وقتی قبح همه چیز می‌ریزد

محمّد احمدوند- صدا و سیما دارد گزارشی درباره کلاهبرداری یک مرکز مثلاً علمی می‌دهد که با وعده اعزام برای تحصیل در خارج و کسب رتبه‌های خوب در کنکور، پول مردم را بالا کشیده است. خانمی خیلی راحت در مصاحبه می‌گوید قرار بوده این موسسه کمک کند آن‌ها در دانشگاه تهران در رشته پزشکی پذیرفته شوند! راستش این خانم و امثال او چه فکری می‌کرده‌اند و چطور بدون سواد کافی انتظار داشته‌اند با پرداخت پول وارد رشته پزشکی دانشگاه تهران شوند برای من جای تعجب دارد. خانم دیگری می‌‌گوید قرار بوده برای او از یک دانشگاه خارجی پذیرش گرفته شود و قرار بوده خود موسسه جهت تقویت رزومه وی برایش مقاله و کتاب هم چاپ کند!؟ متوجه اصل قصه شدید؟ تا جایی که من می‌دانم اینکه کس دیگری برای شما و به نام شما مقاله و کتاب بنویسد اصلاً خودش جرم است، همینطور هم با پول کنکور را دور زدن. به نظرم دادستان و قوه قضائیه اول باید خود این افراد را بازداشت کند و بعد دنبال مسئولین خاطی آن موسسه باشند.
صدا و سیما گزارشی از تجمع این افراد جلوی موسسه پخش می‌کرد با بنری که از آقای رئیسی تقاضای رسیدگی داشتند. اینکه بعضی از این افراد خودشان قصد دور زدن قانون و تخلف داشته‌اند یک نکته است. نکته بدتر ماجرا این است که خیلی راحت درباره خلافشان حرف می‌زنند و صدا و سیما هم پخش می‌کند. من حتّی از آن‌هایی که خلافی هم مرتکب نشده بودند تعجب می‌کنم. مگر می‌شود یک آدم عاقل مبالغ هنگفتی مثل دویست میلیون تومان را همینطوری به یک شرکت بدهد؟ مگر نمی‌توانید از پلیس و وزارت علوم درباره موسسه تحقیق کنید و بعد اقدام کنید؟ مگر در مورد این گونه موسسات قبلاً هشدار داده نشده بود؟ چرا سیستم اداری و پلیس و قوه قضائیه باید درگیر بی‌دقتی و تنبلی شما شود؟ شما که تحصیل کرده هستید نمی‌توانید ادعای ناآگاهی کنید. شده حکایت موسسات مالی خصوصی که پول مردم را بالا کشیدند و دولت از جیب مردم خسارت آن‌ها را داد تا سر و صدایشان بخوابد!؟ مگر بانک مرکزی در مورد این موسسات هشدار نداده بود؟ مگر فهرست موسسات معتبر در سایت بانک مرکزی نبود؟ چرا سایر مردم باید تاوان ناآگاهی و طمع این افراد را بدهند؟ انگار این رویه قرار است تا قیامت ادامه داشته باشد.مشکل مهم در بطن این ماجرا، جدا از خودخواهی و طمع و راحت طلبی بعضی خسارت دیدگان، ریختن قبح خلاف است. رسانه‌های مجازی هم به شدّت به افزایش این موضوع کمک کرده اند. زندگی خصوصی هر کس به خودش ربط دارد امّا چه دلیلی دارد یک مرد صحنه‌هایی از روابط خصوصی خود و همسرش را منتشر کند؟ چه دلیلی دارد آقازاده‌ها و بچه پولدارها زندگی تجملی خود را به رخ دیگران بکشند؟ چرا باید صدا و سیما در بعضی برنامه هایش اجازه توهین و تهمت به فردی بدهد و اجازه دفاع به او ندهد؟ همین برنامه نود با همه خوبی هایش یک مشکل اساسی داشت و آن اینکه دنبال حاشیه بود. بارها در این برنامه دو مربی یا دو مدیر باشگاهی تهمت‌هایی به هم می‌زدند و حرف‌های کاملاً متناقض می‌زدند و آخر هم معلوم نمی‌شد حق با چه کسی است! مگر می‌شود در یک موضوع متضاد حق با هر دو باشد؟ این از عادت‌های فردوسی پور بود که بسیاری از بحث‌هایی که پیش می‌کشید به نتیجه نمی‌رسید چون وقت برنامه اجازه نمی‌داد. این وسط آبروها بود که ریخته می‌شد و اخلاق بود که قربانی می‌شد. قبح توهین و دروغ گفتن هم به راحتی
ریخته می‌شد.
