روزنامه آفتاب یزد
1399/08/08
مادران را دریابید
مریم اکبری نوشاد- این روزها حال هیچ کس خوب نیست.کمر بسیاری زیر فشار اقتصادی و کرونای آن سرش نا پیدا خم شده است.علاوه بر اینها یاس و نا امیدی و مواجهه با اخبار دردناک که هر روز از نقطهای از وطن میرسد همه را ملول و رنجیده خاطر کرده است.اما من بیش از همه دلم برای مادران این سرزمین میسوزد. مادرانی که این روزها زیر فشار سنگینی هستند. آموزش مجازی و آنلاین آن هم با نداشتن زیرساختهای لازم اینترنتی و آموزشی مادران را دچار چالش کرده است. هر روز ساعتها مجبورند تا با اینترنتهایی که یک در میان قطع و ضعیف میشود در سایه مربیان و معلمان زحمت کشی که آنها هم این روزها بینهایت تحت فشارند؛ فرایند یادگیری فرزندانشان را انجام داده و تعقیب نمایند.
فرقی ندارد خانه دار باشند یا شاغل.تمام مسئولیتها روی سرشان ریخته است.کار؛امور خانه و حالا هم تدریس و آموزش.
روان مادران در خطر است! این مادران چطور قراراست نه ماه به این شکل پیش روند، خدا داند؟
بهای بیتدبیری مسئولین و مردم را مادرانی میپردازند که گناهی نداشتند. اگر به موقع ممنوعیتها و راهکارها جهت کنترل کرونا اتفاق افتاده بود شاید امروز رکود دار مرگ و میر
ناشی از کرونا در دنیا نبودیم.
مادران؛با هزار آرزو منتظر بودند تا بتوانند فرزندانشان را به مدرسه بفرستند که مقدور نشد.
در این میان مادرانی هستند که دردشان فقط مشکلات آموزش آنلاین و مجازی نیست.
درد این مادران فقر و عدم امکان برای تامین تبلت؛گوشی و لپتاپ است.خیلیها حتی اتصال اینترنت ندارند؛ این گروه کلا نادیده گرفته شدهاند.
این مادران هر روز حسرت میخورند که کاش حداقل این لوازم را داشتند تا فرزندانشان از آموزش نمانند. اخیرا اخبار مختلفی از خودکشی دانشآموزانی منتشر شد که علت پایان دادن به زندگیشان نداشتن گوشی و یا تبلت بود؛هرچند که طبق عادت معمول تمام این علتها تکذیب شد.
در این میان تاسف من برای به استهزا و شوخی گرفتن مادرانی است که با این وضع اینترنت و شرایط موجود سعی دارند تا فرزندشان تحصیل کند و هر روز در فضای مجازی ویسی از آنها پخش میشود که با تمسخر سعی در نشان دادن عصبانیت آنها را دارد.
این مادر ربات نیست انسان است.قرار نبوده معلم باشد و درس بدهد.وظیفهای جدید در بین سایر وظایف خطیرش اضافه شده که حتی تخصصش هم نیست.
معلمان خوب میدانند که مدیریت کلاس حضوری چقدر دشوار است و حالا ما انتظار داریم مادران دانشآموزان را با این شرایط مدیریت کنند و
بهره وری بالایی هم داشته باشند.
کاش به جای تبدیل زحمات مادران به ابزار تمسخر و خنده به صورت کاملا جدی به روان مادرانی که فرزند در حال تحصیل دارند بپردازیم.
علاوه بر این موضوع لهجه معلمان اقصی نقاط کشور ضمن تدریس آنلاین و بعضا خستگی و عصبی شدنشان هم دست به دست میچرخد.این موارد خنده ندارد، درد دارد. معلمی که سالها در کلاس تدریس کرده حالا مجبور است از پشت گوشی یا کامپیوتر تدریس کند و اینترنت ضعیف و دائم در حال نوسان نیز رشته کلام را از وی میرباید.علاوه بر آن؛ مگر داشتن لهجه عیب به شمار میرود؟!
در تمام دنیا داشتن لهجه دال بر دانستن یک زبان بیشتر است اما در مملکت ما هنوز به عنوان ابزاری برای خنده و استهزا استفاده میشود که جای تاسف دارد. این روزها به اندازه کافی تلخ و سخت هست.
همه بینهایت خسته و سردرگم هستند.
سعی کنیم به دنبال راهی برای مادران و معلمانی باشیم که در پایان سال تحصیلی دچار هزار و یک مشکل جسمی و روحی روانی نشوند.
حیرتم از آن است که این دو گروه بینهایت مهم در هر جامعهای به حال خود رها شده اند.
از دید نگارنده باید تدابیری اتخاذ شود تا هم مادران هم معلمان خواه از طریق رسانه و یا اینترنت دسترسی به برنامههای پرمحتوای روانشناسی در جهت تقویت توان روحی و همین طور امکان استفاده از مشاورههای رایگان داشته باشند. شاید کرونا تمام شود اما روانهای آسیب دیده را اگر به موقع مرهم نکنیم ترمیم نخواهند شد.
سایر اخبار این روزنامه
پیام رهبر انقلاب معظم خطاب به جوانان فرانسه در پی اهانت مکرون به پیامبر اسلام
آقای جهانگیری! چه کردید با یک جریان ریشه دار؟
415 فوتی در یک روز
عروسی به کوچه بورس هم میآید صبور باشید
موسیقی درمانیِ کرونایی ـ مترویی!
مصوباتی که پشتوانه اجرایی ندارد
انتخابات آمریکا و انتخابات ایران 1400!
مادران را دریابید
اگر تدبیر آقای جهانگیری نبود...