سه ماه منطقه‌داري

يكصد روز اول رييس‌جمهور بعدي امريكا، با يك فرجه يكصد روزه قبل از او مواجه است. ايامي كه او رييس‌جمهور نيست ولي ساختارها شكل خواهند گرفت.‌ شايد بتوان گفت يكصد روزي كه  منطقه ما پيش از سكانداري رييس‌جمهور ايالات متحده از حالا تا روز تحليف مي‌گذراند، يكصد روز اول سياست خارجي امريكا را در منطقه شكل دهد. اين يكصد روز تقريبي طلايي پيش از تحليف را منطقه چگونه خواهد گذراند؟   چگونه مي‌توان كارت‌هاي زير دست رييس‌جمهور بعدي امريكا را بيرون كشيد؟ هنوز گرماي انتخابات امريكا زبانه مي‌كشد‌. بايدن بايد از ديوار حقوقي ترامپ بگذرد. اما يك بلوك سياست خارجي در هم شكسته است و بازيگراني كه پاي اسراييل را به جنوب ما كشاندند، از همين حالا در لابي سفت كردن سيمان سياست خارجي جديدي هستند كه پول و قدرت امريكا را پشت خود محكم كنند. آنها نمي‌توانند بي‌تفاوت بنشينند و منتظر بازگشت ترامپ يا ظهور بايدن باشند. اما آن بلوك سخت يك‌ساله اخير شكسته است و نياز به بازسازي و تجديد دارد. آنها مي‌توانند بايدن را در قيف ليز خود جاي دهند و كاري سخت‌تر از در گيومه گذاشتن ترامپ نخواهند داشت.  ما چه مي‌كنيم؟ آيا منفعلانه بازي را تماشا خواهيم كرد يا توان سوزاندن كارت‌هاي منطقه‌اي سياست خارجي امريكاي ترامپ كه اميدوار به ادامه همان بازي است را خواهيم داشت؟  شايد اين سه‌ماهه انتقال قدرت در امريكا؛ از چهارسال فرصت دنياي دموكرات‌ها براي ايران مهم‌تر باشد.  پالس جواد ظريف به منطقه كه ترامپ رفت و ما مانديم، سرآغاز عزمي جدي براي جلوگيري از بلوك جديد ضد ايراني خواهد شد؟ آيا مي‌تواند توسط شوراي امنيت ملي جهت بيرون كشيدن سعودي‌ها از گرداب يمن و كاهش رنج مردم شريف آن منطقه، منجر به بالانس شيبي شود كه اسراييل كوچك را بر چهارصد و پنجاه ميليون نفر تحميل مي‌كرد.  در اين سه ماه مي‌توان رغبت اعراب را به نوسازي روابط مستقل از لابي‌هاي فشاري كه با رفتن ترامپ از رمق مي‌افتند را جايگزين روابط خصمانه با ايران كرد‌؟ پيمان‌هاي پنهان گرچه دور از دسترس سياست خارجي عيان كشورهاست ولي با كنش مستقل مي‌توانند نقش بر آب شوند.   فرصتي كوتاه كه به دست آمده است و محورهاي متعددي از جمله عراق، لبنان و سوريه را در همكاري ايران و اعراب شامل مي‌شود.  بيرون كشيدن عربستان و امارات از اين بازي سازش تحميلي كه با فشار تيم سياست خارجي ترامپ صورت مي‌گرفت، يك بسامد در متوقف كردن ماشين لابي‌هاي اعراب-اسراييل در واشنگتن خواهد داشت‌ و پل تازه تاسيس نتانياهو را ويران خواهد كرد. رغبت ايران به باز‌گشت به طرح عربستان در آرمان فلسطين و عقب‌نشيني اسراييل به مرزهاي ۱۹۶۷ و بازگشت آوارگان و پايتختي بيت‌المقدس براي فلسطيني‌ها، مي‌تواند نقار بين اعراب و اسراييل را بيشتر كند و آنها را از وضعيت انفعالي كه بدون دستاورد، تن به تاسيس سفارتخانه تل‌آويو داده‌اند پشيمان كند.  در ايران، اخراج مدني قاتل شهيد سليماني، عامل كشتار بيماران خاص و مانع اصلي دستيابي كشور به دارو و درمان و حقوق بشردوستانه از رياست‌جمهوري امريكا، پيروزي بزرگي است كه با اعتماد به‌نفس به نقش باور‌سازي ايران بايد آن را گرامي داشت. كسي كه منتظر بود با وحشت قحطي، ايرانيان را عاصي كند، به سطل زباله مي‌افتد و ايرانيان مي‌مانند. از اين زاويه پس از فرونشستن غبار انتخابات، تبريك به پيروز انتخابات از سوي هر مقام ايراني، نشانه‌اي از روحيه ضد سلطه و پيام درس‌دهنده و نتيجه مقاومت ملي و روحيه ايرانيان به سكاندار جديد خواهد بود كه با ايران به زبان مرد زرد موي عصباني و قاتل سليماني سخن مگوييد كه اگر تفاوتي باشد، مذاكره‌اي خواهد بود. لازم است ملاحظات ايران در عهدشكني امريكا جبران شود و ستيزه‌جويي‌ها با اقدامات انسان‌دوستانه در خصوص دارو و درمان آغاز شود‌. اين اولين درخواست بي‌لكنت ما خواهد بود و تفاوتي بين دو سكاندار امريكايي را نشان خواهد داد‌.  تحليلگراني كه در نااميدي مطلق از بن بست‌ها مي‌گويند، توجه ندارند كه سه ماه منطقه‌داري ايران، ميز تازه‌اي براي سياست خارجي ما رقم خواهد زد كه در موضع اقتدار برجام، تنش زدايي با اعراب، پس راندن اسراييل و شكل‌گيري آرايش جديد آرا و عقايد و باورهاي غرب آسيا و سوختن كارت‌هاي نفرت و ستيزه در منطقه، دستاوردهاي زود هنگامش خواهد بود. دستاورد بلندمدتش، نقش سنتي برادر بزرگ‌تر ايران در منطقه است. همه نيروهاي ديپلماسي، نظامي و حكمراني بايد در اين آرايش و آمايش وحدت عمل داشته باشند ولو در نظر ديدگاه‌هاي مختلفي مطرح باشد.  گام بلند، تداركي است كه در اين سه ماه با وحدت در داخل و راهبرد واحد در منطقه، ميز بازي را به نفع تغييرات دلخواه ميهني عوض خواهد كرد.