صنعت‌گردشگري با بحران مداوم براي ۱۴ هزار نفر

نيلوفر  رسولي
 صنعت گردشگري را صنعتي ترسو مي‌خوانند؛ صنعتي كه با هر خطر و احتمال وقوع هر خطر، تحت‌تاثير قرار مي‌گيرد و مثل آهويي كه از وجود خطر در كمين آگاه است، مي‌گريزد. ترس و گريز براي يك‌بار شايد احتمال بازگشت آهو را به عرصه تقويت كند، اما ترس و واهمه يك‌ساله و خطر هميشگي و پابرجا، نه تنها آن آهوي گردشگري را فراري مي‌دهد، بلكه احتمال بازگشت آن حيوان چابك ترسو را به محل بسيار كمتر مي‌كند. يك سال مي‌شود كه گردشگري- صنعتي كه قرار بود بتواند مرهمي بر اقتصاد كشور باشد و با رشد خود، در آينده بتواند با محل درآمدهاي نفتي در ارزآوري رقابت كند- با بحران مداوم روبرو شده است. ۱۴ هزار راهنماي گردشگري در كشور با ركود اين صنعت، حالا از بيكاري به تغيير شغل رسيده‌اند و براي جبران هزينه‌هاي روزافزون زندگي به ناچار پشت فرمان تاكسي مي‌نشينند، زبان‌هاي دوم تدريس مي‌كنند، مشغول فعاليت در سوپرماركت يا بورس يا معاملات املاك مي‌شوند يا  به هر كاري كه بتواند درآمدي داشته باشد، پاسخ آري مي‌دهند. آنها كه امروز به مهاجرت اجباري از عرصه راهنماي گردشگري به خانه‌نشيني يا ساير شغل‌ها تن داده‌اند، روزي قرار بود نماينده‌هاي ما براي شناسايي و معرفي كشور به مسافراني باشند كه از پس اخبار منفي هميشگي در مورد ايران و فرهنگ و مردمان آن كنجكاو هستند و به داشته‌هاي يك سرزمين فارغ از روابط فعلي بين‌المللي آن مي‌نگرند. «مجتبي نورمحمدي» و «احمد خليلي»، دو تن از راهنمايان گردشگري باسابقه كشور هستند كه حالا در سايه بيكاري، به تدريس، تدوين و تجارت كشمش و پسته مشغول هستند و در گفت‌وگو با «اعتماد» خود را خوش‌شانس مي‌دانند كه شغل دوم يا توانايي ديگري براي گذران زندگي و تحمل اين شرايط داشته‌اند، اما هردوي آنها تاكيد دارند كه اين وضعيت، براي عده اندكي از راهنمايان گردشگري صادق است و بسياري از هم‌قطاران آنها كه روزي حتي فكرش را هم نمي‌كردند كه به بيمه بيكاري محتاج خواهند شد، حالا يكي‌يكي از اين عرصه خارج مي‌شوند و از اين صنعت ترسو، بابت تمام ضربه‌هاي  سنگين ادامه‌دار  آن مي‌گريزند.
راهنماي گردشگري  به عنوان شغل  دوم
بيكاري، طلاق، با‌غباني، تدريس زبان، رانندگي تاكسي، اينها تنها گوشه‌اي از اشتغالات فعلي راهنمايان گردشگري كشور هستند. بدنه محوري گردشگري كشور كه به گفته «مجتبي نورمحمدي»، راهنماي گردشگري، كه به‌رغم سال‌ها تحصيل و كسب تجربه و سرمايه‌گذاري در اين رشته، حالا به اجبار به هر فرصت شغلي پيش پاي خود آري مي‌گويند. مجتبي نورمحمدي از سال ۱۳۸۱ راهنماي گردشگري را در رشته راهنماي كوهستان آغاز كرد و حالا ۱۴ سال مي‌شود كه راهنماي فرهنگي هم هست. او گردشگري را در ايران از صنعت‌هايي مي‌بيند كه در سال‌هاي گذشته «خير نديده است و آينده روشني نيز در انتظار آن نيست.» او كه خود حالا در سايه ركود يك‌‌ساله گردشگري در كشور، مربي رشته‌هاي مختلف در كوه‌نوردي را جايگزين راهنماي گردشگري كرده است، از هم‌صنف‌هاي خود مي‌گويد كه ماه‌ها بيكاري را تحمل كرده‌اند، حساب پس‌انداز‌هاي خود را به صفر رسانده‌اند و وقتي با شروع تابستان، آمار شيوع كرونا در كشور برخلاف پيش‌بيني‌ها پايين نيامد، به اين نتيجه رسيده‌اند كه بايد با اين رشته خداحافظي كنند، او احتمال بازگشت مجدد اين راهنمايان گردشگري را به صنعت گردشگري بسيار كم مي‌داند، زيرا: «در هر رشته نخبه‌ها و استعدادهايي داريم، وقتي نخبه‌ها و استعدادهاي خاص مجبور شوند كه زمينه اشتغال حرفه‌اي خود را رها كنند و به شغل ديگري بپردازند، احتمال بازگشت مجدد آنها كم است، با وضعيت فعلي، به نظر نمي‌رسد پس از پايان همه‌گيري كرونا وضعيت گردشگري در كشور شروعي قوي داشته باشد و با توجه به دشواري‌هاي فراوان اين صنعت در ايران و جاي خالي حمايت دولت، طبيعي است آنها كه به اجبار اين عرصه را رها كرده‌اند، ديگر بازنگردند.»
