فشار هوشمند با تیم ۵۰۰ نفره بایدن!

سرویس سیاست جوان آنلاین:  با تغییر قریب‌الوقوع دولت امریکا به نظر می‌رسد میدان تقابل تهران و واشنگتن از حوزه فشار حداکثری به میدان دیگری منتقل شود که شاید بتوان آن را «فشار هوشمند» نامید. در این میان امریکایی‌ها با یک تیم ۵۰۰ نفری از کارشناسان در حال آماده شدن برای ورود به این میدان هستند. سؤال اینجاست که آیا نهاد‌های مرتبط با ایران تمهید جدیدی خواهند اندیشید یا اتفاقات زمان برجام به شکل دیگری تکرار خواهد شد؟
در میدان نبرد یکی از مهم‌ترین اصول پیروزی داشتن نیرویی است که بتواند توانمندی شما را در مقابل دشمن حفظ کند. این میدان نبرد گاه در میانه جنگی است خونین که از همه سو تیر می‌بارد و گاه بر سر میز مذاکره که شاید هدف، گرفتن امتیازی تجاری یا اقتصادی است.
البته میز مذاکره را هم نمی‌توان جدا از آن میدان جنگ دانست. چه اینکه کارل فون کلاوزِویتس یکی از مهم‌ترین اندیشمندان میدان نبرد مذاکره را ادامه جنگ می‌داند منتها با ابزار‌هایی دیگر که متفاوت از سلاح‌های آتشین است. حالا هم به نظر می‌رسد بعد از چهار سال فشار حداکثری و تلاش گسترده برای تسلیم کردن ایران با استفاده از سلاح تحریم‌ها باز هم قرار است میدان نبرد به فضای دیگری منتقل شود. میدانی که اگرچه به ظاهر محل تقابل سالن‌های مذاکره پرزرق و برق است، اما در باطن تفاوتی با میادین نبرد ندارد.
پرونده‌ای با پیچیدگی بی‌سابقه در عرصه بین‌الملل


پرونده هسته‌ای ایران به لحاظ پیچیدگی چه از نظر پارامتر‌های فنی در حوزه هسته‌ای و چه از نظر بحث تحریم‌ها جزو پیچیده‌ترین پرونده‌ها در عرصه بین‌المللی محسوب می‌شود. به دلیل درگیر بودن طرف‌های مختلف در این پرونده و کشور‌ها و نهادی‌های ذی‌نفع نکات فراوانی وجود دارد که می‌تواند در سرنوشت کلی ماجرا تأثیرگذار باشد. از سویی پرونده هسته‌ای تقاطع حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی مسائل تسلیحاتی و خلع سلاحی است. به عنوان مثال اگر چه معادله حاکم بر برجام شامل تعلیق تحریم‌ها در مقابل حفظ فاصله ۱۲ ماهه ایران با تحریم‌ها است، اما جزئیات این معادله بسیار پیچیده است. کمااینکه در موضوع لغو تحریم‌ها و به‌رغم اینکه به ظاهر موارد ذکر شده در برجام شامل لغو یا تعلیق بسیاری از تحریم‌ها می‌شد، اما در نهایت به دلیل عدم لغو تحریم‌های مرتبط با بحث تسویه دلاری نتوانست سود لازم را به ایران برساند. طبیعی است که با وجود تمام این جزئیات ضرورت نیاز به وجود تیمی که بتواند فهم درستی از این معادلات پیچیده در اختیار تصمیم‌گیران اصلی سیاست خارجی کشور قرار دهد، کاملاً ضروری است.
تیم امریکایی چگونه در مذاکرات برجام حضور یافت
در این میان و با عوض شدن تغییر دولت امریکا به نظر می‌رسد باز هم طرف مقابل ایران قصد کشاندن ایران را به میز مذاکره یا تلاش برای جلب نظر همکاری سایر کشور‌ها برای فشار بر ایران دارد.
