماسی و نفت برشمردند.
بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران که او را این روزها به عنوان مشاور در کنار خود داشت در پیام تسلیتش نوشته: «قریب ۲۳ سال همکاری نزدیک با حسین کاظم‌پور، مرا در موقعیتی قرار می‌دهد که می‌توانم شهادت بدهم او، انسانی متدین، فرهیخته، متواضع، بسیار شرافتمند و خدمتگزاری راستین و بی‌ادعا برای ملت ایران، وفادار جمهوری اسلامی و عاشق ایران بود و سربلندی و پیشرفت ایران، دغدغه همیشگی‌اش بود. از بارزترین وجوه شخصیتی او، صراحتش در بیان عقایدش بود. او دیپلماتی برجسته بود که بیش از سه دهه از منافع ملی ما در اوپک، در سخت‌ترین شرایط و به‌رغم همه ناملایمات، هوشمندانه و جانانه دفاع کرد. او در دولت شهید رجایی، وزیر بازرگانی بود و جانباز انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی در  ۷ تیر ۱۳۶۰  بود، ولی هرگز از جانبازی خود یا از خدماتش در دوران جنگ با کسی سخن نگفت. او برای خدماتش از کسی اجر و مزدی نمی‌طلبید. امروز او با ره توشه‌ای پربار از خدمت صادقانه به مردم و کشورش، در برابر داور نهایی هستی ایستاده است». تنوع برشماری ویژگی‌های او توانمندی او در عرصه‌های مختلف را نشان می‌دهد. در اینجا برای یادبودی از او، شماری از دوستان و نزدیکان و همکارانش، یادواره‌ای از او نگاشته‌اند که در این گزارش می‌خوانید. 
 
معمار امور بین‌الملل نفت پس از انقلاب


 فریدون برکشلی*
به‌شدت غمگینم. درگذشت او بسیار دردناک است. من به دعوت او در سال 1382 به وزارت نفت آمدم. البته قبل از آن، ایشان وزیر بازرگانی بودند. من را به‌عنوان مدیر یکی از مراکز تازه‌تأسیس تهیه و توزیع کالا تعیین کردند. در آن مقطع به دلیل انقلاب فرهنگی، دانشگاه‌ها و ازجمله دانشگاه علامه طباطبایی تعطیل شده بود. کار بسیار مهم ایشان در امور بین‌الملل نفت بود. امور بین‌الملل نفت، در آن مقطع 1383-1384 رها شده بود. البته امور بین‌الملل پس از انقلاب هیچ‌گاه بازاریابی واقعی نمی‌کرد. تقریبا ۷۰ در صد نفت ما را هفت، هشت شرکت بزرگ بین‌المللی از شرکت نفت می‌خریدند که اغلب مستقیم از فرودگاه به دربار می‌رفتند. 30 در صد بقیه هم برای خرید اسلحه و تهاتر با بلوک شرق سابق صرف می‌شد. 