انتظار براي تغيير وضعيت، انتظاري بدون آينده روشن است، مجتبي نورمحمدي كه در موسسات گردشگري نيز تدريس مي‌كند، مي‌گويد: «من اين موضوع را هميشه سر كلاس‌هاي خودم به دانشجوهايم و به تمام افرادي كه از من سوال مي‌كنند، مي‌گويم؛ وقتي از من مي‌پرسند كه آيا اين رشته ارزش زمان‌گذاشتن، دانشگاه رفتن و سرمايه‌گذاري را دارد، مي‌گويم كه روي اين صنعت به عنوان شغل اول حساب نكنيد، مي‌گويم كه اين صنعت در ايران آينده‌ مشخصي ندارد و با توجه به فرازونشيب‌هاي فراوان آن، بهتر است به آن به عنوان شغل دوم نگاه كنيد.» فرازونشيب در صنعت گردشگري ايران، از چهار سال گذشته به سقوط و بحران مداوم بدل شده است، نيمه دوم سال گذشته اوج بحران و شروع قرنطينه جهاني به گفته نورمحمدي «تيرخلاصي در گردشگري ايران» بود، از اسفند ماه سال ۱۳۹۸ با كنسل‌شدن تورهاي رزروشده براي سال جديد شمسي، تعداد تورهاي ورودي به ايران به صفر رسيد و متعاقب نوسانات شديد ارزي، تورهاي داخلي نيز به صفر رسيدند. نتيجه ادامه اين وضعيت، بحران شغلي براي راهنمايان گردشگري بود، نورمحمدي خود از قبل تدريس مي‌كرد و اين پيشه را به عنوان راه فراري براي اين بحران بي‌پاسخ درنظر گرفت، اما بسياري از هم‌قطاران او در عرصه راهنماي گردشگري چنين فرصتي نداشتند: «هفته پيش با يكي از دوستان گفت‌وگو مي‌كردم، در اين مدت تمام پس‌انداز خود را خرج كرده بود، مقروض شده بود و براي تامين هزينه‌هاي همسر و فرزندش دشواري‌هاي فراواني كشيده بود، يكي ديگر از راهنمايان گردشگري، حالا به باغباني روي آورده است، ديگري مغازه اجاره كرده است و جنس مي‌فروشد، ديگري به دليل بيكاري اختلاف شديدي با همسرش پيدا كرد و طلاق گرفت، آن يكي در آژانس تاكسي كار مي‌كند و ديگري راننده تاكسي اينترنتي شده است و مسافر جابه‌جا مي‌كند.» 
وضعيت گردشگري در ايران به زعم اين فعال گردشگري بسيار «حساس و شكننده» است، زيرا اين صنعت در ايران رابطه مستقيم با تصميم رييس‌جمهور‌هاي وقت در قبال ديپلماسي دارد، كوچك‌ترين رخداد سياسي، تغيير قيمت ارز، تغيير سياستگذاري و تغيير مديريت به سرعت اين صنعت را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. اين درحالي است كه به عقيده او و بسياري ديگر از راهنمايان گردشگري در ايران، اگر روزي آخرين قطره چاه‌هاي نفت ايران به پايان برسد و ايران هيچ صادراتي به كشورهاي ديگر نداشته باشد، تنها و تنها با اتكا به پتانسيل‌هاي بالاي گردشگري در كشور، مي‌توان تمام هزينه‌ها يا بخش بسيار عظيمي از اين هزينه‌ها را از قبل گردشگري جبران كرد، ظرفيت فراوان و متمايز ايران در حوزه‌هاي فرهنگي و طبيعي در كنار اين حقيقت كه اشتغال‌زايي در حوزه گردشگري به سرمايه‌گذاري اندكي نسبت به ساير صنايع نياز دارد، اين انديشه را تقويت مي‌كند كه گردشگري «مي‌تواند» عنصر اصلي درآمدزايي كشور باشد، آن طور كه اين راهنماي گردشگري تاكيد مي‌كند، به شرط آنكه از سوي دولتمداران با «اراده كافي» دنبال شود.
