جنگ شناختی در پوشش تحریم و تهدید نظامی

کاخ سفید در پی آشکار شدن چالش‌ها و مشکلات نظام لیبرال دموکراسی که در انتخابات اخیر امریکا به اوج خود رسیده است، ضمن تلاش برای اثبات ادعا‌های ترامپ مبنی بر پیروزی وی در انتخابات و توجیه چرایی عدم ورود به فرایند مراحل واگذاری قدرت به فرد پیروز انتخابات که از هم اکنون باید آغاز می‌شد، جنگ روانی گسترده‌ای را نیز آغاز کرده است، با این هدف که بتواند بر چالش‌های درون ساختاری نظام در حال فروپاشی امریکا سرپوش گذاشته وتیم حاکم بر کاخ سفید را که به دلیل ناتوانی در پیشبرد سیاست فشار حداکثری علیه مردم ایران ونیرو‌های مقاومت در منطقه زیر سؤال رفته ومنفعل شده است، از این طریق سرا پا نگهداشته، و بتواند بازی باخته را با ترفندی به پیروزی تبدیل کند، حتی اگر ناچار باشد در آخرین لحظات کاخ سفید را با خفت وسرافکندگی ترک کند.
به همین دلیل صهیونیست‌ها وارتجاع عرب ورسانه‌های وابسته با محوریت پمپئو وزیر خارجه افراطی ترامپ در این میان نقش اول را بازی می‌کنند. آن‌ها بدون اشاره به فرصت‌های محدود باقی مانده برای ترامپ در حضور در جایگاه اعمال فشار حداکثری علیه مردم ایران ونیرو‌های مقاومت در منطقه، با ادعای اینکه ایران در روز‌های آینده «سیلی» از تحریم‌ها را متحمل خواهد شد اصرار بر تداوم این سیاست شکست خورده دارند. در این زمینه رادیو فردا به نقل از وبسایت خبری- تحلیلی اکسیوس و شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل مدعی می‌شود که دولت دونالد ترامپ در ۱۰ هفته مانده تا روز ادای سوگند ریاست‌جمهوری جو بایدن، رئیس‌جمهوری منتخب امریکا، «سیلابی» از تحریم‌های جدید را علیه ایران وضع می‌کند. بر اساس این گزارش‌ها، «سیلاب تحریم‌های شدید و جدید» در نتیجه همکاری امریکا با اسرائیل و چند کشور حاشیه خلیج فارس تنظیم شده است. این دو رسانه خبر داده‌اند که در همین زمینه، الیوت آبرامز، نماینده ویژه امریکا در امور ایران و ونزوئلا، به اسرائیل سفر کرده است تا با بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر و مئیر بن‌شبات مشاور امنیت ملی اسرائیل در اورشلیم دیدار و آخرین رایزنی‌ها را در مورد این تحریم‌های تازه علیه ایران با آن‌ها انجام دهد.
در این میان، اما مطلب نیویورک تایمز مبنی بر قصد امریکا در حمله نظامی به ایران در طول دو ماه باقیمانده از دوران ترامپ بازتاب گسترده‌تری داشته است، در این مطلب که به شدت مورد استقبال صهیونیست‌ها و ارتجاع منطقه قرار گرفته به نقل از تلویزیون الجزیره در زیرنویسی فوری به نقل از روزنامه نیویورک تایمز از احتمال عملیات نظامی ترامپ علیه ایران خبر داده شده است وبرای آن به مستنداتی نظیر برکناری ژنرال مارک اسپر وزیر دفاع امریکا (که بعد از انهدام پهپاد گلوبال هاوک به علت تجربه نظامی و اشراف بر توان پاسخگویی ایران، مانع از اجرای دستور ترامپ شد) و جایگزینی فردی به نام کریستوفر سی میلر که آمر و مسئول اصلی ترور سردار سلیمانی بوده و گوش به فرمان ترامپ است، همچنین خروج ناو هواپیمابر نیمیتز که اخیراً وارد خلیج فارس شده بود، به بهانه شرکت در رزمایش دریایی ۱۸ نوامبر در اقیانوس هند استناد شده است.
در این زمینه به نکات چند می‌توان اشاره کرد:


۱. ادعای گسیل «سیلاب تحریم‌های شدید و جدید» علیه ایران در حالی است که دوهفته قبل مشاور جدید امنیت ملی امریکا که جایگزین جان بولتن شده است اذعان می‌کند که امریکا در اعمال فشار حداکثری علیه ایران به پایان خط رسیده وگزینه جدیدی ندارد. تحریم‌های اعلام شده روز‌های اخیر نیز بر این واقعیت تأکید دارد.
