روزنامه آرمان ملی
1399/07/19
پسانداز آرزو شده است
آرمانملي- محمدسياح: جامعه دستمزدبگير زير شديدترين فشارهاي اقتصادي قرار دارند و در اين ميان هيچکدام از نهادهاي مسئول در حوزه اقتصادي اقدام عملياتياي براي بهبود وضعيت موجود يا حداقل ايجاد ثبات در کشور نکردهاند. ادامه اين روند باعث شده تا اين خانوادهها روزبهروز دچار آسيبهاي ناشي از گرانيهاي سرسامآور شوند. از آنجايي که دستمزدهاي اين جامعه تطبيقي با ميزان هزينههاي امروز ندارند اثرات اين فشارها در زندگي آنها بيش از قبل احساس ميشود. شرايط به قدري وخيم شده است که حتي پسانداز، يکي از راهکارهاي خانوار براي مقابله با بحرانهاي احتمالي هم براي اين خانواده از بين رفته است. در همين زمينه «آرمانملي» گفتوگويي با فرامرز توفيقي، فعال کارگري و رئيس کميته دستمزد شورايعالي کار، داشته که در ادامه ميخوانيد.زماني جامعه کارگري اين توانايي را داشت که بخشي از درآمدهاي خود را پسانداز کند، اما امروز براساس آمارها اين توانايي بيش از 40 درصد کاهش يافته است. با توجه به وضعيت موجود اين اتفاق، چه خطراتي را براي اين جامعه در پي خواهد داشت؟
دولت روحاني با اين شعار به روي کار آمد که ميخواست دستمزد را منصفانه و کار را شايسته کند. دقيقا دو سال قبل از دوره اول دولت روحاني در مجمع استراتژيک تشخيص مصلحت نظام سميناري با عنوان «مزدمنصفانه و کار شايسته» برگزار شد. هم نوبخت و هم روحاني در شعارهاي انتخاباتي دوره اول انتخابات يازدهم رياست جمهوري خيلي درباره اين موضوع صحبت کردند و حتي در زمان تصديگري علي ربيعي در وزارت کار، معاون وقت روابط کار ايشان شعار ميدادند که بايد قدرت کار را به حدي بالا ببريم که مزد قابليت پسانداز داشته باشد، اما اتفاقي افتاده اين است که شکاف بين دستمزد و هزينه معاش زندگي آنقدر زياد شده که در ايدهآلترين شرايط و با در نظر گرفتن سبد معيشت حداقلي کل کشور، مزد قدرت 32 تا 38 درصد جبران هزينههاي سرکرد خانوار را دارد و مابقي هزينه يا به صورت قرض، بدهي، اضافه کاري و ساير کارهاي غيرمولد اتفاق ميافتد که سهمي در بزرگ شدن کيک توليد ناخالص ملي ندارند و متاسفانه جامعه کارگري به شدت آسيب ديده است. از مصاديق بارز اين آسيبديدگي موضوع «کاهش ميانگين نرمال خانوار» است. ميبينيم که در همين هشت سال ميانگين نرمال خانوار از 36/3 به 30/3 درصد رسيده است، يعني شش صدم درصد ميانگين نرمال خانواده در کل کشور کاهش يافته، آمار ازدواج به حداقل ممکن در چند سال گذشته رسيده و آمار طلاق به شدت افزايش و امنيت شغلي کاهش پيدا کرده است. شايد افرادي در دولت بگويند زمانيکه دولت را تحويل گرفتهاند فرض بگيريم حقوق را 20 درصد، 200 درصد، 300 درصد افزايش دادهاند، اما از آن طرف هيولاي وحشتناک افزايش تورم و هزينههاي سرکرده خريدار که همان سبد معيشت است، چه کار کردهاند؟ آيا صرف اينکه شعار بدهيم و بگوييم زمانيکه کار دولت آغاز شد مثلا دستمزد سه برابر شده، درباره اينکه مرغ به کيلويي 21 هزار تومان رسيده، گوشت 115 هزار تومان شده يا مسکن 500 درصد رشد کرده، هزينه اجارهبها سرسامآور شده صحبت کنيم؟ متاسفانه خير. امروز نه تنها جامعه کارگري قدرت خريد ندارد که اصلا نميتواند راجعبه آن و همچنين امکان پسانداز فکر هم کند بلکه نگران روزمرگي و گذران زندگياش است.
