من و تو «ما» می‌شویم

به خاطرم هست، اين داستان، قصه، حکايت يا روايت را که خيلي مواقع در کودکي شنيده‌ايم. خانواده‌اي گسترده بوديم که همه عموها و پسرعموها با همديگر زندگي مي‌کرديم و مادربزرگ چوب نازکي مي‌آورد تا ما آن را بشکنيم و به‌راحتي مي‌شکستيم. اما شکستن دو چوب به‌مراتب سخت‌تر از شکستن يک چوب بود و شکستن سه چوب سخت‌تر از شکستن دو چوب و بعد از آن ديگر شکستن چوب‌ها نشدني بود. قصه‌اي که خيلي‌هاي ديگر در جاهاي مختلف برايمان بازگو کردند و يک پيام اصلي داشت که اگر در هر شرايطي ما با هم و کنار همديگر باشيم حتي اگر شرايط بحراني باشد، نيرو و قدرت و به عبارت بهتر استحکام ما تحت‌الشعاع قرار نمي‌گيرد و ضعيف نمي‌شود و در سايه با هم بودن است که ما مي‌توانيم در مقابل هر قدرت، هر دشمني، هر بحراني و هر شرايط ناگواري مقاومت کنيم و با تهديد کمتر و سلامت بيشتر عبور کنيم. اين پيام را هيچ موقع فراموش نکردم و امروز هم اين احساس را دارم شرايطي که امروز کرونا در اقتصاد و اقتصاد بر جامعه و خانواده وارد کرده، يادآوري همين خاطرات ساده اما پرمحتوا و الزاما استراتژي مهم و اساسي براي ثبات و انسجام و همبستگي لازم است که يکبار ديگر به شکل ديگري بازتعريفي متناسب با نياز امروز شود. اگر هدف مشترکي را بپذيريم و براي رسيدن به آن هدف يا اهداف مشترک که به نظرم همان به زيستن اجتماعي مردم و آرامش و امنيتي است که در جامعه لازم داريم، انسجام و همبستگي و احساس تعلق است که در جامعه لازم داريم و اگر اينها را بپذيريم، مي‌شود در سايه اهداف مشترک، وجوه مشترکمان را بيشتر ببينيم، وجوه مشترکمان را بيشتر کنيم و وجوه مشترکمان را تبديل به يک فرصت کنيم که طبيعتا اگر اين وجوه مشترک را تبديل به يک فرصت کنيم، هماهنگي‌هاي ما براي رسيدن به آن اهداف مشترک بيشتر خواهد شد. در نتيجه به جاي اينکه انرژي هم را بگيريم، به هم انرژي بدهيم. به جاي اينکه منابع‌مان را ناهماهنگ هزينه کنيم، منابع‌مان را مديريت شده و هماهنگ و درست و بهينه هزينه مي‌کنيم. به جاي اينکه دنبال حذف آدم‌هاي قوي از جناح مخالف، مقابل و غيره باشيم، دنبال استفاده از توان و ظرفيت حتي آدم‌هاي مخالفمان که با آنها اختلاف سليقه داريم، براي رسيدن به هدف مشترک باشيم. امروز بيش از هر زماني براي با هم بودن بايد تلاش کنيم، ظرفيت‌ها را به‌کار بگيريم، توانايي‌ها را به‌کار بگيريم، صداي مخالف را بشنويم، اما ظرفيت مخالف سليقه‌مان را براي رسيدن به آن هدف مشترک بپذيريم. به همين دليل اعتقاد دارم که اگر من و تو، «ما» شويم، انرژي، قدرت و ظرفيتي ايجاد مي‌شود که مي‌تواند موتور محرکه‌اي براي پيشرفت و توسعه و مقابله با هر تهديد و بحراني باشد. ضمن اينکه اين «ما» شدن‌ها کمک مي‌کند که اعتماد به نفس و عزت نفسمان بيشتر شود و فراموش نکنيم، جزيره‌هاي مختلف هيچگاه نخواهند توانست تبديل به يک «ما»يي شوند که همه يک هدف مشترک را دنبال کنند. فراموش نکنيم که در جامعه و زندگي اجتماعي حتما تفاوت‌ها بايد وجود داشته باشد و خيلي جاها تفاوت‌ها، نقدها و ديدگاه‌هاي متفاوت اما در راستاي يک هدف مشترک مي‌تواند کمک کند که با سرعت بيشتر و با منطق بهتر همه ظرفيت‌ها را براي داشتن يک جامعه مستقل، آرام و بانشاط فراهم کنيم.