۲. آمادگی وتوان نیرو‌های مسلح ایران برای پاسخگویی درخور به هرگونه تهدید علیه منافع امنیت ملی کشور وپیامد‌هایی که می‌تواند برای امریکایی‌ها، ومتحدان منطقه‌ای‌اش داشته باشد، احتمال درگیری نظامی بین ایران و امریکا را بسیار ضعیف کرده است، به ویژه آنکه در پی هدف قرار دادن پهپاد گلوبال هاک وحمله به عین الاسد توسط نیروی هوا فضای سپاه، که در زمان اوج التهابات نظامی در منطقه بود وترامپ هنوز در قدرت بود، امریکایی‌ها جرئت نکردند از خود واکنشی نشان دهند. اگر چه روند تحولات ایجاب می‌کند که نیرو‌های مسلح در همه حال آمادگی خود را برای پاسخ قدرتمندانه و پشیمان کننده به هر متجاوزی را حفظ کنند.
۳. ممکن است این تهدید معطوف به بازوان نظام اسلامی و نیرو‌های جبهه مقاومت باشد که البته ضروری است در این زمینه نیز هوشیاری لازم حفظ شود، نکته‌ای که سید حسن نصرالله رهبر حزب‌الله در جریان سخنرانی اخیر خود نیز به آن اشاره کرد.
۴. شرایط فردی ترامپ (جسمی و روحی روانی) و شعار‌های وی مبنی بر دور کردن امریکا از جنگ و شرایط متزلزل جمهوریخواهان در این انتخابات، شرایط اقتصادی امریکا، اختلافات داخلی وپیامد‌های شیوع کرونا که با اعتراضات داخلی تشدید شده است زمینه ابتکار عمل را از ترامپ وتیم همراه وی سلب کرده وبه نظر می‌آید که مهم‌ترین تلاش آن‌ها به جای هر اقدام نظامی که نتیجه آن برای امریکای کنونی غیرقابل تحمل است، معطوف به حفظ موقعیت جمهوریخواهان برای پیشبرد ادعا‌های تقلب در انتخابات در دوماه پیش رو باشد.
۵. حال سؤال اساسی این است که دلیل این جریان سازی وجنگ شناختی چند جانبه چیست. در این زمینه به سه نکته می‌توان اشاره کرد:
الف: شکست ترامپ در انتخابات، بیش از هر زمانی، موقعیت متحدان امریکا درمنطقه، رژیم صهیونیستی، حکام خلیج فارس و ... را متزلزل کرده و به گونه‌ای که آن‌ها هم ترجیح داده اند که به بایدن تبریک بگویند. این روند به طور طبیعی موقعیت ترامپ و طیفی از اعضای حزب جمهوریخواه را که از ادعا‌های او حمایت می‌کنند تضعیف می‌کند و قارون‌های منطقه دیگر حاضر نیستند برای بقای ترامپ واثبات ادعا‌های او هزینه کنند، بنابراین این جریان سازی و عملیات روانی در مورد اقدام نظامی احتمالی امریکا علیه ایران ویا نیرو‌های جبهه مقاومت، مخاطب اولش این‌ها هستند تا کماکان بر حمایت‌های خود وتأمین هزینه‌های کنونی جمهوریخواهان برای لشکرکشی خیابانی و... ادامه دهند.
ب: هدف دیگر این جنگ روانی افکار عمومی جامعه امریکا وبه ویژه هواداران حزب جمهوریخواه است که با بزرگنمایی تهدید ایران و نیرو‌های مقاومت بتوانند آن‌ها را به حمایت از ترامپ وادعا‌های وی مبنی بر تقلب درانتخابات و نیاز جامعه امریکا به تداوم حضور او در عرصه قدرت و...، در صحنه نگاه دارند.
ج-هدف سوم این جنگ روانی کاخ سفید وهیئت حاکمه امریکا افکار عمومی مردم ایران وایجاد ارعاب در آن‌ها نسبت به تحولات پیش روست. این امر که این روز‌ها به شدت از سوی طیفی از رسانه‌های مدعی جریان اصلاح طلبی تقویت می‌شود، معطوف به سناریوی تسلیم وتمکین ایران نسبت به مطالبات و راهبرد‌های امریکا در منطقه وگردن نهادن به برجام‌های بعدی برای مهار توان موشکی ودفاعی ونفوذ منطقه‌ای ایران است، خواه بایدن در کاخ سفید ساکن شود، خواه ترامپ، سیاست هردو علیه ایران معطوف به تضعیف وتسلیم ایران از طریق شکست اراده ومقاومت مردم ایران است. در این عرصه نیز مسئولیت سنگینی بر دوش مسئولان ونیرو‌های مدافع نظام در مقابله با این جنگ روانی است.