چند هفتهاي است که بحث بازنگري حقوق و دستمزد کارگران در مجلس مطرح شده است، تعلل در اين زمينه چقدر آسيبزاست؟
به حدي اين شرايط سخت و بغرنج شده که من بارها گفتم که حتي امروز هم براي بازنگري در مرود حقوق و دستمزد دير است. مجلس بايد از شعارهاي دهان پرکن طرح و لايحه و مصوبه بازنگري شش ماه يکبار حقوق و دستمزدها، کمکهاي غيرنقدي و غيره دست بکشد و کار عملياتي انجام دهد چون به شدت خانوار کارگري در معرض تهديد هستند و بايد اين اتفاق بيفتد. اگر مجلس نگران است بايد بگويد که چرا مطابق قانون شوراي عالي کار که اعلام دولت موظف و موکلف است که حداقل ماهي يکبار جلسات شوراي عالي کار را تشکيل دهد و در صورت ضرورت و نياز فوري و امضاي نمايندگان کارگري دولت مکلف به تشکيل جلسه در اسرع وقت است، الان ماهي يکبار هم جلسه تشکيل نميشود، ما نماينده کارگري بارها در مورد برگزاري جلسه درخواست کردهايم ولي خبري نيست. نه طرح پرسشي از دولت از سوي مجلس وجود دارد که چرا قانون را اجرا نميکند؟ و نه متاسفانه همراهي ميکند.
با اين تفاسير ميتوان گفت که جامعه کارگري تنها مانده است؟
امروز جامعه دستمزدبگير تنها مانده و اشتباه خطرناکي که دولت مرتکب شده و آقاي نوبخت هم با آن شعار ميدهد و ميگويد که «تجربه ثابت کرده برداشتن ارز دولتي از عوامل موثر بر سبد معاش خانواده، تبعات تورمي دارد، ما سال آينده اين کار را جبران خواهيم کرد» شما که ميدانيد چرا چنين بلايي سر خانوادهها ميآوريد، حالا که اين اتفاق را رقم زدهايد چرا سال بعد ميخواهيد آن را جبران کنيد؟ همين امسال اين کار را انجام بدهيد، شايد سخت باشد، اما شدني است. اگر اين کار را نميکرديد کره هشت هزار تومان، روغن و برنج و محصولات ديگر و سفره معاش خانوار گران نميشد، ولي متاسفانه هيچ عزم، اراده و توانايياي براي جبران اين مشکلات وجود ندارد و پسانداز براي کارگران آرزو شده است. چرا پسانداز ميکنيم؟ براي اين پسانداز ميکنيم که اگر زماني اتفاق ناگواري يا بحراني براي خانواده رخ داد بتواند از آن استفاده کند ولي امروز ميبينيم خبري از آن نيست. خبري از ترميم قدرت حفاظتي نگهداشتي خانواده نيست. تمام اين فاکتورها را با هم جمع کنيم نشان ميدهد که تيشه به ريشه خانوارهاي دستمزدبگير بهويژه کارگران زده شده است.
در شرايطي که نه پسانداز وجود دارد، نه درآمدها و دستمزدها کفايت ميکند، نه رشد قيمتها متوقف ميشود، در اين ميان بحث از کالابرگ به ميان آمده که برخي کارشناسان آن را تورمزا و آسيبزا براي طبقه کارگري ميدانند، همه اينها را هم دولت، هم مجلس و هم مديران اقتصادي ميدانند، چرا هيچکس نميخواهد قبل از قانونگذاري مشورتي داشته باشد؟
کالابرگ بهشدت فسادزا و رانتزاست و وقتي دولت به همين بهانه ارز دولتي را حذف کرده است چرا دوباره به فکر دادن کالابرگ افتاده است که نتيجهاي جز ايجاد رانتهاي وحشتناک نخواهد داشت. ما نيازي به کالابرگ نداريم، بايد ياد بگيريم فاکتورهاي اقتصادي را بلد باشيم، مباحث اقتصادي مانند دستمزد و سبد معاش خانوار فرآيندي است.
سایر اخبار این روزنامه
آوازِ ايران بلندتر می شود
تا قانون اساسي تغيير نكند؛ مشكلات حل نميشود
ماسك اجباري؛ از خانه تا خانه
پسانداز آرزو شده است
تحریمهای ثانویه تبلیغاتی و سیاسی است
بر فراز بام آواز ایران
چه چیزی شجریان را، شجریان کرد؟
چرا شجریان ماندگار شد؟
۱۸ بانک تحریمی، قبلا تحریم شده بودند
چرا مردهپرست و خصم جانیم
استاد شجریان! فراموشت نمیکنیم