روابط با اسرائیل اصل استراتژیک امریکا

جاوید قربان اوغلی
کارشناس مسائل خاورمیانه
در سیاست خارجی امریکا یک اصل استراتژیک و فراحزبی وجود دارد که بنیان آن بر اتحاد استراتژیک با اسرائیل نهاده شده است. امریکا بر اساس این اصل که رویکردی سیاسی- امنیتی برای واشنگتن محسوب می‌شود، خود را متعهد در قبال حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل می‌داند و در عرصه‌های مختلف نیز این حمایت را به اثبات رسانده است. در کنار این اصل، رویکرد دیگری که وجه مشترک همه دولت‌های امریکا فارغ از اینکه کدام یک از دو حزب جمهوریخواه یا دموکرات بر این کشور حکومت می‌کند، پیشبرد فرآیند صلح خاورمیانه و پایان دادن به بحران فلسطین و مناقشه عربی - اسرائیلی است. بحرانی که از سال 1948 شروع شد و امریکا آن را در در قالب قطعنامه‌های شورای امنیت و سازمان ملل و یا رایزنی‌های دوجانبه دنبال می‌کند و تا اکنون نیز ادامه یافته و تحولات اخیر در روابط برخی از کشورهای عربی خلیج فارس با اسرائیل نمونه آن است. نکته کلیدی در این راهبرد که با اصل اول همسویی دارد، حفظ برتری اسرائیل در این فرایند سازش یا صلح در خاورمیانه است. وجه تمایز دو حزب و تصمیم‌سازان امریکا در این رویکرد، نگرش آنها در چگونگی نقشه جغرافیایی یک دولت یهودی و برخی اختیارات در بخش‌هایی از سرزمین‌هایی اشغالی برای فلسطینی‌ها و یا ایده دو دولت، چگونگی حل مشکل آوارگان و پناهندگان و اختیارات دولت فلسطینی علاوه بر محدوده جغرافیایی آن در حوزه‌های نظامی و امنیتی است.
در دوره ترامپ اتفاق ویژه‌ای رخ داد. او خطوط قرمز سیاست‌های رسمی امریکا را به هم ریخت و فصل جدیدی در مناقشه دیرپای خاورمیانه را رقم زد. عنوان مثال تصمیم ترامپ در انتقال سفارت امریکا به رویدادی بود که رؤسای جمهوری مختلف امریکا از آن پرهیز می‌کردند و به تعبیر بهتر از حساسیت چنین تصمیمی آگاه بودند. همین طور به رسمیت شناختن انضمام بخشی از جولان اشغالی از طرف اسرائیل و یا انضمام بخشی از کرانه باختری که از تصمیم‌های شاذ و به شدت افراطی ترامپ و فراتر از سیاست‌های کلی امریکا در رابطه با اسرائیل و بحران خاورمیانه بود. شاید به همین دلیل است که نتانیاهو بیشترین نگرانی را از رفتن ترامپ داشت. امری که برخلاف خواست تل‌آویو رخ داد. دلیل این امر هم روشن است. با پیروزی بایدن انتظار می‌رود امریکا وارد پروسه جدیدی در تعامل خود با اسرائیل شود که بر اصول همیشگی امریکا در این خصوص استوار است و می‌تواند مشابه همان سیاستی باشد که در دوره اوباما شاهد آن بودیم. در این بین ایران به عنوان یک قدرت سیاسی منطقه باید واقع‌بینانه به سیاست‌های کلی امریکا در مورد خاورمیانه نگاه کرده و از به کار بردن ادبیاتی که با سیاست‌های ترامپ در قبال اسرائیل و بحران خاورمیانه همسو بود، پرهیز نماید.


متأسفانه واقعیت‌های منطقه به گونه‌ای دیگر رقم خورده و ضروری است ایران با حفظ مواضع اصولی خود در قبال مسأله فلسطین، به گونه‌ای حرکت کند که متضمن دستاوردی مثبت برای فلسطینی‌ها در احقاق حقوق حقه از یک سو و پرهیز از تحمیل هزینه‌های غیر ضرور بر کشور و ملت در سوی دیگر باشد.