در دور قبلی مذاکرات ایران و ۵+۱ در وین یکی از مهم نقاط قوت تیم امریکایی تکیه بر تیم کارشناسی بود که مذاکره‌کنندگان این کشور را حمایت می‌کردند. اعضای این تیم که بالغ بر صد‌ها نفر از دستگاه‌های مختلف همچون وزارت خارجه، وزارت دفاع، وزارت انرژی و وزارت خزانه‌داری امریکا می‌شدند در هر لحظه و مطابق با شرایط روز ده‌ها راه حل را در اختیار مذاکره‌کنندگان امریکایی قرار می‌دادند تا در مقابل مذاکره‌کنندگان ایرانی قرار بگیرد. علاوه بر خاطرات برخی از اعضای تیم مذاکره‌کننده جان کری وزیر خارجه امریکا بار‌ها به صراحت از تلاش‌های کارشناسان پشت پرده قدردانی کرده است. یکی از موارد جالبی که در این باره قابل ذکر است، بحث مربوط به ظرفیت غنی‌سازی ایران در مذاکرات هسته‌ای بود. نحوه چینش سانتریفیوژ‌ها و میزان مواد غنی شده یکی از چالش‌برانگیزترین موارد مذاکره بود که ماه‌ها وقت صرف توافق بر سر آن شد.
طبیعی است که درک تیم امریکایی از آینده برنامه غنی‌سازی ایران نقش مهمی در تنظیم این توافق داشت. متخصصان هسته‌ای امریکا برای ایجاد درک مناسب از برنامه هسته‌ای ایران، مشابه این تجهیزات را در هشت ایالت مختلف این کشور از جمله ایالت تنسی و آزمایشگاه ملی «اوک ریج» طراحی کرده بودند.
ارنست مویز وزیر انرژی اسبق امریکا و از مذاکره‌کنندگان تیم هسته‌ای این کشور در برجام درباره اهمیت این اطلاعات برای مذاکره‌کنندگان امریکایی می‌گوید: دولت اوباما به دنبال راه حل‌های فنی در مذاکرات بود و «اگر ما توانایی پرورش یافته‌ای طی چندین دهه گذشته نداشتیم» دیپلمات‌ها در تاریکی و عدم آگاهی کافی فرورفته و دچار لغزش می‌شدند.
روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی با اشاره به این برنامه‌ریزی می‌گوید: بخشی از سانتریفیوژ‌های نصب‌شده در مرکز هسته‌ای «اوک ریج» تنسی مربوط به تأسیساتی هستند که زمانی معمر قذافی رئیس‌جمهور وقت لیبی، به امریکا تحویل داد. در این مرکز، دانشمندان امریکایی تلاش کرده‌اند تا «معقول‌ترین» ارزیابی را از آنچه فاصله ایران با بمب می‌خوانند، به دست آورند.
بر اساس این گزارش بخش اعظم کار در آزمایشگاه‌های مخفی امریکا صورت گرفته و کارکنان آن به صورت ۲۴ ساعته در هفت روز هفته، به سؤالات مذاکره‌کنندگان خود پاسخ می‌داده‌اند. مسئولیت بررسی تأسیسات نطنز و امکان باقی ماندن ۶ هزار سانتریفیوژ در آن، بر عهده آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور کالیفرنیا بوده است.
هدف تمام این تلاش‌ها پاسخ به این سؤال بود که آیا در صورت باقی ماندن این تعداد سانتریفیوژ، باز هم هدف تعیین‌شده واشنگتن یعنی زمان گریز یک‌ساله قابل تحقق است یا خیر؟ نهایتاً مشخص شد که «جواب مثبت بود.»
از سوی دیگر تمام این‌ها آماده بودند تا هر پیشنهاد جدیدی که از طرف تیم مذاکره‌کننده ایرانی ارائه می‌شود را به سرعت مورد بررسی قرار دهند تا روشن شود این پیشنهادات تا چه اندازه با معیار‌های مد نظر امریکا در خصوص برنامه هسته‌ای ایران فاصله دارد.
