مذاكره؛ از نهضت آزادي تا بهشتي و موسوي‌اردبيلي

«مذاكره با امريكا» اگرچه اين روزها به تابويي در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تبديل شده اما مروري بر تاريخ شفاهي نشان مي‌دهد كه اين تابو روزهاي منتهي به انقلاب اسلامي و روزهاي نخستين آن چندان جدي نبوده است؛ تا جايي كه حتي شهيد سيدمحمد بهشتي يا سيدعبدالكريم موسوي‌اردبيلي از انقلابيوني كه هر كدام در رووس نظام جديد حضور داشتند نيز با نمايندگاني از ايالات متحده مذاكره و گفت‌وگو كرده‌اند. محمد توسلي، دبيركل نهضت آزادي از جمله گروه‌هايي كه پيش از انقلاب مذاكراتي با امريكايي‌ها داشتند، در مصاحبه‌اي با اعتمادآنلاين در مورد موضوعات متعددي مربوط به تاريخ انقلاب و پس از آن صحبت كرده‌ و در بخشي از اين گفت‌وگو به ‌دلايل مذاكره با امريكايي‌ها پرداخته‌ و به اين پرسش پاسخ داده كه چرا اعضاي سرشناس نهضت آزادي با ويليام سوليوان، آخرين سفير امريكا در ايران، پيش از پيروزي انقلاب ديدار و مذاكره داشتند!
محمد توسلي روايت كرده كه اواخر سال 56 نهضت آزادي به اين نتيجه رسيد كه با امريكا مذاكره كند و اين مذاكرات تحت‌ عنوان «ديپلماسي انقلاب» از ارديبهشت‌ماه 57 آغاز شد. او در يك جمله خلاصه مذاكرات بيان كرده و به ‌گفته توسلي خلاصه اين مذاكرات با امريكا اين بود كه «شما اين رژيم را حمايت مي‌كنيد، مي‌دانيد كه اين رژيم پايگاه ندارد.» توسلي شرح داد كه «آقاي مهندس بازرگان، آقاي دكتر سحابي و آقاي [احمد] صدر حاج‌سيدجوادي» و خودش به عنوان مترجم در اين مذاكرات حضور داشته است. پشت اين مذاكرات ويليام سوليوان، آخرين سفير امريكا در ايران و جان استمپل دبير اول سفارت طرف اصلي مذاكره بوده است. اين مذاكرات كه از ارديبهشت‌ماه 57 آغاز شده‌ بود تا پس از پيروزي انقلاب و حتي تا زمان تشكيل شوراي انقلاب در آذرماه 57 ادامه يافت.
توسلي معتقد است كه «ديپلماسي انقلاب» كه «آيت‌الله خميني و آقاي يزدي» در نوفل‌لوشاتو داشتند، دستاورد مهمي داشته و آن اينكه امريكايي‌ها كم‌كم حمايت‌شان از شاه را كم مي‌كنند و از سوي ديگر جنبش اجتماعي در ايران نيز تقويت مي‌شود. به ‌گفته توسلي آذرماه 57 مهدي بازرگان به شوراي انقلاب گزارشي از اين مذاكرات ارايه مي‌كند و «شوراي انقلاب هم اين مذاكرات را تاييد مي‌كند و خود اعضاي شوراي انقلاب، هم مرحوم دكتر بهشتي و هم مرحوم آيت‌الله موسوي‌اردبيلي كه در اسناد تاريخي آمده، آنها هم اين مذاكرات را ادامه مي‌دهند.»
