حال كشاورزي بد است

مدتي قبل مطلبي در يكي از روزنامه‌ها نوشتم تحت عنوان «حال و روز كشاورزي ايران خوب نيست». وقتي آقاي مهندس حجتي، وزير كشاورزي بود به خودم اجازه دادم- از باب همكاري توليد پسته- سخني با وزيري كه باغدار هم هست، گفته باشم. مهندس حجتي شريك يك چاه آب در ورامين است و يك سوم از باغات اين چاه متعلق به ايشان است و كسي كه ملك را از او خريده حي و حاضر است. 
اين بر خلاف آن چيزي است كه آقاي نقوي‌حسيني نماينده ورامين اعلام كرده و مدعي شده بود، مهندس حجتي 300 هكتار از اراضي ملي ورامين را تصرف و پسته‌كاري كرده است، دروغ بود. بعد از چاپ مطلب از دفتر وزير آقاي حجتي زنگ زدند. در غروبي چندين معاون و چند مدير كل را يا كنار خود نشانده بود يا از طريق تماس صوتي و تصويري، آنان را واداشت در مقابل نوشته من پاسخگو باشند. آن مطلب گره‌گشا شد و راه چند فعاليت كشاورزي و صنايع جنبي را هموار كرد و به دستور وزير، برخي موانع رفع شد و جامعه كشاورزي نيز دعاگو شد. براي نمونه، سهميه كود شيميايي كه انحصار آن فقط در اختيار دولت است به باغات اختصاص نمي‌يافت. ظاهرا دستور وزير بود. اما در سال زراعي جديد خوشبختانه سهميه كود باغات اختصاص يافته است. 
درد امروز جامعه كشاورزي كه به سفره مردم ربط دارد اين است كه اختصاص ارز نيمايي حال و روز كشاورزي را از اين‌ هم بدتر خواهد كرد. سم و كود با غذاي مردم سر و كار دارد. اگر يارانه به آن تعلق نگيرد و توليدكنندگان ارز دريافت نكنند، بازار قاچاق پررونق مي‌شود و انواع و اقسام مواد اوليه غيراستاندار و بعضا سمي در كارگاه‌هاي زيرزميني توليد مي‌شود و در چرخه توليد مواد غذايي وارد سفره مردم مي‌شود. نمي‌دانم كساني كه در وزارتخانه‌هاي كشاورزي و صمت نشسته‌اند از همين مواد غذايي داخل بازار استفاده مي‌كنند يا سفره آنان از سفره مردم عادي جداست؛ اگر هم سفره مردم باشند بايد به خودشان و فرزندانشان رحم كنند. سال پر بركتي از نظر نزولات آسماني داشتيم تا جايي كه عكس ارسالي از فلات ايران توسط ناسا، ايراني سبز را نشان مي‌داد. اين عكس در فضاي مجازي دست به دست و مايه خوشحالي مردم شد. اما اين سرسبزي به گفته سعدي: باران كه در لطافت طبعش ملال نيست/ در باغ لاله رويد و در شوره‌زار خس.  يكي از هزينه‌هاي بالاي بخش كشاورزي مبارزه با علف‌هاي هرز است و اگر با اين پديده مبارزه نشود به توليدات اصلي صدمه مي‌زند. مبارزه يا فيزيكي است يا شيميايي. قصه پرغصه سفره بيمارزده مردم از همين مبارزه نوع دوم يعني مبارزه با علف‌كش شروع مي‌شود. امروزه بازار علف‌كش‌ها و سموم مصرفي در ايران بي‌در و پيكر است. نظارت درستي بر آنها اعمال نمي‌شود. بسياري از سموم و كودهايي كه در ايران مصرف مي‌شود در بسياري از كشورها ممنوع است. يكي از باغداران امريكايي به نگارنده مي‌گفت اگر اجازه داشتيم فلان بذركش و علف‌كش را كه شما استفاده مي‌كنيد در باغات خود استفاده كنيم، هزينه مبارزه به‌ شدت پايين مي‌آمد اما اينجا حساب كتاب دارد، ولي در ايران سونامي انواع بيماري‌ها از اين سموم و كودها و علف‌كش‌هاست. بسياري از اين سموم در كارگاه‌هاي زيرزميني توليد مي‌شود. كشاورز بيچاره هم اطلاع ندارد. وقتي روغن موتور تقلبي در بسته‌هاي استاندارد عرضه مي‌شود، وقتي روغن خوراكي پالم‌دار عرضه مي‌شود، سم و كود غيراستاندارد و تقلبي كه جاي خود دارد. اگر تا ديروز مي‌شد سم و كود مثلا استاندارد پيدا كرد و به برند و نام كالا اعتماد كرد، امروزه ديگر چنين اعتمادي وجود ندارد. وقتي ارز به اصطلاح جهانگيري حذف مي‌شود و ارز نيمايي تكليف مي‌شود، توليد كود و سم تقلبي و مضر براي مردم براي متخلفين سودآور مي‌شود. جالب است كه هنوز انبار شركت‌هايي كه از ارز 4200 توماني استفاده كرده‌اند، خالي نشده است اما اين شركت‌ها به خاطر عدم عرضه كالاهايي كه با ارز 4200 توماني توليد كرده بودند، قيمت‌ها را بعضا تا 3 برابر بالا برده‌اند. مثلا علف‌كشي كه تا يكي، دو ماه قبل به قيمت هر ليتر 35 هزار تومان، آن هم با چك و سفته مدت‌دار به مصرف‌كننده تحويل مي‌شد الان به قيمت 70 هزار تومان و با پرداخت كل وجه و تحويل در چند روز آينده به فروش مي‌رسد.  