در واقع امور بین‌الملل، صرفا کارهای دفتری و بایگانی را انجام می‌داد. آقای کاظم‌پور، طراح بازاریابی نفت بود. او حدود ۳۰ نفر از بهترین و سالم‌ترین مدیران دهه ۱۳۸۰ را جمع‌آوری کرد. سازماندهی امور بین‌الملل کار ساده‌ای نبود. جنگ تحمیلی، جنگ نفتکش‌ها، تحریم و... همه در جریان بود. او روزی 16-17 ساعت کار می‌کرد. نفت‏، به کاظم‌پور بسیار مدیون است. همین وضعیت درباره اوپک هم بود. پیش از انقلاب، وزارت نفت نبود. کارهای اوپک را وزارت اقتصاد و دارایی انجام می‌داد و امور اوپک در وزارت اقتصاد و دارایی بود. یک روز از پایین شرکت نفت تماس گرفتند و گفتند با شما کار دارند. رفتم. یک وانت پر از کاغذ و پرونده آوردند و گفتند که اینها مدارک اوپک است، تحویل بگیرید. انقلاب شده بود. عربستان کارشکنی می‌کرد و خصومت‌ها را شروع کرده بود. جنگ سهم بازار یمانی در راه بود. ما هم در امور اوپک کسی را نداشتیم. کاظم‌پور مرتبا تأکید می‌کرد که کادرسازی کنید. نیرو بیاورید. باید زبان بدانند. از دانشگاه‌های معتبر آمده باشند. اختیارات می‌داد و همیشه پشت مدیرانی بود که انتخاب می‌کرد. واقعا نفت در سه، چهار سال خودش را پیدا کرد. در اوپک قوی‌ترین هیئت شدیم. در بازار با تمام سختی‌ها و محدودیت‌ها با قدرت حضور پیدا کردیم. تعدادی از بهترین مدیران ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نفت جمع شدند که بعدا خودشان منشأ خدمات ارزشمند در دیگر سازمان‌ها شدند. به واقع ایشان معمار امور بین‌الملل و بازاریابی پس از انقلاب بود و امور بین‌الملل نفت به ایشان مدیون است. البته آزارهای فراوانی هم تحمل کرد. ایشان شهید زنده بود. صبح فردای هفتم تیر به دیدارش رفتیم. نه نفرتی، نه ترسی، نه هیچ‌گونه نگرانی، حیرت‌انگیز بود. او 40 سال به کشور خدمت بی‌دریغ کرد. در سازمان اوپک کاظم‌پور یک چهره منحصر‌به‌فرد و شاید تکرار‌ناشدنی بود. در دوره طولانی که آقای کاظم‌پور به‌عنوان عضو هیئت عامل جمهوری اسلامی ایران خدمت کرد، دبیرخانه دو بار به‌ طور کامل تجدید ساختار شد. ایشان همیشه به دبیرکل و نمایندگان کشورهای عضو گوشزد می‌کرد که ساختار دبیرخانه باید منبعث از شرایط جهانی نفت باشد. دبیرخانه اوپک را استاتیک و ثابت نمی‌دید؛ بلکه به دبیرخانه اوپک مانند موجودی زنده و دینامیک نگاه می‌کرد. البته در سال‌های دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ و حتی پس از آن چنین برخوردی آسان نبود. عراق تحت سیطره صدام و کشورهای حامی آن، همیشه مقاومت می‌کردند و در تخریب روحیه هیئت ایرانی هر کاری می‌کردند. به‌خوبی یادم هست که در جلسه‌ای که یکی از نمایندگان کشورهای عضو سازمان برای خلیج فارس از واژه مجعولی استفاده کرد، کاظم‌پور تمام‌قد ایستاد. با ادب دیپلماتیک و رفتار متین و قوی، بحث را رها نکرد. جلسه تا پاسی از نیمه‌شب به درازا کشید؛ اما نماینده آن کشور ناچار به عذرخواهی شد. این در اسناد دبیرخانه سازمان اوپک ثبت شده است.