برخي تاريخ‌پژوهان روايت كرده‌اند كه مجموعه مذاكرات نهضت آزادي و پس از آن شهيدبهشتي با سوليوان به عنوان نماينده ايالات متحده باعث رسميت بخشيدن به انقلاب اسلامي و تغيير نظام سياسي ايران شد، اما در پس اين مذاكرات هدف به قدرت رساندن مهدي بازرگان بود. توسلي اين ادعا را رد مي‌كند و معتقد است «نهضت آزادي هيچ نگاهي به قدرت نداشت» اما در ادامه تاكيد كرده كه «وقتي مجموعه اين رويدادها را بررسي مي‌كنيد، مي‌بينيد كه اگر اين درايت نشده بود و ما با ديپلماسي و مذاكره به تدريج حمايت امريكا را برنداشته بوديم، قطعا رويدادهاي حتي بعد از بازگشت آيت‌الله خميني به ايران، معلوم نبود مسالمت‌آميز باشد. هايزر كه به ايران مي‌آيد هنوز نگاه برخورد خشونت‌آميز است. جلوتر كه بياييم، رخداد ۱۷ شهريور تلنگري است كه آن جرياني كه مي‌خواهد با خشونت جنبش اجتماعي ايران را سركوب كند [نمي‌تواند]. خود من چون در جريان همان روز ۱۷ شهريور بودم، مي‌توانيم جداگانه راجع‌ به اين موضوع صحبت كنيم.» او در ادامه مدعي شده كه كل تعداد كشته‌شدگان 17 شهريور كه از آن با عنوان «جمعه سياه» ياد مي‌شود «۷۰يا ۸۰» نفر بوده‌اند برخلاف اينكه در برخي منابع تعداد كشته‌شدگان قيام 17 شهريور را كه نقطه عطفي در انقلاب به حساب مي‌آيد، بالغ بر هزار نفر ذكر كرده‌اند.


محمد توسلي در بخش ديگري از مصاحبه به اجلاس گوادلوپ اشاره مي‌كند؛ كنفرانسي كه 4 قدرت اصلي بلوك غرب يعني امريكا، فرانسه، انگليس و آلمان در آن حضور داشته و يكي از مباحث مهم مطرح شده در آن بحران سياسي- اجتماعي در ايران بود. توسلي معتقد است كه مجموعه مذاكرات امام خميني با برخي شخصيت‌هاي اروپايي و امريكايي باعث شد كه اين كشورها دست از حمايت از شاه بردارند؛ اگرچه بحث‌هايي چون احتمال «بمباران مدرسه رفاه» هم مطرح بود اما «نتيجه ديپلماسي انقلاب و توان جنبش اجتماعي ايران و نقشي كه آيت الله خميني در نوفل‌لوشاتو داشتند و آن جايگاهي كه انقلاب اسلامي ايران در سطح جهاني داشته همه به نوعي تسليم واقعيت‌ها شدند و زمينه‌هاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران را فراهم مي‌كنند.»
حمايت از مجاهدين خلق
محمد توسلي در بخش ديگري از اين گفت‌وگو به تاثير مجاهدين خلق در انقلاب و حمايت برخي گروه‌ها از اين گروه معتقد به مبارزه مسلحانه نيز اشاره كرده است. توسلي مدعي شده هيات‌هاي موتلفه لجستيك و كمك‌هاي مالي در اختيار سازمان مجاهدين خلق قرار مي‌داد. او گفته كه هيات‌هاي موتلفه «خيلي به سازمان مجاهدين اميد بسته‌ بود.» دبيركل نهضت آزادي روايت كرده كه سال 50 به دليل برخي كمك‌ها به سازمان مجاهدين خلق بازداشت مي‌شود و در زندان در همين مورد
خاطره‌اي دارد.
