روزنامه آفتاب یزد
1399/05/04
مسکن و معیشت، دردهایی که چاره ندارند!
آفتاب یزد- گروه اجتماعی: این روزها زندگی و معاش مردم به اقدامات مسئولین گره خورده است و به همین دلیل هم هر روز سختتر میگذرد، دخل و خرج خانوارها با هم نمیخواند و درآمد اغلب مردم کفاف هزینههای متعددی چون مسکن، خوراک، پوشاک، آموزش، تفریح، درمان و... را نمیدهد، این در حالی است که دولتمردان همچنان شعارهای بهبود معیشتی میدهند اما کارشناسان هر روز از بدتر شدن وضعیت معیشت خانوار و اوضاع بازار کار خبر میدهند. فشارهای گرانی در امرار معاش خانوارها از یک طرف و از طرف دیگر فشار بانکها، سازمانهای مالیاتی و شرکتهای آب، برق و گاز بر خانوارها شرایط سختی را بر آنها حاکم کرده است. همچنین واحدهای تولیدی وخدماتی و حتی شرکتهای پیمانکاری با مشکلات جدی رو به رو هستند که با تعدیل نیرو سعی در جلوگیری از ورشکستگی میکنند، البته این امر باعث شده خانوارهای زیادی حتی برای تامین مایحتاج اصلی زندگی خود با مشکل مواجه شوند و همین موارد شرایط را برای خانوادهها سختترکرده است.
> هیچ دورانی از زندگیام به اندازه این دوران سخت نبود
آقای سماک بازنشسته یک ارگان دولتی است، او دو پسر جوان دارد و در یکی از محلههای مرکزی تهران مستاجر است. او در گفتگو با آفتاب یزد میگوید:« من 58 سال سن دارم اما هیچ دورانی از زندگیام به اندازه این دوران سخت نبوده است. من دو پسر 28 و 25 ساله دارم که هر دوی آنها بیکار هستند، خودم هم که بازنشسته و مستاجر هستم، سال گذشته با وام و قرض توانستیم برای پسر بزرگم یک پراید بخریم که در اسنپ کار کند اما بعد از افزایش قیمت بنزین اصلا کار کردن در اسنپ به صرفه نبود، حتی مسافر کشی هم انقدر صرف نمیکند.»
او میگوید:« من 36 سال با عزت کار کردم و حتی نتوانستهام یک خانه بخرم، الان حقوق بازنشستگی حتی کفاف حداقلهای زندگی را هم نمیدهد، پسران من فردا میخواهند ازدواج کنند من هیچ پشتوانهای نمیتوانم در اختیار آنها قرار بدهم. ما حتی برای معیشت مان هم دچار مشکل هستیم، وضعیت از بعد از کرونا بدتر هم شده است. واقعا هیچ وقت زندگی تا این اندازه با ما سخت تا نکرده بود.»
چه کسی میگوید افزایش دلار در زندگی ما تاثیر ندارد؟
پریسا زنی میانسال است که همراه با همسر و فرزندانش در یک خانه مستاجری زندگی میکند، او به آفتاب میگوید:« کی میگه افزایش قیمت دلار توی زندگی و معیشت ما تاثیر نداره؟ از وقتی قیمت دلار سیر صعودی در پیش گرفته همه چیز سه برابر شده، صاحبخانه ما زنگ زده و گفته باید 24 میلیون تومان کرایه یک سال را یک جا حساب کنیم تا با ما قرار داد ببندد و ما با این اوضاع اقتصادی حتی نمیتوانیم هزینههای روزانه زندگیمان را تامین کنیم. همسر من در یک شرکت کامپیوتری کار میکرد و حالا با وجود ویروس کرونا کل زندگی ما تحت تاثیر قرار گرفته، رئیسشان میگوید پول نداریم حقوق بدهیم و ما دو ماه است که حقوق نگرفتیم. ما واقعا توان زندگی کردن نداریم چرا هیچ کس کاری برای ما انجام نمیدهد؟ بعد میگویند بچه دار شوید، من الان 3 تا فرزند دارم اما نمیتوانم شکمشان را سیر کنم! چرا مردم در این وضعیت و شرایط باید بچه دار شوند وقتی هنوز نمیتوانند شکم خودشان را سیر کنند؟»
برای نفس کشیدن هم باید پول خرج کرد!