*مدیرکل اسبق امور اوپک و رئیس مرکز مطالعات انرژی وین
 
شخصیت شناخته‌شده صنعت نفت جهان
 محمد سوری
مراسم تشییع پیکر آقای کاظم‌پوراردبیلی بسیار غم‌انگیز بود. با او اولین‌بار در سال 1358 که معاون وزارت بازرگانی بودم، آشنا شدم. در یک جلسه حضوری، به توانمندی او به‌عنوان یک مدیر لایق، واقف شدم و به همین دلیل او را به همراه 27 جوان دیگر به‌عنوان مدیر برگزیدم. در آن زمان بسیاری از مدیران قدیمی استعفا داده بودند و به همین دلیل به مدیران تازه‌نفس و توانمند نیاز داشتیم. اولین حکم استخدامی بعد از انقلاب را به‌عنوان مدیرعامل شرکت خدمات بازرگانی به ایشان دادم. شرکت خدمات بازرگانی وابسته به وزارت نفت بود و تمامی کالاهای اساسی عمومی به‌جز گندم، شکر، چای و ... در سردخانه و انبارهای این شرکت تا قبل از توزیع در آنجا نگهداری می‌شد. به مرور کاملا توانمندی، تسلط و پرکاری او بر همه محرز شد. گمان می‌کنم فعالیت او پیش از انقلاب در شرکت‌های وابسته به خوانساری‌ها که در تولیددارو داروگر فعالیت می‌کردند، از او این‌چنین مدیری ساخته بود، زیرا آن مجموعه مدیرپرور بودند. سال 59 که مدیران در دولت موقت تغییر کردند، بعد از مدتی او وزیر بازرگانی شد. پس از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و جراحت حاصل از آن، من از وزارت بازرگانی استعفا دادم و آقای کاظم‌پوراردبیلی برای من حکم جدیدی صادر کرد و من مدیرعامل شرکت کشتی‌رانی جمهوری اسلامی ایران شدم. پس از آنکه او از وزارت بازرگانی استعفا داد، او را به‌عنوان مدیر بازرگانی شرکت کشتی‌رانی جمهوری اسلامی منصوب کردم. او شخصیتی خنده‌رو، پرتلاش، دانا و توانمند داشت. آقای کاظم‌پوراردبیلی را از سال 1364 به‌بعد همواره در جلسات مختلف می‌دیدم. او فردی بسیار پرکار و توانمند بود و به همین دلیل هم در پست‌های مختلف حضور داشت. حتی با وجودی که بازنشسته شده بود، به‌عنوان مشاور شرکت ملی نفت به کار خود ادامه می‌داد و بیش از 80 درصد وقت کاری خود را در وزارت نفت گذراند. او به واسطه شخصیت مذاکره‌کننده خود و فعالیت در امور بازرگانی نفت، برای بسیاری از شرکت‌های بزرگ نفتی جهان شناخته‌شده بود. به‌واقع کاظم‌پوراردبیلی در صنعت نفت دنیا شناخته‌شده است و مرگ او برای صنعت نفت و دیپلماسی کشور بسیار زود و دردناک بود. 
*مدیرعامل اسبق شرکت ملی نفتکش و مدیرعامل اسبق کشتی‌رانی جمهوری اسلامی ایران 
 
یک شخصیت چندوجهی
 علی ماجدی- سفیر پیشین ایران در ژاپن و آلمان
مرحوم کاظم پور‌اردبیلی، متخصص متعهدی بود که کار خود را از سرپرستی وزارت بازرگانی در نظام جمهوری اسلامی ایران شروع کرد و سپس به معاونت بین‌الملل وزارت نفت رفت و دوره‌‌ای هم به‌عنوان سفیر در ژاپن مشغول بود. بعد از آن، دوره‌‌ای در بخش خصوصی مشغول بود و در کنار فعالیت در بخش خصوصی، به‌عنوان نماینده ایران در اوپک، سال‌های سال به کشور خدمت کرد؛ البته این مسئولیت او به استثنای دو دوره ریاست دولت احمدی‌نژاد تاکنون ادامه داشت. تنوع مشاغلی که ایشان داشت، از او شخصیتی چندوجهی به یادگار گذاشت و در یک کلام دولتمردی قوی بود که به اقتصاد بین‌الملل، اقتصاد داخلی کشور، سیاست خارجه و نفت اشراف کامل داشت. 