توسلي گفته: «ما حدود ۱۱، ۱۲ نفر بوديم كه حكم سبك يك سال تا ۲ سال داشتيم و در زندان شماره ۴ بوديم. اين خاطره خيلي فراموش‌ نشدني است كه مرحوم انواري، حاج مهدي عراقي و آقاي عسگراولادي كه آنجا بودند، به خصوص آقاي عسگراولادي، خيلي شفاف تعريف مي‌كردند. وقتي آنها در ارتباط با ترور منصور در زندان بودند، انتظار داشتند كه اين جنبش اجتماعي با آن نگاه آنها ادامه پيدا كند. بعد از آنها عمدتا ماركسيست‌ها زندان مي‌رفتند و مي‌گفتند ما مرتب شماتت مي‌كرديم و اين مسلمانان فلان ‌فلان‌شده كجا هستند كه راه را ادامه نمي‌دهند!» او البته نقل‌ قولي نيز از آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني دارد؛ توسلي شرح داد زماني كه در سال ۵۰ همراه با هاشمي‌رفسنجاني، سحابي و رباني‌شيرازي و جمعي از مجاهدين خلق در زندان قزل‌قلعه بودند و او نقدي عليه مجاهدين مطرح مي‌كند، هاشمي‌رفسنجاني در پاسخ به اين نقد از سازمان دفاع كرده و خطاب به توسلي مي‌گويد: «شما نگران اين بچه‌ها نباشيد؛ من در طول تاريخ اسلام، نسلي را به اين اندازه كه ايمان به اسلام و قرآن داشته باشد، در ادوار تاريخ اسلام باشد، سراغ ندارم. نگران نباشيد خودشان را
اصلاح مي‌كنند.»
 
شما قبل از انقلاب و ابتداي انقلاب با مقامات امريكايي ديدار داشتيد. به نظر جنابعالي مشكلات ايران در تعامل با امريكا حل مي‌شود؟
ما نبايد صرف فكر كنيم فقط با تعامل با امريكا [مشكلات] حل مي‌شود. ما اول بايد ظرفيت‌هاي دروني خود را تقويت كنيم كه وقتي مي‌خواهيم با كشور خارجي ارتباط داشته باشيم در راستاي منافع ملي باشيم. به عبارت ديگر، بايد همان نگاهي كه دكتر مصدق داشت به لحاظ سياست خارجي [داشته باشيم]، همان نگاهي كه بعد از انقلاب هم به عنوان «نه شرقي نه غربي» بود. در واقع نگاه موازنه منفي داشته باشيم. ما بايد با همه كشورهاي خارجي ارتباط داشته باشيم و در راستاي منافع ملي خودمان با عقلانيت عمل كنيم.
منافع ملي ما در تجادل با امريكا تامين مي‌شود؟
عرض نكردم فقط امريكا.
نه، من به تجادل اشاره كردم. يعني امريكاستيزي‌اي كه داريم منافع ملي ما محسوب مي‌شود؟
خير، به هيچ‌وجه. امريكاستيزي به هيچ‌وجه در راستاي منافع ملي ما نبوده و هزينه‌هاي سنگيني هم پرداخت كرده‌ايم. چه دليلي دارد كه ما بخواهيم دشمني خاص خودمان با يك كشور ديگري [را نشان بدهيم]. بله، ممكن است ما با عملكرد يك دولتي موافق نباشيم، مي‌توانيم در چارچوب قوانين بين‌الملل روابط‌مان را با آن دولت قطع كنيم. اين اشتباه فاحشي است كه در اشغال سفارت امريكا انجام شد و هنوز هم ما داريم هزينه‌هايش را پرداخت مي‌كنيم. من در ارتباط با پيامدهاي اشغال سفارت امريكا قبلا مصاحبه‌اي داشتم و پيامدهايش را توضيح دادم كه اين اتفاق ساده‌اي نبوده. به هر حال امريكا بهره‌برداري كرده و جنگ را به ما تحميل كرده و آن جايگاهي كه انقلاب اسلامي در افكار عمومي جهان داشته و آن ظرفيت‌هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جامعه ما را در آن جنگ هشت ساله از ما گرفته و به اين شرايط موجود تبديل كرده. درست است ما بايد آن جنبه‌هاي مثبت را هم برجسته كنيم. ايستادگي نظام براي استقلال كشور و توانمند كردن نظام از اين بعد لازم بوده، اما كافي نبوده؛ يعني اگر حاكميت جمهوري اسلامي بخواهند يك كار مثبتي در اين شرايط كنوني انجام دهند، راهكارش بازگشت به قانون اساسي و مردم است. راهكار واقعي اين است كه در چارچوب قانون اساسي نظارت استصوابي حذف شود، همان‌طور كه در سال‌هاي بعد از انقلاب انتخابات آزاد و سالم داشتيم، مردم بر سرنوشت خودشان حاكم باشند تا مجلسي كه هست مجلس منتخب واقعي مردم باشد. نمايندگان واقعي مردم باشد. دولت واقعي مردم باشد. اگر رهبري اختياراتي دارد بايد متناسب با اختياراتش مسووليت داشته باشد و پاسخگو باشد. عقلانيت حكم مي‌كند كه به تدريج اين اتفاقات انجام شود. من اين باور را دارم و پيش‌بيني مي‌كنم با توجه به عقلانيتي كه در مديريت جامعه ما هست و با واقعيت‌هايي كه امروز در جامعه ما وجود دارد، به تدريج در آن جهت سير خواهيم كرد.