سوپرماركت، مسافركشي، املاك  و  بورس
«احمد خليلي»، ۲۳ سال سابقه فعاليت در حوزه راهنماي گردشگري دارد، ليسانس ادبيات ژاپني دارد و حوزه تخصصي او گردشگري ورودي از ژاپن است، پيش از اين نيز ۴ سال عضو هيات‌مديره جامعه راهنمايان ايرانگردي و جهانگردي بود و حالا و در سال ركود گردشگري، در شهر مادري خود كاشمر به تجارت كشمش و پسته مشغول است. احمد خليلي كه در زمان مديريت خود، براي بيش از ۴۰۰ راهنما بيمه تامين اجتماعي رد كرده بود، از حال و روز امروز همين راهنمايان گردشگري مي‌گويد: «راهنماياني كه بيش از ۱۵ سال در اين رشته فعاليت كرده‌اند، به ثبات مالي رسيده‌اند، خانه و پس‌انداز دارند، در اين مدت با اتكا به پس‌اندازهاي‌شان مشغول فعاليت‌هاي فرهنگي مستقل بودند، اما تعداد چنين راهنماها بسيار اندك است و فشار اصلي برگردن آنهايي است كه بيش از ۵ سال از ورودشان به عرصه نگذشته است.» يكي از دوستان احمدخليلي، حالا تدريس زبان انگليسي مي‌كند و با پروژه‌هاي ترجمه زندگي را مي‌گذراند. به گفته او، بسياري از راهنمايان گردشگري به زبان دوم مسلط هستند و حالا در اين بحران، به تدريس آن زبان يا ترجمه مشغول هستند، البته اگر اين راهنمايان سرپرست خانوار باشند، به اجبار به شغل‌هاي ديگر روي مي‌آورند، مثل اجاره مغازه، شركت در كسب‌و‌كار خانوادگي يا مسافركشي و ورود به معاملات بورس و املاك.
افسردگي همراه با مشكلات بيمه و تعريف‌نشدن بيمه بيكاري براي راهنمايان گردشگري از عمده معضلات اين صنفي است كه قرار بود روزي پشتوانه رونق اقتصادي كشور باشند. به گفته خليلي، محدوديت‌ها در انجام سفر، براي آنهايي كه ده‌ها سال را به سفر گذرانده بودند بسيار دشوار است، دشواري‌هاي خانه‌نشيني اجباري بيش از ديگران گريبان آنهايي را گرفته است كه در خانه قرار نداشتند و هر هفته يا هر ماه در سفر بودند و دمي در يك نقطه سكون نداشتند.
از طرفي ديگر، بيمه راهنمايان گردشگري شامل بيمه بيكاري نمي‌شود و عملا در اين دوران ركود براي آنها پشتوانه‌اي براي گذران روزهاي دشوار به حساب نمي‌‌آيد. او مي‌گويد: «ما تصور هم نمي‌كرديم كه روزي به بيمه بيكاري نياز داشته باشيم. راهنمايان گردشگري نسل قبل ما مي‌گفتند كه زمان جنگ هم، ايران گردشگر داشت و تورها نمي‌خوابيدند، من سال ۷۶ وارد عرصه شدم و همان سال مصادف با حملات تروريستي يازده سپتامبر، مجبور شدم يكي از تورهاي ورودي از ژاپن را نيمه‌كاره به مبدا تحويل دهم، با وجود اين، حتي آن روزها هم گردشگران كنجكاو به ايران مي‌آمدند، تور داشتيم و اصلا فكرش را هم نمي‌كرديم كه روزي بيكار شويم و در جست‌وجوي بيمه بيكاري باشيم.» ركود و بيكاري راهنمايان گردشگري در روزگار همه‌گيري كرونا براي نخستين‌بار اين قشر را با مفهوم «بيكاري» آشنا كرده است و حالا شايد نخستين‌باري باشد كه اين جامعه درصدد درخواست تعريف رديف بيمه بيكاري براي صنف خود است، امري كه پيش از آن براي آنها در حد يك «شوخي» بود.
اميدها به شكست كرونا تا آغاز تابستان عملا به نااميدي منجر شد، اما خليلي مي‌گويد كه اين اسفندماه بود كه آب پاكي را به دستان راهنمايان گردشگري ريخت و آنها را مجاب كرد كه بايد در جست‌وجوي شغل و پيشه ديگري باشند. به گفته او، بيشتر راهنمايان گردشگري در فاصله اسفند تا اواخر خرداد به اين نتيجه رسيدند كه انتظار كافي است و بايد شغل ديگري براي خود دست و پا كنند. كنسل‌شدن تورهاي داخلي آخرين نقطه كورسوي اميدي بود كه تحت‌تاثير الزام رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي و اجتناب از سفرهاي غيرضروري از بين رفت. راهنماياني كه پيش از اين حتي فكر نمي‌كردند كه روزي ممكن است بيكار شوند، حالا از نبود بيمه بيكاري رنج مي‌بردند و مجبور بودند خود براي معيشت آستين بالا بزنند و چاره‌اي بجويند. 