دوستان نزدیکش، او را تحلیلگری قوی نسبت به مسائل کشور و جهان می‌دانستند که در برخی محافل خصوصی، نظرات خود را با آنها به اشتراک می‌گذاشت. با این اوصاف، نباید از یاد برد که می‌توانستیم از ظرفیت او در مناصب بالاتری بهره بگیریم که این امر در طول حیاتش امکان‌پذیر نشد؛ یا ایشان علاقه‌مند نبود یا چنین فرصتی در اختیارش قرار داده نشد یا آنکه در اختیار او قرار گرفت و او معتقد بود نمی‌تواند از آنچه در ذهن و توان دارد، استفاده کند یا امکان پیاده‌شدن آن را دشوار فرض می‌کرد. مطلع هستم که برخی مشاغل به او پیشنهاد شده بود، اما او نپذیرفته بود. با جایگاهی که او داشت، می‌توانست مناصب بالاتری را بر عهده بگیرد و از این ابعاد سیاسی و نفتی بهره‌برداری بیشتری کنیم. اگرچه ایشان را شخصیتی دور از جریان‌های سیاسی می‌شناسیم، اما می‌توان گفت تفکرات و عقاید او در جناح اصلاح‌طلبان جای داشت.
 در خاتمه باید گفت بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، شاید تعداد کمی از افراد هستند که می‌توانند این‌گونه جامع‌الاطراف باشند و در چند بخش متنوع از‌جمله سیاست، اقتصاد و بازرگانی فعالیت کنند که امروز تعدادشان بسیار نادر است. بنابراین فوت او باید چنین درسی را به ما بدهد که چنین افرادی گرچه مسن شده‌اند، اما می‌توان از آنها استفاده کرد؛ زیرا هم آنها به نظام بدهکار هستند و هم نظام می‌تواند از این افراد و اطلاعات و سوابق آنها در پست‌های مشاوره بهره‌برداری کند.
 
مرد لابی‌گر دستگاه دیپلماسی
 احمد عزیزی- اولین قائم‌مقام وزارت  خارجه
 
 
 

سال 60 بود و میرحسین موسوی‏، وزیر امور خارجه و من معاون اقتصادی و بین‌‌المللی او. انتصاب من توسط شهید رجایی در دوران سرپرستی او بر وزارت خارجه انجام گرفته بود. میرحسین، قصد انتصاب من در سمت قائم‌مقام وزیر را داشت و برای تعیین جانشین، با هم مشورت می‌کردیم. آن زمان، بحث فرستادن مرحوم حسین کاظم‌پوراردبیلی به ژاپن به‌عنوان سفیر مطرح بود و من گزینه‌ای بهتر از او برای قبول پست معاون اقتصادی و بین‌‌المللی نیافتم و به همین دلیل پیشنهاد ادامه خدمت او در وزارت امور خارجه در این پست جدید را به میرحسین موسوی دادم. کاظم‌پور به‌عنوان شهید زنده پس از طی دوران نقاهت در حادثه بمب‌گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360، خود را برای مأموریت ژاپن آماده کرده بود و من به سختی توانستم او را برای قبول این مسئولیت آماده کنم. در دوران همکاری‌مان همواره شاهد خلاقیت، تیزهوشی، مهارت، صداقت و صراحتش بودم. اولویت او همیشه منافع نظام و ایران بود. شگرد خاص او برای جاانداختن نقطه‌نظرات خود، طرح‌های مطلوبش که در شورای معاونین وزارت خارجه مطرح می‌کرد، لابی‌گری با دوستان و اعضای نشست، قبل از جلسه بود. پیگیری جدی او در این موارد، از جمله آموزه‌های فراوانی بود که من از او آموختم. او در همان آ‎غاز کار، مهم‌ترین درس دیپلماسی را که لابی‌گری است بسیار خوب می‌دانست. او خیلی‌وقت‌ها قبل از شروع جلسه با من تماس می‌گرفت و برای همراه‌کردن من با خود، تلاش می‌کرد و غالبا نیز موفق بود. در دوران همکاری‌مان، من واقعا شیفته خصوصیات اخلاقی و فردی او بودم. آخرین دیدارمان متأسفانه در پاییز سال گذشته بود که در جمعی دوستانه به بحث سیاسی پرداختیم.  
