مدیرکل پشت میز خدمت

گزارش: محمدبهبودی‌نیا 
 
بعد از تهیه و انتشار بیش از40 گزارش «سرزده» در روزنامه خراسان و بررسی انتقادهای مردمی در محل ادارات مختلف با حضور مسئولان ارشد استانی، قرار است روزنامه خراسان رضوی با ایجاد تغییراتی  با هدف رصد نامحسوس عملکرد سازمان های مختلف با حضور مدیران ارشد استانی در قالب آیتم جدیدی با عنوان «رئیس مخفی» به بررسی وضعیت خدمت رسانی سازمان ها و ادارات به مردم بپردازد. در این سلسله گزارش ها قرار بر این است که مدیران ارشد بدون هیچ گونه هماهنگی و به صورت ناشناس و نامحسوس به همراه خبرنگار روزنامه خراسان رضوی در ادارات مختلف حاضر شوند و عملکرد کارمندان و کارکنان آن بخش را مورد ارزیابی قرار دهند.
 


سازمان بهزیستی از جمله سازمان هایی است که به واسطه نوع خدماتی که به آن محول شده همواره تعداد زیادی از افراد را تحت پوشش قرار می دهد .در دومین شماره از سلسله گزارش های «رئیس مخفی » به سراغ حمیدرضا پوریوسف مدیر کل سازمان بهزیستی استان می رویم و اداره بهزیستی مشهد اولین مقصدی است که بدون اطلاع قبلی به آن مراجعه می کنیم.
 
رعایت ضعیف پروتکل های بهداشتی پس از ورود ،با مدیرکل بهزیستی بی سرو صدا و بدون این که کسی متوجه حضورمان شود وارد طبقه اول بهزیستی مشهد می شویم،ساعت 10 صبح است که حمیدرضا پوریوسف مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی به صورت نامحسوس نظارت بر عملکرد کارکنان را شروع می کند.  در یکی از اتاق ها انواع و اقسام هشدارها در خصوص رعایت پروتکل های بهداشتی نصب شده است، روی زمین چند علامت برای رعایت فاصله گذاری اجتماعی به چشم می خورد ، اتاق بزرگی را که چند کارمند در آن حضور دارند با کشیدن طنابی که تعدادی هشدار  بهداشتی به آن آویزان شده جدا کرده اند تا ارباب رجوع به میزهای کارمندان نزدیک نشوند اما به محض ورود به این اتاق با یکی از کارمندان روبه رو می شویم که ماسکش را برداشته و داخل اتاق در حال گفت و گو با همکارانش است. با خنده آمدم و با گریه از بهزیستی بیرون رفتم  در یکی از راهروها بدون این که خودمان را معرفی کنیم  به سراغ مرد میان سالی  می‌رویم که مستاصل روی صندلی نشسته است و آشفتگی در چهره اش موج می زند. او که به روند رسیدگی به مشکلاتش در این اداره اعتراضاتی دارد بدون این که پوریوسف را شناخته باشد با ناراحتی می گوید :«من یک کارگاه ریخته گری دارم و چهار نفر از معلولان را به کارگیری کرده ام  و قرار بر این بوده که بهزیستی مبلغی را به عنوان وام در اختیارمان بگذارد اما بعد از بارها آمدن و رفتن و چند ماه منتظر ماندن هنوز هیچ خبری از وام نیست. چند روز قبل من با هفتاد سال سن برای گرفتن وام خندان با همسرم به این اداره آمدیم و با گریه از بهزیستی بیرون رفتیم». بعد از شنیدن صحبت‌های این فرد به همراه پوریوسف به اتاق مد نظر که چهار کارمند در آن حضور دارند می رویم. به محض ورود ما کارمندان این اتاق که پشت میزهایشان نشسته اند از دیدن پوریوسف دراتاق کارشان که بی خبر آمده تعجب می کنند. مردی که برای رسیدگی به پرونده اش با او همراه شده ایم وقتی تغییر رفتار این کارمندان را می بیند با سردرگمی سمت پوریوسف را از ما می پرسد، بعد از این که متوجه می شود کسی که شخصا پرونده او را مورد بررسی قرار می دهد مدیرکل بهزیستی استان است بیشتر امیدوار می شود.