قتل رومينا و چند سوال

قتل وحشتناك رومينا دختر نوجوان به دست پدر خويش، سوالات زيادي را در باره ماده 301 قانون مجازات اسلامي مطرح مي‌كند. بر اساس قرائت عامي كه ازاين قانون مي‌شود و مبناي مجازات در دستگاه قضايي كشورمان است، پدر در صورت ارتكاب جرم (قتل) قصاص نمي‌شود و بر اساس ماده 612 تعزيرات او را مي‌توان به 3 تا 10 سال حبس محكوم كرد. اين قانون مجازات اسلامي مبتني بر برداشت فقها از قرآن كريم و احاديث و روايات نوشته شده است. در باره مجازات پدري كه قتل را مرتكب شده، دستگاه قضا مي‌تواند از نظر عمومي ورود پيدا كند . پيشينه دستگاه قضايي كشورمان در چند دهه اخير نشان داده معمولا قاتل يعني پدر به حبس بين 3 تا 10 سال محكوم مي‌شود. فرض اصلي طراحي چنين قانوني بر اين است كه ترس فرزندان از مجازات توسط پدر، عاملي در جلوگيري از انجام حركت غير اخلاقي باشد و اوليا نقش بيشتري را در تربيت فرزندان به عهده بگيرند. 
همچنان كه مشخص گرديد اين قانون مبتني بر برداشت فقها است. و البته برداشت‌هاي ديگري نيز وجود دارد كه هر فردي را كه مرتكب قتل باانگيزه قبلي بشود، مستوجب قصاص مي‌داند. به تعبير آيت‌الله محقق داماد در مباحث مجازات‌ها تا زماني كه در اجتهاد شيعي بازانديشي فقهي صورت نگيرد، اينگونه جنايات را به عنوان غيرت ديني مشاهده خواهيم كرد. متاسفانه قانون چنان تعريف شده كه عمل جنايتكارانه پدر به عنوان تاديب و ناخواسته از سوي قضات برآورد مي‌شود و عنوان قتل غيرعمد و مجازات سبك براي آن در نظر گرفته مي‌شود. بحث‌هاي خاص قانوني و فقهي در بين موافقين ومنتقدين اكنون نشان مي‌دهد، اين قانون بيش از همه يك نوع قرائت ديني از منابع فقهي است و مي‌تواند قرائت ديگر ديني نيز با استناد به منابع فقهي صورت بگيرد. بنابراين نقد قانون به معناي نقد اسلام نيست. و اصولا هر قانوني بايستي منطبق بر روح تعاليم ديني باشد. 
قتل به‌طور عام و فرزندكشي به‌طور خاص در اسلام نهي شده است. متاسفانه يكي از موارد اختلاف در برداشت از آيات قرآن كريم است. در يك آيه شريفه از كشتن اولاد به جهت ترس از فقر و احتياج، شديدا نهي شده است و در برخي آيات ديگر اساسا فرزندكشي به‌شدت محكوم شده است. تفسير علامه طباطبايي رهگشا است و ايشان مي‌نويسد: عرب غير از مساله دختركشي (واد) يك سنت ديگري داشته كه به خيال خود با آن عمل هون و خواري خود را حفظ مي‌كردند، و آن اين بوده است كه از ترس خواري و فقر و فاقه فرزند خود را (چه دختر و چه پسر) مي‌كشته، و آيه مورد بحث و نظائر آن از اين عمل نهي كرده است. در بسياري ازاين موارد پدر و مادرها به‌خاطر مسائل فرهنگي، خفت و خواري فرزند خود را مي‌كشند.در اصل تفاوتي بين عمل عرب جاهلي با عمل پدران و مادراني كه دست به قتل فرزندان مي‌زنند نيست. آيات قرآن كريم در اين مورد گرچه اشاره به عمل عرب دوره جاهليت است ولي در واقع مساله‌اي است كه در تمامي جوامع رخ مي‌دهد و شامل زمان نمي‌گردد. در قرآن كريم پدر و مادرها را از هر نوع فرزندكشي نهي كرده و تاكيد بر پليدي اين جنايت وحشتناك، تكليف اخلاقي و قانوني براي مسلمان‌ها است.در تاريخ اسلام دوره پيامبر (ص) و دوره امامان ما موردي نداريم كه فرزندكشي مورد تاييد بزرگان ديني ما باشد. 
قانون فعلي كه مجازات سبك براي قاتل در نظر مي‌گيرد، در گسترش اين پديده مهم است . ما در كشورمان سال‌ها است با فرزندكشي در بين اقوام به دلايل مختلف مشكل داريم. در بسياري ازاين موارد مساله خفت و خواري و سرافكندگي مهم‌ترين علت قتل فرزند عمدتا توسط پدرها بوده است. ما بايد انتخاب كنيم آيا تفسيرهايي خلاف مقتضيات زمان و مكان و روح تعاليم قرآن را مي‌خواهيم بپذيريم و يا به روش اجتهاد و تناسب احكام با مقتضيات زمان دست به قانونگذاري خواهيم زد. در صورتي كه بخواهيم بدون استناد به تاريخ و روح تعاليم قرآن و بدون اجتهاد و مقتضيات زمان تفسيري ارايه بدهيم، از اين جنبه تفاوتي در اصل با تفسير مبتني بر منابع ديگر نداريم. مجازات سنگين در اين موارد و تغيير در قانون مجازات اسلامي شايسته عقلانيت و تدبير حكومت است. برخورد با اين ننگ و جنايت هولناك يعني مجازات قصاص براي پدر قاتل. اجازه ندهيم تا كشور و جامعه با فرهنگ ايراني به سمت جوامعي چون پاكستان وافغانستان از نظر تفسيرهاي جاهلي از اسلام پيش برود.