 
نقش کاظم‌پور اردبیلی در توقف حمله به مناطق غیرنظامی
 امیرحسین زمانی‌نیا- معاون امور بین‌الملل وزارت نفت
خبر درگذشت دوست و برادر عزیزم جناب آقای حسین کاظم‌پور باورکردنی نبود. او مردی شریف، دیپلماتی برجسته و بی‌ادعا، خوش‌فکر، شجاع و منشأ خدمات ناگفته‌ای به این کشور بود. صداقت، کاردانی، صراحت لهجه و عشق به ایران از خصوصیات بارز او بود. اواسط سال‌های ۶۰ وقتی صدام به مناطق مسکونی ایران از‌جمله تهران با موشک حمله می‌کرد، کاظم‌پور به‌عنوان معاون بین‌الملل وزارت خارجه به سازمان ملل در نیویورک آمد و در مذاکرات چند‌روزه‌ای با دبیرکل سازمان ملل و طارق عزیز، معاون نخست‌وزیر زمان صدام، موفق شد moratorium برای توقف حمله به مناطق غیرنظامی را به امضا برساند. مذاکرات هوشمندانه شجاعانه و منطق مستدل کاظم‌پور، جان هزاران نفر را نجات داد. او بدون ‌ادعا و هیاهو خدمت می‌کرد. البته مورد بی‌مهری‌هایی نیز قرار گرفت. او همچنان سال‌های متمادی با هوشمندی و شجاعت از منافع ملی کشور در اوپک و بازار جهانی نفت دفاع کرد. روحش شاد
 
مردی که کوتاه نیامد
 جواد یارجانی- مدیرکل اسبق امور  اوپک وزارت نفت
نوشتن در سوگ برادر، دوست و معلم دلسوزم، حسین کاظم‌پور‌اردبیلی در این شرایط برایم بسیار سخت است؛ از طرف دیگر می‌دانم همراهی با ایشان برای حدود 40 سال در وزارت خارجه، وزارت نفت، دبیرخانه اوپک و دوران کنار گذاشته‌شدن از مسئولیت‌هایمان، خاطرات فراوانی را برایم رقم زده است که در‌میان‌گذاشتن آنها از طرفی شاید هم مرهمی بر دل‌های به‌درد‌آمده دوستانش باشد و هم تأسفی بی‌پایان برایمان رقم بزند که چرا از این همه توانایی‌های ایشان که بی‌بدیل بودند، در برهه‌هایی نه‌تنها استفاده نشد، بلکه برخی با دید کوتاه دعواهای سیاسی، عرصه را بر روح حساس وی آن‌چنان تنگ کردند که در زمان‌هایی شخصا  اصطلاح «شکستن قلب» را در وجود وی احساس می‌کردم. من شک ندارم صدها دوست، همکار و طرف‌های مذاکره در داخل و خارج از ایران در میان اعضای اوپک و شرکت‌های نفتی بین‌المللی می‌توانند خاطرات بسیار زیادی از ایشان به یاد بیاورند که شاید وجه مشترک آنها، غیر از توانایی‌های شخصی مانند داشتن تفکر آینده‌نگر، تیزهوشی، سخت‌کوشی و احترام به عقاید و نظرات حتی مخالف دیگران و بسیاری خصلت‌های مثبت دیگر، عشق به حفظ منافع ملی ایران عزیز حتی به قیمت کشیدن سختی‌ها و ناملایمات بود.
در این فرصت کوتاه با توجه به تألمات شخصی، ‌ تنها به دو خاطره از میان صدها خاطره تلخ و شیرین، اشاره‌ای گذرا می‌کنم به امید آنکه به کمک خانواده بزرگوارش و همین‌طور دوستان، همراهان، خبرنگاران و گزارش‌نویسانی که به همه آنها بسیار ارج می‌نهاد، نوشتن خاطرات ایشان شروع شود؛ چراکه خاطره این بزرگ‌مرد عرصه دیپلماسی نفتی، باید با هدف حفظ منافع ملی زنده بماند تا چراغ راه عاشقان و مسئولان حال و آینده ایران اسلامی باشد.