خبرهای خلاف گویی مسئولین، انتصابات فامیلی و حزبی، پنهان کاری ها، دزدی‌ها و اختلاس ها، بی‌مدیریتی‌ها و بی‌تدبیری ها، ضرر زدن به بیت المال و مشکلات دیگر دائم در رسانه‌های رسمی و غیر رسمی در حال مخابره شدن است و قبح این مسائل دارد می‌ریزد. یک مسئول بلندپایه حرفی می‌زند که فیلمش موجود است و بعد حرف خودش را تکذیب می‌کند!؟ همین افتضاح اخیر فدراسیون فوتبال کشور در خصوص پرونده قرارداد ویلموتس درفیفا را در نظر بگیرید. انگار نه انگار که این پول از بیت المال و جیب مردم قرار است پرداخت شود!؟ تا مدت‌ها که اصل قضیه تکذیب می‌شد و حالا هم با بهانه فرجام خواهی و فرصت اعتراض و بهانه‌هایی مثل این اصل قصه را می‌خواهند به حاشیه امن فراموشی مردم ببرند. نه بازداشتی، نه بازخواستی و نه حتّی یک عذرخواهی کوچک!؟ مگر اولین بار بود که این اتفاق افتاده؟ مگر باشگاه‌های ما بخصوص استقلال و پرسپولیس که آن‌ها هم پول مردم را دارند بر باد می‌دهند شبیه این موارد نداشتند؟ مگر چند بار باید از یک سوراخ گزیده شویم؟ اگر مدیران خاطی قبلی محاکمه و بازخواست می‌شدند و خسارت‌ها را از جیب خودشان پرداخت می‌کردند این اتفاق اینقدر راحت تکرار می‌شد؟


این رفتار غیر اخلاقی در مسائل جزئی زندگی ما هم وارد شده است. وقتی کسی سر چهارراهی پر ترافیک پارک دوبل می‌کند و تازه طلبکار هم هست چه اسمی رویش می‌شود گذاشت؟ وقتی کسی در اداره یا بانکی آشنا دارد و بدون نوبت کارش را راه می‌اندازد چه باید گفت؟ وقتی دانشجویی در نصف جلسات مجازی غیبت داشته و با پررویی تمام ادعا می‌کند همه جلسات حاضر بوده و به نمره‌اش اعتراض دارد و استاد را به حق کشی هم متهم می‌کند نشانه چیست؟ وقتی افراد برای کسب امتیازات اداری یا مالی ناچیز جعل مدرک می‌کنند یا حتّی برای پاسخگویی به سوالات یک مسابقه یا ضمن خدمت که قرار هم نیست زندگیشان را تغییر دهد تقلب می‌کنند و حتّی برای این کار آدم استخدام می‌کنند چه کار باید کرد؟ وقتی بانک‌ها که اصل ماهیت کاریشان از نظر اخلاقی زیر سوال است برای وام دادن به شما از شما فاکتورهای جعلی قبول می‌کنند مگر غیر از گسترش دروغ و تقلب اسم دیگری می‌شود روی آن گذاشت؟ واقعیت این است که هیچ چیز در یک جامعه بدتر از ریختن قبح بدی‌ها و بد شدن ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی نیست و متاسفانه بی‌تدبیری مسئولین ایرانی در جلوگیری از این مسائل باعث شیوع فراوان این مسائل شده است. البته من معتقدم هیچ وقت برای اصلاح دیر نیست
اصلاح در تفکر و عملکردمان.