لشکر ۵۰۰ نفری امریکایی‌ها شکل می‌گیرد
حالا هم به نظر می‌رسد امریکایی‌ها در دولت بعدی با توجه به مختصات جدید تقابل با تهران باز هم به دنبال تشکیل یک تیم جدی و توانمند هستند.
وندی شرمن مذاکره‌کننده ارشد امریکایی در گفتگو با رادیو N PR این کشور با اشاره به شرایط جدید امریکا در مقابله با ایران می‌گوید: «دولت ترامپ در تلاش است هر کاری از دستش برمی‌آید انجام دهد تا کار برای رئیس‌جمهور منتخب و کامالا هریس معاون او با روی کار آمدن سخت شود. اما بسیاری از این تحریم‌ها در واقع مشابه همان‌هایی خواهند بود که پیش از این اعمال شده‌اند و فقط نامشان جدید خواهد بود. اما فکر می‌کنم تحریم‌های اساسی تغییر نخواهند کرد. تحریم‌ها موجب بازگرداندن ایران به میز مذاکره نشدند. رئیس‌جمهور منتخب گفته می‌خواهد به مذاکرات برگردد و آسیب‌های قبلی را جبران کند. بنابراین، این یک پازل بسیار پیچیده خواهد بود، اما چیزی که می‌دانم متفاوت خواهد بود، این است که رئیس‌جمهور منتخب گروهی توانمند و باکفایت را تشکیل خواهد داد. گروهی که دیروز اعلام شد، ۵۰۰ کارشناس توانمند هستند که کارشان را بلدند. بنابراین روشن است که این تیم ۵۰۰ نفره قرار است پشتیبان امریکایی‌ها در میدانی مشابه باشد.»
در ایران باید چه کرد؟
با این اعلام صریح و آشکار سؤال اصلی اینجاست که سرمایه کارشناسی طرف ایرانی در مقابل این تیم چه خواهد بود؟
واقعیت این است که تیم مذاکره‌کننده ایرانی آشکارا از مشکلات و ضعف‌های متعددی رنج می‌برد. به عنوان مثال در ایران بعد از مذاکرات برخی از کارشناسان این تیم متهم به جاسوسی شدند که نمونه آن دری اصفهانی بود. این ضعف چندین بار نیز از سوی مقامات وزارت امور خارجه مورد اشاره قرار گرفته است. به عنوان مثال محمدجواد ظریف به این نکته اشاره کرده که اغلب سفرای ما توانمندی برگزاری یک دوره مذاکره به زبان انگلیسی را ندارند.
متأسفانه یکی دیگر از ضعف‌های موجود در تیم مذاکره‌کننده قلبی عدم استفاده جامع از کارشناسان موجود در کشور بوده است. اختلافات سیاسی و جناحی سبب شد بسیاری از محافل کارشناسی در تصمیم‌گیری‌های کلان محروم شدند.
حتی در حوزه اقتصادی و رفع تحریم‌ها که هدف از ورود ایران به مذاکرات بود، نیز تیم کارشناسی درستی در اختیار وزارت امور خارجه قرار نگرفت و همین مسئله مشکلات فراوانی به وجود آورد. این در حالی است که بسیاری از تجارب تیم قبلی مذاکره‌کننده امریکا در دولت بوش در اختیار تیم جدید قرار گرفت. به نظر می‌رسد در شرایط فعلی باید یک تیم کارشناسی توانمند تحت نظر وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی تشکیل شود. این تیم باید بدون هیچ‌گونه پیش‌داوری سیاسی و جناحی و در چهارچوب سیاست کلان انقلاب اسلامی تشکیل شود.
طبیعی است اگر چنین اتفاقی روی ندهد باز هم تیم ضعیفی در مقابل طرف امریکایی قرار خواهد گرفت.