به عنوان آخرين پرسش آينده نظام سياسي جمهوري اسلامي را چطور پيش‌بيني مي‌كنيد؟
من نسبت به آينده ايران اميدوار هستم. به خاطر اينكه مي‌بينم كه ملت ما، به‌رغم مجموعه سرخوردگي‌ها و به خصوص فشارهاي اقتصادي و معيشتي كه دارد، ولي تمام اين سختي‌ها را تحمل مي‌كند، با يك نگاه راهبردي كه بتواند با همكاري‌هاي جمعي و تقويت جنبش اجتماعي زمينه‌ها را براي هموار كردن راه براي اصلاحات ساختاري و تامين مطالبه‌هاي تاريخي مردم فراهم كند. اين فرآيند تدريجي است و نياز به سرمايه‌‌گذاري عمومي دارد و جنبش اجتماعي ايران بايد براي اين كار نقش فعال ايجاد كند تا اين بستر آماده شود براي طي اين فرآيندي كه مي‌تواند طولاني باشد. كوتاه شدن اين فرآيند بستگي به شرايط بين‌المللي و توان جنبش اجتماعي ايران دارد و به نظر من خيلي هم قابل پيش‌بيني نيست. من همان‌طور كه عرض كردم نسبت به آينده ايران اميدوار هستم.
البته حضرتعالي راجع به آينده مردم صحبت كرديد. من راجع به آينده نظام جمهوري اسلامي ايران پرسيدم.
آينده نظام سياسي وابسته به آينده جنبش اجتماعي ايران است. هيچ تفاوتي ندارد. اين جنبش اجتماعي ايران است كه آينده نظام سياسي ايران را شكل خواهد داد.
دست‌تان درد نكند. آقاي مهندس توسلي كتابي اخيرا منتشر شده به عنوان «نهضت آزادي ايران» [از] آقاي مجتبي سلطاني. من فقط مي‌خواستم به بخش‌هايي از اين كتاب اشاره كنم، ابهاماتي ايجاد كرده بودند كه از آن مي‌گذرم. با يك جمله‌اي اين كتاب را تمام كرده اگر اجازه بدهيد برايم خيلي جالب بود كه در روزنامه اعتماد هم منتشر شده: «درگذشت دكتر ابراهيم يزدي در منظر بسياري از تحليلگران پايان عملي نهضت آزادي تلقي گرديد. به عنوان نمونه روزنامه اعتماد در يادداشت رثاي وي نوشت، (اين يادداشت 7/6/96 منتشر شد) مهم‌ترين نكته‌اي كه در مورد نهضت آزادي بايد گفت اين است كه آنها نتوانستند براي آرمان‌ها، افكار، ايده‌ها و جهان‌بيني نهضت آزادي كادرسازي كنند تا به نسل بعدي انتقال پيدا كند. بنابراين مي‌توان گفت فوت دكتر يزدي پايان عصر و مقطع مهمي از نهضت آزادي خواهد بود. نظر جنابعالي به عنوان دبيركل نهضت آزادي راجع به اين تحليلي كه موخره اين كتاب نهضت آزادي است و خيلي جالب است كه در روزنامه اعتماد هم منتشر شده چيست؟
ما براي تمام تحليل‌ها و تمام نگاه‌ها احترام قائل هستيم. بايد در جامعه ما آزادي باشد كه نگاه‌هاي مختلف مطرح باشد. ما گفتمان نهضت آزادي ايران و گفتمان بازرگان را فقط در كادر نهضت آزادي ايران نمي‌بينيم. ما در اين فرآيندي كه در اين چهار دهه طي شده مي‌بينيم كه تحولات اجتماعي ما در راستاي همان نگاهي بوده كه بازرگان و نهضت آزادي ايران داشته. بعد از درگذشت دكتر يزدي هم نهضت آزادي كوشش كرده به وظايف خودش عمل كند. مجموعه بيانيه و اقداماتي كه داشتيم، نمودار همين واقعيت است. ما وسع زيادي نداريم. كوشش كرديم در حد وسع مقدور خودمان به وظايف ديني و ملي خودمان عمل كنيم. اين جامعه است كه بايد به وظايف خود عمل كند و ما هم بايد كوشش كنيم به وظيفه كوچك آگاهي‌بخشي خودمان عمل كنيم.
يك سوال آخر به خاطرم آمد. عذرمي‌خواهم از محضرتان. زمان هم گذشته است. كاري هست كه انجام داده باشيد در طول ۴۰، ۵۰ سال فعاليت سياسي‌تان كه از انجام آن پشيمان شده باشيد يا كاري بوده كه بايد انجام مي‌داديد انجام نداديد كه اگر زمان به عقب برگردد انجام مي‌دهيد يا نمي‌دهيد؟
من شخصا پشيماني نمي‌بينم [در] كاري كه در گذشته انجام دادم چون هميشه با اعتقاد ديني انجام دادم و كوشش كردم عمل صالح داشته باشم. در طول حدود بيش از ۶۰ سالي كه در عرصه عمومي بودم، چيزي به نظرم نمي‌آيد كه خلاف عمل كرده باشم. بله، مي‌توانستم شايد مثلا كار بهتري انجام دهم ولي در هر مقطعي كوشش كردم كه عمل صالح خودمان را تشخيص دهيم و به وظايف خودمان هم عمل كنيم...
متشكرم از شما آقاي مهندس محمد توسلي. خيلي وقت گذاشتيد. خيلي با صبر و حوصله و طمأنينه. ما استفاده كرديم. اميدوارم مخاطبان ما هم استفاده كرده باشند. قطع به يقين نقطه‌نظرات، انتقادات و پيشنهادات‌شان و اگر پرسشي باقي مانده را براي ما وقتي ارسال كردند خدمت‌تان مي‌دهم. اگر نهضت آزادي و جنابعالي صلاح دانستيد پاسخ‌هاي احتمالي را در اختيارشان قرار دهيد.
من بار ديگر از شما و همكاران‌تان تشكر مي‌كنم به خاطر ايجاد چنين بسترهاي گفت‌وگو. يكي از راهكارهاي اساسي براي خروج از بحران، گفت‌وگوي ملي است كه با تمام نگاه‌ها بتوانيم گفت‌وگو كنيم تا زمينه‌هاي وفاق ملي فراهم شود. ما هم استقبال مي‌كنيم كه هر نوع نقد و سوالي كه باشد در مراحل بعدي در خدمت‌تان باشيم و پاسخگوي سوالات و نقدها باشيم تا اين زمينه‌هاي گفت‌وگوي ملي و همه نگاه‌ها بتواند شكل بگيرد. راه‌حلي هم جز اين وجود ندارد. ما بايد براي تمام نگاه‌ها احترام قائل باشيم. همه ايرانيان را صاحب حق بدانيم كه وقتي صحبت از وفاق ملي و گفت‌وگوي ملي مي‌كنيم بپذيريم كه همه نگاه‌ها محترم هستند اگر چه با آنها موافق نباشيم.