در روزهای سخت جنگ تحمیلی، زمانی‌ که موشک‌های هدیه‌شده به صدام، تهران را آماج حملات وحشیانه‌ خود کرده بود، روزی به دفترش در وزارت نفت خواسته شدم و ایشان از من خواست به‌عنوان معاون بازاریابی و فروش نفت خام، در اسرع ‌وقت به همراه آقای ترابیان، مسئول بازار شرق دور، به ژاپن سفر کنیم و تا سه محموله چندین میلیون بشکه‌ای را نفروخته‌ایم، حق برگشت به ایران را نداریم. من با توجه به جوانی و داشتن دو فرزند خردسال و تنهایی خانواده، از ایشان خواستم اجازه بدهند که من در طول موشک‌باران این مأموریت را نروم و ایشان ضمن اعلام درک شرایط خاص من گفتند گویا شما از شرایط سخت جبهه‌ها به دلیل فشار بر صادرات نفت و کمبود منابع مالی مطلع نیستید و نمی‌دانید حتی در سیلوها گندم زیادی نمانده است؛ پس شما بروید و تا نفروخته‌اید، بر‌نگردید. در این مأموریت که به دلیل اشباع بازار نفت با سختی‌های غیر قابل وصف و بی‌توجهی خریداران همیشگی روبه‌رو بودیم، توانستیم فقط لطف خداوند و حمایت‌های بی‌دریغ آقای کاظم‌پور که مسئولیت را همراه با اختیارات تفویض می‌کرد، موفق شویم.
در سال‌های اخیر نیز در مذاکرات اوپک و غیر اوپک در سال ۲۰۱۵ که برای تصمیم‌گیری درباره میزان کاهش تولید بعد از کاهش شدید قیمت‌ها در دبیرخانه اوپک در وین در جریان بود، تلاش زیادی می‌شد که ایران را نیز با وجود قرار‌داشتن در تحریم‌های ظالمانه نفتی، وادار به شرکت در کاهش تولید کنند که من به همراه ایشان در جلسات بسیار سنگین و طولانی‌ای که گاه با برخی تندگویی‌ها و حتی توهین‌ها البته با حفظ دستکش مخملی اعمال می‌شد، روبه‌رو بودیم. آقای کاظم‌پور با وجود جو سنگین و آزاردهنده جلسات، با سعه صدر و منطق بالا، پاسخ‌گوی همه ادعاها بودند. 
در اواخر یکی از روزها، آن‌چنان حجم این هجمه‌ها زیاد شد که ایشان به من گفتند به قلبشان فشار آمده و باید به بیمارستان مراجعه کنند و از من خواستند همراه آقای نوروزی، سرپرست فعلی امور اوپک، در جلسه بمانیم و تحت هیچ شرایطی تسلیم فشارها نشویم و اطمینان حاصل کنیم که به‌هیچ‌وجه محدودیت تولید برای افزایش قیمت‌ها که نتیجه سیاست‌های اشتباه قدرتمندان داخل اوپک بوده، شامل ایران نشود. رهنمود ایشان و پیگیری‌هایی که از بیمارستان می‌کردند، منجر به این شد که نه‌تنها ایران متعهد به کاهش نشد، بلکه اجازه پیدا کرد افزایشی هم برای رسیدن به سهمیه قبل از تحریم‌ها داشته باشد. از این نمونه‌های تیزبینی ایشان در طول مذاکرات وزارت خارجه، وزارت نفت، اوپک و مذاکرات سازمان ملل یا مذاکرات نفتی برای توافق بر سر دعاوی شرکت‌های نفتی که قبل از انقلاب در ایران فعال بودند، بسیار است که ان‌شاءالله به‌زودی از آنها به همت یاران، دوست‌داران و همراهان ایشان رونمایی خواهد شد.