در ادامه مروی رئیس بهزیستی مشهد نیز به موضوع پرونده ورود می کند و در نهایت می گوید:  ما بررسی‌ها را انجام می‌دهیم و اگر به خاطر راهنمایی ناقص  یا کم کاری همکاران ضرر و زیانی بابت پرداخت حق بیمه این افراد به ایشان وارد شده پرداخت می‌کنیم اما در زمینه پرداخت وام باید به این نکته اشاره کنیم که طبق بازرسی های انجام شده از محل کار ایشان مشخص شده که به تعهداتی که لازم بوده عمل نکرده اند و درخصوص به کارگیری چند معلول در محل کارگاه هم یکی از معلولان به ما مراجعه و اعلام کرده بعد از بازدید بازرسان ما آن ها توسط کارفرما اخراج شده اند  و این شبهه وجود دارد که به کارگیری این معلولان صوری بوده است ». مدیر کل ،پشت میز خدمت  در ادامه وقتی از اتاق بیرون می آییم پوریوسف از رئیس بهزیستی مشهد درخواست می کند به دفتر کارش برگردد. از مروی خداحافظی می کنیم ، حالا تقریبا تعداد زیادی از کارمندان بهزیستی مشهد متوجه حضور ما شده اند و باید مسیر گزارش «رئیس مخفی» را تغییر دهیم. از حمید رضا پوریوسف می خواهیم  به صورت ناشناس پشت میز خدمت نشسته و در خلال رسیدگی به پرونده افرادی که به این سازمان مراجعه می کنند درباره نوع پاسخ گویی کارمندان این سازمان به صورت غیر مستقیم از مراجعه کنندگان سوالاتی را مطرح کند. زنی جوان وارد می شود و اعلام می کند مدت زیادی است که برای  پذیرش سرپرستی یک کودک به بهزیستی مراجعه می کند، همسر این زن نیز ضمن گلایه از عملکرد کند بهزیستی انتقادهایی را از نحوه رسیدگی ها مطرح و اعلام می کند دو ماه است برای گرفتن سرپرستی یک کودک می آیند و می روند،پرونده دوم مربوط به زن سرپرست خانواری است که جزو اتباع و دارای فرزندی معلول است ،این زن نیز به گمان این که با یک کارمند بهزیستی در محل میز خدمت هم صحبت شده می گوید :« من زیاد دنبال دریافت امتیازات نیستم و همین قدر که بتوانم مشکلات مربوط به پرونده فرزندم را حل کنم برای من کافی است » درخواست یک گوشی قرضی برای استفاده از کانال شاد  در ادامه  تهیه گزارش، زن جوانی به همراه کودک خردسالش به دنبال ما می آید. او که در یکی از گفت و گو ها متوجه سمت حمیدرضا پوریوسف شده و او را شناخته در محل در خروجی جلو می آید و می گوید پسرش تازه به کلاس اول دبستان رفته است و قرار بر این شده در دوران کرونا  به صورت مجازی از آموزش های معلمان استفاده کند. او با ناراحتی و در حالی که با خجالت خواسته اش را مطرح می کند،  می گوید : « من سرپرست خانوار هستم و اگر شما و همکارانتان بتوانید یک گوشی دست دوم فقط برای استفاده در شش ماه آینده برای ما تهیه کنید کمک بزرگی به ادامه تحصیل فرزندم کرده اید .