پرسش اين است: چه كسي بر نحوه مصرف از ارز 4200 توماني نظارت دارد؟ چرا هنوز كالايي با ارز نيمايي توليد نمي‌شود؟ شركت‌هايي كه ارز 4200 توماني دريافت كرده‌اند، قيمت كالايي را كه بايد با اين ارز به مصرف‌كننده تحويل دهند چند برابر كرده‌اند و مهم‌تر اينكه اگر ارز 4200 توماني از بخش كشاورزي حذف شود و به جاي آن ارز با قيمت‌هاي بالا و بالاتر به اين امر اختصاص يابد، قيمت كالاهاي توليدي سرسام‌آور افزايش خواهد يافت و اثر آن مستقيما بر سفره مردم خواهد بود.  حال و روز كشاورزي ايران بد است. واقعا نمي‌توان از بالا و دستوري با كشاورزي برخورد كرد. بايد تصميم‌گيران، پينه‌ دست كشاورز و عرق تن او را ببينند. سرمايه‌گذاري در بخش كشاورزي بازده ندارد. با تاسف در وضع موجود كه اكثريت مردم ايران با تبليغاتي كه سيستم بانكي مي‌كند، رباخوار شده‌اند و دولت از همه ابزارها استفاده مي‌كند تا مردمي كه سال‌ها قبل خصوصا پيش از انقلاب با بانك، بيمه و بورس كمتر آشنايي و از نظر مذهبي هم مشكل داشتند با اين عناوين آشتي دهد و بستري فراهم شود تا همه(پخته‌خوار) بشوند، ديگر كسي حاضر نيست پول بي‌زبان خود را در خاك و خل بيابان سرمايه‌گذاري كند. راحت وارد اتاق شيشه‌اي بورس يا بانك مي‌شود و اگر طمع بيشتري داشته باشد، پله موسسات مالي را بالا مي‌رود و زير گرماي فن‌كوئل يا سرماي كولر گازي پول خود را به بورس يا بانك و يا موسسه مالي مي‌سپارد و آخر ماه بهره آن را كه در فرهنگ ايران در گذشته حرام بود و در كتب شرعي هنوز حرام است، دريافت مي‌كند. از آن طرف كشتي كشتي بايد كالا از بيرون با ارز آنچناني وارد شود. در جامعه‌اي كه عادت به كسب درآمد بدون زحمت مي‌كند، چه آينده‌اي خواهيم داشت؟ دولتي كه چند ارز دارد و هر كس به رانت اطلاعاتي وصل باشد و در خفا مطلع شود كه مي‌شود، فلان ارز را با قيمت نازل از دولت گرفت و به جاي آن كالاي معيوب وارد كرد و يا اصلا وارد نكرد، دست به قمار بزرگي زده است. آنچه را كه بايد مردم در كارگاه‌هاي توليدي سرمايه‌گذاري كنند و چند نفر را براي توليد مشغول كنند و دولت هم نظاره‌گر باشد و در آخر ماليات از كار توليدي بگيرد، تبديل شده به دولتي كه خود باعث ركود اقتصادي و تعطيلي كارگاه‌هاي توليدي شده است. نمي‌دانم در وزارت كشاورزي باز هم گوش شنوايي مثل مهندس حجتي پيدا مي‌شود يا نه. آيا كسي هست، مطالبي از اين دست را ‌ببيند و دوباره ساعتي بعد از چاپ مطلب، تلفن من به صدا در‌آيد و بپرسد، فلاني اشكال كار در كجاست؟ بگويم اشكال كار در عدم نظارت بر تحويل ارزهاي آنچناني است. باز هم بگويم در همه دنيا يارانه به توليدكننده داده مي‌شود تا با توليد هم بازار اشتغال را پررونق كند و هم سفره مصرف‌كننده را رنگين. پرداخت يارانه به مصرف‌كننده، ارثيه شومي است كه از رژيم سابق مانده كه با تكيه بر دلارهاي نفتي درصدد ساكت كردن مصرف‌كننده بود و به جاي توليد و اشتغال، كشتي‌ها در بنادر پهلو مي‌گرفتند و پرداخت هزينه توقف كشتي‌ها بعضا از اصل كالا بيشتر بود. دولتي كه به موبايل و ديگر لوازم مصرفي غيرضرور ارز دولتي پرداخت مي‌كند و به بخش كشاورزي كه هم مولد است و هم كشور را از واردات بي‌نياز مي‌كند و در مواردي با توليد كالاهايي كه ارز‌آور است، خزانه را از ارز محصولات كشاورزي پر مي‌كند، بي‌توجه است بايد منتظر قابلمه‌هاي خالي و شكم‌هاي گرسنه بخش متكثر كشاورزي باشد. نمي‌دانم هنوز گوش و چشم شنوا و بينايي در وزارت كشاورزي هست كه به نگارنده زنگ بزند و از دردهايم كه درد همه كشاورزان است، بپرسد؟ نمي‌دانم، شايد حسرت جاي خالي مهندس حجتي را بايد بخوريم.