قدر «ظریف» را بدانیم!

از دیروز که خبر برکناری «یوسف بن علوی» وزیر امورخارجه عمان را شنیده‌ام کسی که 45سال در کشورش مسئولیت‌های مهمی برعهده داشته و یا شاید از زمانی که مطالعه ی «خاطرات آندری گرومیکو» شخصیتی مهم و تاثیرگذار که 50 سال سفیر، معاون وزیر امورخارجه و وزیر امورخارجه بود ـ 30 سال از 1957 تا 1985 وزیر امور خارجه بودـ به این موضوع فکر می‌کنم که چرا در سرزمینی که برخی از مسئولیت ها، تخصصی، حساس و تعیین‌کننده است بازهم غلبه ی احساسات سیاسی بر منطق و عقلانیت باعث می‌شود تا حرف‌هایی بزنیم که در آینده، خود نیز شرمسار باشیم.
همسایه ی شمالی ما ـ روسیه ـ 16 سال است دستگاه دیپلماسی خود را به مرد کاربلدی به نام سرگئی لاوروف سپرده است آن هم سرزمینی که یک پایش در آوردگاه چالش‌های شبه جزیره کریمه است، پای دیگرش در آتش خشم آمریکایی‌های جمهوری خواه و دموکرات و گوشه ی چشمی نیز دارد به خاورمیانه و سوریه و کمی دورتر، چین و کره جنوبی و
حتی استرالیا.
فرانسه سال‌های سال، دل خوش داشته بود به تجربیات ارزشمند لوران فابیوس و کم نیستند از این دست سیاستمدارانی که چون ایستایی و استمرار داشتند، دستگاه دیپلماسی سرزمین خود را به گونه‌ای ارزشمند، هدایت و مدیریت می‌کردند.


وقتی می‌بینم برکناری یوسف بن علوی از پستی که 24 سال آن را در اختیار داشته بازهم ذره‌ای از اعتماد و احترام به او دچار نادیده انگاری نمی‌شود، دچار تردیدی عظیم می‌شوم که نمی‌شود با امثال«ظریف» به گونه‌ای دیگر رفتار کرد؟! یعنی در دهه ی چهارم انقلاب، همچنان متوجه نشده‌ایم که دستگاه دیپلماسی نمی‌تواند و نباید در حوزه ی چالش‌های سیاسی و بازی‌های داخلی دچار نادیده‌انگاری و حتی رنج شود؟!
یوسف بن علوی نه تنها با دکتر ظریف که با دکتر ولایتی نیز رفاقتی دیرینه داشت، اصلاً با این دو که پشت میز مذاکره و چاره اندیشی می‌نشستند موجی از آرامش و اعتماد در چهره حاضران موج می‌زد؛ چرا؟ چون زبان دیپلماسی زبانی ورای بازی‌های چپ و راستی و دعواهای«حیدری ـ نعمتی» است.
دولت آخرین سال ماموریت و مسئولیت خود را آغاز کرده است کمتر از 365 روز دیگر، حسن روحانی باید دو دستی عنان اختیار پاستور را به رئیس جمهور بعدی بسپارد و آن رئیس جمهور قطعا با خود 17 وزیر و چندین و چند معاون و همراه خواهد آورد اما‌ای کاش
بشود همچنان با ظریف و تیمی که او با
خون دل خوردن گرد هم آورده ادامه مسیر داد که
بر این عقیده‌ام و روی سخنم نیز با بزرگان این سرزمین است که امثال ظریف، امثال یوسف بن علوی و سرگئی لاوروف‌ها در عالم سیاست کم پیدا می‌شوند که برای حفظ منافع ملی و منطقه‌ای خود هم عِرق داشته باشند و هم سواد و تجربه.
القصه! بن علوی رفت، لاوروف و ظریف نیز می‌روند اما این حرف همین جا به یادگار بماند که باید دیدگاه‌های سیاسی خود را حداقل در حوزه ی دیپلماسی و سیاست خارجه تغییر دهیم آن هم وقتی داریم در دنیای پر از پیچیدگی و یاس و چندلایگی به سر می‌بریم. جهان، ایران و مواضع ایران را می‌شناسد و بدان احترام گذاشته و خواهد گذاشت اما جهان، دیپلماسی نیز ظریف را و سواد و دانایی دیپلماتیکی او را نیز می‌شناسد و به آن احترام می‌گذارد اصلا با حفظ و مراقبت از چهره‌های ماندگار و ارزشمندی مثل دکتر ظریف به جهانیان اعلام خواهیم کرد اقتدار و دیپلماسی اقتدار جمهوری اسلامی ایرانی همانی است که سال‌ها می‌شناسید همانی که بارها محمدجواد ظریف برای شما تبیین و تحلیل کرد... خلاصه این که قدر ظریف را بدانیم ضرر نمی‌کنیم.