الهام همراه با مادر و خواهرش زندگی میکند و چند سالی است که پدرش را از دست داده است، آنها در یک خانه مستاجری زندگی میکنند و خرج خانه را الهام و خواهرش تامین میکنند. او به آفتاب یزد گفت:« صاحبخانه امسال یک میلیون تومان به اجاره خانه ما و 50 میلیون تومان به ودیعه اضافه کرده است و ما حتی از پارسال تا امسال یک میلیون تومان هم نتوانستیم پس انداز کنیم. من و خواهرم هر دو کار میکنیم اما مگر با حقوق 2 میلیون تومان میتوان زندگی کرد؟ امسال شرایط زندگی از همه سالهای گذشته سختتر است؛ البته هر سال میگوییم امسال از سال قبل سختتر میگذرد اما متاسفانه این سختی هیچ وقت تمام نمیشود و هر روز بیشتر هم میشود! در این یک سال همین که ما توانستیم خرج روزانه خانمان را تهیه کنیم واقعا هنر کردیم، چون حدود 4 ماه پیش خواهر من بیکار شد و دو ماه بیکار بود تا توانست جای دیگری برای خودش کار پیدا کند بنابر این ما شرایط خیلی سختی را
پشت سر گذاشتیم. خلاصه این روزها که حتی برای
نفس کشیدن هم باید پول خرج کرد و ماسک خرید شرایط خیلی سخت است. کاش مسئولین متوجه میشدند که زندگی در این شرایط تا چه اندازه دشوار و غیر قابل انجام است.»
از پدرم خجالت میکشم
سپهر یک پسر امروزی است، او 30 سال سن دارد و بیکار است. سپهر به آفتاب یزد میگوید:« من فوق لیسانس کامپیوتر دارم اما بیکارم! 18 سالم بود گفتن چون تحصیلات نداری نمیتوانی جایی کار کنی، دانشگاه رفتم و لیسانس گرفتم اما باز هم نتوانستم کار پیدا کنی، فوق لیسانس گرفتم باز هم کار پیدا نکردم، سربازی هم رفتم باز هم خبری از کار نشد، به هر دری بگوئید زده ام، هر کاری بگویید کرده ام، به هر کسی که فکر کنید رو انداخته ام، حتی یک مدت اسنپ و تپسی کار کردم اما صرف نکرد. زندگی من که تباه شد، الان اصلا به ازدواج و بچه دار شدن و این چیزها حتی فکر هم نمیکنم اما مشکل بزرگتر این است که من الان خجالت میکشم با این سن از پدرم پول بگیرم. پدر من بازنشسته است و من بعد از 30 سال هنوز از او پول تو جیبی میگیرم. من به عنوان جوان این مملکت حتی حداقلهای زندگی را هم ندارم چه برسد به اینکه بخواهم زندگی تشکیل بدهم. یکی به من بگوید چه کار کنم؟ دزدی کنم؟ از دیوار خانهها بالا بروم؟ چرا یک جوان تحصیل کرده نباید کار داشته باشد؟ چرا هیچ مسئولی پاسخگوی ما نیست؟» این طور که مشخص است شرایط زندگی از آن چه مسئولان فکر میکنند سختتر است، کاش معیشت مردم با اقدامات مسئولین گره نخورده بود و کاش دولتیها دست از سر مسکن
بر میداشتند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
خوش رقصی کره جنوبی برای آمریکا با کره جنوبی چه کنیم؟!
مسکن و معیشت، دردهایی که چاره ندارند!
چرا ترکیه مرز هوایی با ایران را باز نمیکند؟
بورس، جولانگاه جدید دولت برای جبران کسری بودجه
نباید فکر کنیم روسها و چینیها چشم بسته از ایران حمایت میکنند
وقتی «یاسمنگولا» شعر میشود
پیامک « هشدار خاموشی» برق از سر مردم پراند!
آفتاب یزد این مسئله و ادامه ی حضور ترامپ در کاخ سفید را در گفتگو با دکتر بیگدلی بررسی کرده است
در روزگار کرونا اختلافات را کنار بگذارید
تنش واشنگتن - تهران به آسمان کشید!
کاربران شبکههای اجتماعی تعرض جنگندههای نظامی آمریکا به هواپیمای مسافربری ماهان را محکوم کردند
انگیزههای آمریکا
عده ای به جان این کشور و مردم افتادند و سرمایههای مملکت را غارت میکنند
راهزنی هوایی آمریکایی
سه بحران! برای اروپا
جزئیات همکاری ایران و هند در بندر چابهار