من هم اکنون به هیچ عنوان امکان خرید تلفن همراه را ندارم اما قول می دهم تا شش ماه آینده هر طور شده یک گوشی دیگر بخرم و این گوشی را برگردانم». در همان حین  که این زن صحبت می‌کند پسربچه در حالی که پشت سر مادرش پنهان شده گاهی به ما نگاه می کند و ناراحتی در چهره اش مشخص است. پوریوسف راهنمایی های لازم را برای حل این مشکل به این زن ارائه می دهد و می گوید: تعداد زیادی از خانواده‌های تحت پوشش بهزیستی  مشکلات مشابهی دارند .سوال ما این جاست که آیا وقتی مدارس مجازی می شود مسئولان به این فکر کرده اند که همه خانواده‌ها گوشی هوشمند دارند یا خیر ؟ اگر تمام اعتبارات دولتی مان را روی هم بگذاریم  و از خیران هم  کمک‌ بگیریم بازهم نمی توانیم پاسخ گوی این مددجویان باشیم .درباره  مشکل این زن سرپرست خانوار هم ما سعی می کنیم از محل کمک های مردمی اقداماتی را انجام دهیم .» 123 زیر ذره بین «رئیس مخفی» بعد از گذشت چند روز و برای تهیه ادامه گزارش «رئیس مخفی » به سراغ اورژانس اجتماعی مشهد که زیر نظر بهزیستی مشغول فعالیت است می رویم .در این گزارش بنا به دستور مدیر کل بهزیستی استان، جهاندیده کارشناس اورژانس اجتماعی استان که تسلط جامعی بر فعالیت اورژانس اجتماعی دارد با ما همراه می شود و به سمت مسیری نامعلوم در سطح شهر حرکت می کنیم .به خیابان گاز که می رسیم با شماره تلفن 123 تماس  می گیریم و مدعی می شویم در این محل یک مورد کودک آزاری اتفاق افتاده ،نشانی را می دهیم و منتظر می مانیم تا ببینیم مراجعه اورژانس اجتماعی به این محل چقدر طول می کشد.تقریبا یک ربع بعد خودروی اورژانس اجتماعی به داخل کوچه فرعی که نشانی را داده ایم و منتظر مانده ایم می پیچد ،درست زمانی که مددکار اجتماعی قصد فشردن زنگ منزلی که نشانی آن را به صورت صوری اعلام کرده ایم دارد او را صدا می زنیم ،این مددکار اجتماعی به محض دیدن جهاندیده کارشناس اورژانس اجتماعی استان از حضور او در این محل تعجب می کند و قصد ارائه توضیحی درباره تماسی که به این نشانی با اورژانس اجتماعی گرفته شده دارد که جهاندیده اعلام می کند برای سنجش میزان سرعت عمل اورژانس اجتماعی با آن ها تماس گرفته ایم و کودک آزاری اتفاق نیفتاده است. فعالیت تنها 2 اکیپ اورژانس اجتماعی در کلان شهر مشهد در شیفت عصر در ادامه قصد داریم به حاشیه شهر مراجعه کنیم و به صورت صوری یک مورد اقدام به خودکشی را به اورژانس اجتماعی اطلاع دهیم که جهاندیده ضمن ارائه این توضیح که در شیفت عصر اورژانس اجتماعی تنها دو اکیپ گشت فعال است و در صورت تماس ما از حاشیه شهر به دلیل دوری مسیر و اعزام شدن یکی از گشت ها ،هم اکنون این احتمال وجود دارد که اورژانس اجتماعی قادر به پوشش یک ماموریت واقعی نباشد از مراجعه به حاشیه شهر منصرف می شویم اما این واقعیت وجود دارد که برای کلان شهری مانند مشهد وجود دو اکیپ گشت اورژانس اجتماعی کافی نیست. پوریوسف در تماس تلفنی با ما در پاسخ به این انتقاد اعلام می کند :«در مشهد شش اکیپ که در هر اکیپ یک مددکار و یک روان شناس حضور دارند فعالیت می کنند که چهار اکیپ از آن ها در شیفت صبح و دو اکیپ در شیفت عصر فعال اند اما این به آن معنی نیست که اگر گزارشی به دست ما برسد و دو اکیپ شیفت بعدازظهر در ماموریت باشند اکیپ دیگری به محل اعزام نمی شود بلکه همکاران ما در اورژانس اجتماعی حتی در ساعات مرخصی چنان چه ماموریتی اعلام شود به محل اعزام می شوند و تقسیم اکیپ ها به صورت چرخشی در ساعاتی که تماس بیشتری با اورژانس اجتماعی گرفته می شود انجام می شود.» گلایه اکیپ اورژانس اجتماعی از نداشتن وسایل دفاعی در ادامه  بدون این که به مسئولان اورژانس اجتماعی اطلاع دهیم به سمت ساختمان مرکزی اورژانس اجتماعی مشهد حرکت می کنیم .وارد ساختمان که می شویم  فضای محدود (حدود 100متری ) و پارتیشن بندی شده این اورژانس اولین نکته ای است که توجهمان را به خودش جلب می کند .این جا نور کافی وجود ندارد، یکی از کارمندان اورژانس اجتماعی  می گوید: در گذشته این جا شلوغ تر بود و به دلیل حجم بالای کار ،اورژانس 1480را که مربوط به مشاوره بود از این جا جدا کردند .» سلامت که مددکار اجتماعی است و در این محل مشغول کار است صحبت های این کارمند را قطع می کند و می گوید:«البته  اغلب ،همکاران ما در ماموریت حضور دارند و این جا بیشتر برای کارشناسان خط است. »اگر چه این مددکار فضای ساختمانی اورژانس اجتماعی مشهد را مناسب می داند اما آن چه از شواهد امر مشخص است علاوه بر نور ناکافی ،تعداد زیاد پارتیشن ها در هنگام گفت و گوی تلفنی افراد حاضر در سالن تداخل صوتی زیادی به وجود  می آورد . لذا نیاز به ایجاد تغییراتی در این ساختمان به روشنی احساس می شود.در ادامه همان فردی که سلامت ، مددکار اجتماعی صحبت هایش را قطع کرده بعد از مطرح کردن چند سوال به این نکته اشاره می کند: « در بعضی از ماموریت های ما امکان درگیری فیزیکی وجود دارد ولی ما هیچ امکانات دفاعی در اختیار نداریم و اگر به ما امکانات دفاعی داده شود می توانیم در مواقع لزوم از آن استفاده کنیم چون در برخی موارد واقعا امکانات دفاعی نیاز است و احتمال درگیری شدید وجود دارد.» صحبت ما به این نقطه از گزارش که می رسد این موضوع را به مدیرکل بهزیستی اعلام می کنیم. پوریوسف در پاسخ می گوید :«ما برای این که امکانات دفاعی را در اختیار همکارانمان در اورژانس اجتماعی قرار دهیم هیچ محدودیتی نداریم اما در تمام دنیا مراکزی که خدماتی مشابه اورژانس اجتماعی ارائه می دهند به دلیل این که روان شناسانی را به همراه دارند این روان شناسان با تبحری که دارند اجازه نمی دهند فضا متشنج شود و از طرفی همکاران ما در اورژانس اجتماعی در زمان ایجاد هر گونه تشنج با پلیس تماس  می گیرند و پلیس در محل حاضر می شود.» تلفن ها یکی پس از دیگری زنگ می خورد. هنوز چند دقیقه از حضورمان در اورژانس اجتماعی مشهد نگذشته است که یک مورد کودک آزاری گزارش  و اکیپ اورژانس اجتماعی برای رسیدگی به این موضوع اعزام می شود. وقتی از جهاندیده درخواست می کنیم که ما نیز به همراه این اکیپ به محل اعزام شویم، می گوید:« به دلیل محرمانه بودن اطلاعات فردی خانواده ها در این گونه تماس ها هیچ رسانه ای اجازه همراهی با اورژانس اجتماعی را ندارد.»موضوعی که در تماس تلفنی با مدیر کل بهزیستی مورد تایید قرار می گیرد و ما نیز از همراه شدن با این اکیپ صرف نظر می کنیم.