دنياي گردشگري پس از پايان همه‌گيري كرونا براي اين راهنماي گردشگري، معادل يك «سونامي» است: «پس از پايان همه‌گيري، مردمي كه در خانه‌ها محبوس بودند، به‌شدت سفر خواهند كرد، البته اين سفرها در ابتدا به شكل گردشگري نخواهد بود و در قالب سفرهاي شخصي شكل خواهند گرفت، تا ايجاد اعتماد به سرويس‌هاي گردشگري و هتل‌ها فاصله زماني خواهيم داشت.» اما اين سونامي در غياب راهنمايان گردشگري متخصص تا چه اندازه موفق خواهد بود؟
خليلي به بازگشت راهنمايان گردشگري به اين صنعت پس از پايان دوران ركود خوش‌بين‌تر است، به زعم او، راهنمايان گردشگري عاشق شغل‌شان هستند و با شروع مجدد سفرها، احتمالا دوباره جذب آژانس‌هاي گردشگري نيمه تعطيل و ورشكسته بشوند، گرچه نمي‌توان به گفته او با پايان همه‌گيري منتظر اتفاق‌هاي خارق‌العاده در صنعت گردشگري ايران بود، اما شايد اگر اين فرصت، به فرصت توليد محتوا براي جذب گردشگر خارجي بدل شود، نتيجه برنامه‌ريزي درست در اشتغال‌زايي بيش از پيش براي ۱۴ هزار بيكار فعلي فراهم شود. او مي‌گويد: «بسياري از شركت‌ها و آژانس‌هاي گردشگري در جهان حالا برنامه‌ريزي مي‌كنند تا با پايان اين همه‌گيري به سرعت مسافر جذب كنند. يك شركت ژاپني اين دوره را غنيمت شمرده است تا اطلاعات خود را از ايران تكميل كند و با توليد محتواي به روز، مسافران آينده را به سفر به ايران مشتاق كند، اين چاره امروز وضعيت گردشگري ايران است، وگرنه بازگشت به وضعيت عادي مدت زمان بيشتري طول خواهد كشيد و فرسودگي راهنمايان گردشگري كشور دوچندان خواهد شد.»


 
  بيكاري، طلاق، با‌غباني، تدريس زبان، رانندگي تاكسي، اينها تنها گوشه‌اي از اشتغالات فعلي راهنمايان گردشگري كشور هستند، بدنه محوري گردشگري كشور كه به گفته «مجتبي نورمحمدي»، راهنماي گردشگري، كه به‌رغم سال‌ها تحصيل و كسب تجربه و سرمايه‌گذاري در اين رشته، حالا به اجبار به هر فرصت شغلي پيش پاي خود آري مي‌گويند.
  افسردگي همراه با مشكلات بيمه و تعريف‌نشدن بيمه بيكاري براي راهنمايان گردشگري از عمده معضلات اين صنفي است كه قرار بود روزي پشتوانه رونق اقتصادي كشور باشند. به گفته خليلي، محدوديت‌ها در انجام سفر، براي آنهايي كه ده‌ها سال را به سفر گذرانده بودند بسيار دشوار است، دشواري‌هاي خانه‌نشيني اجباري بيش از ديگران گريبان آنهايي را گرفته است كه در خانه قرار نداشتند و هر هفته يا هر ماه در سفر بودند و دمي در يك نقطه سكون نداشتند.
  از طرفي ديگر، بيمه راهنمايان گردشگري شامل بيمه بيكاري نمي‌شود و عملا در اين دوران ركود براي آنها پشتوانه‌اي براي گذران روزهاي دشوار به حساب نمي‌‌آيد.
  وضعيت گردشگري در ايران به زعم اين فعال گردشگري بسيار «حساس و شكننده» است، زيرا اين صنعت در ايران رابطه مستقيم با تصميم رييس‌جمهور‌هاي وقت در قبال ديپلماسي دارد، كوچك‌ترين رخداد سياسي، تغيير قيمت ارز، تغيير سياستگذاري و تغيير مديريت به سرعت اين صنعت را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. اين درحالي است كه به عقيده او و بسياري ديگر از راهنمايان گردشگري در ايران، اگر روزي آخرين قطره چاه‌هاي نفت ايران به پايان برسد و ايران هيچ صادراتي به كشورهاي ديگر نداشته باشد،