دولتمردان هیچ برنامه ای برای توسعه اقتصادی ندارند


طیبه قهرمانی کوشان- پس از گذشت بیش از ۹ ماه از شیوع گسترده ویروس کرونا در ایران و آسیب دیدن بسیاری از اصناف و مشاغل کارگروه مقابله با پیامدهای اقتصادی کرونا که از همان روزهای نخست به ریاست محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی رییس جمهوری تشکیل شد، پس از شناسایی خانوارهای کمدرآمد و کسبوکارهای آسیبدیده، بستههای چندگانه حمایتی متشکل از وامهای بلاعوض یا بیبهره معیشتی، تسهیلات کمبهرهی حمایتی از کسبوکارها و مستاجران و همچنین حقوق بیمه بیکاری بیکارشدگان بحران کرونا را تدوین و به مشمولان پرداخت کرد. کمال اطهاری جزو آن دسته از اقتصاددانانی است که از روشنفکران جامعه مدنی عصبانی، اما امیدوار به طبقه متوسط است. او راه نجات از شرایط فعلی در همه عرصهها از اقتصاد تا سیاست و جامعه را اول تدوین برنامه توسعه، دوم بازگشت روشنفکران جامعه مدنی به انجام وظایف تاریخی خود و سوم توجه بیشتر به طبقه متوسط میداند. کمال اطهاری پژوهشگر توسعه در گفتگو با تجارت مدیریت اقتصادی دولت در شرایط کرونا را نا مناسب ارزیابی کرده و آن را نتیجه نبود یک الگوی مناسب توسعه ای می داند. در ادامه مشروح صحبت های وی را بخوانید.

کارنامه دولت در مدیریت کرونا را چگونه ارزیابی می کنید ؟

در اقتصاد ایران هیچ یک از دولت هایی که تا کنون بر سر کار آمده اند دارای الگوی توسعه نبوده اند و هیچ دولتی را نمی توان به عنوان یک دولت توسعه بخش نامید. دولت توسعه بخش کشورهایی همانند کره ، ژاپن ، چین و مالزی هستد به این کشورها دولت های توسعه بخش می گویند که نقش دولت در این کشورها این است که می توانند امور را ساماندهی کنند و به اصطلاح فعالیت بخش خصوصی را آنالیزه کنند. دولتها در کشورهای توسعه بخش، بخش خصوصی را جهت دستیابی به بیشترین حد از توسعه و آن هم با جهت گیری های حضور در بازارهای جهانی و عمدتاً برای تولیدات صنعتی و خدماتی اما اساساً صنعتی سوق می دهند.

این توسعه چگونه شکل گرفته است؟

چون کشورهای مرکزی فقط تولید کالا را براساس کشورهای پیرامونی و نیمه پیرامونی انجام می دهند. دولت های توسعه بخش از این موضوع استفاده کرده اند چون الگوی توسعه داشته اند و همچنین کاری که انجام داده اند به تدریج توانسته اند رفاه اجتماعی با یک سیاست اجتماعی خوانا با این برنامه اقتصادی پیش ببرند اینکه بتدریج مسائل پایه ای و رفاه اجتماعی را حل کرده اند مثل مسکن . در واقع الگوی توسعه شامل یک برنامه جامعی است که در آن رشد اقتصادی تضمین می شود و یک سیاست اجتماعی می تواند همراه با این رشد اقتصادی باشد رفاه اجتماعی را هم به ارمغان بیاورد .وقتی کشوری فاقد این باشد نه رشد اقتصادی دارد و گاهی اوقات رتبه شان رقم زده می شود اینها بیشتر وابسته به درآمد نفت بوده است. در اقتصاد ایران گاهی رشد اقتصادی مقدم و گاهی عدالت مقدم تر است و هیچ زمینه ای برای هیچ کدام فراهم نیست نتیجه می گیریم که سیاست اجتماعی وجود نداشته و برنامه ای هم برای توسعه اقتصادی نداشته اند و اینها در تخالف هم با یک سند مانوی عملکرده اند و هیچ گاه نتوانسته اند به یک هم افزایی و وحدت توسعه بخش برسند .

چرا در ایران الگوی توسعه ای موفق نبوده است؟

برخی افراد به جای تدوین الگوی توسعه اقتصادی همچنان به مقولاتی میپردازند که در اولویتهای کشور نیست و اصلا سودی ندارد؛ به عنوان مثال به جای همایشی برای بررسی برنامههای اقتصادی، همایش استیضاح برگزار و فکر میکنند که با چنین برخوردهایی که در حد فحاشی نیز هست میتوانند با جامعه سخن بگویند. رای دادن مردم به روحانی به خصوص در سال ۹۶ نیز از ترس روی کار آمدن همین جماعتی است که واکنشهای بسیار تند و بدون منطق دارند. و اگر این واکنشها تکرار شود رویگردانی مردم از آنها بیشتر میشود. مشکلی که داریم نبود گفتمان توسعهای در حاکمیت است و به یک نوع تقلیلگرایی دچار شد که همه چیز اعم از اقتصاد و جامعه به بازار واگذار شده و به نوعی بازارسپاری جامعه رخ داده که تا کنون نیز موفق نبوده است. بازارسپاری بازار به انحصارسپاری اقتصاد منتج شد و در نهایت نیز بازارسپاری جامعه رخ دادکه این نیز ابداع مبتذل بخشی از تیم اقتصادی دولت است که نمونهاش را در هیچ جای دنیا نمیبینیم . زمانیکه کرونا می آید با وجود تحریم ها و قطع شدن مجرای درآمد نفتی رشد حداقلی هم از دست می رود چون اقتصاد به شدت تک محصول است و از لحاظ اینکه بتواند گردش داشته باشد وابسته مانده است و دوم اینکه چون سیاست اجتماعی وجود ندارد دولت نمی تواند هیچ عمل موثری را انجام دهد بودجه اختصاص می دهد ولی نمی تواند بیکاری را پوشش دهد در واقع تقریباً حدود ۸۰ درصد نیروی کاراز بیرون است از حوزه ای که بتواند بیمه بیکاری تعلق بگیرد بیرون است و حدود نصف آنهایی هم که بیمه بیکاری تقاضا کرده اند توانسته اند از آن بهره بگیرند و بهره مند شوند چون صندوق بیکاری بوجود نیامده است

چرا این مسئله رخ داده است ؟

چون نظام رفاه اجتماعی ما تقلیل پیدا کرده است به تامین اجتماعی که در دوره احمدی نژاد یک واژه به اصطلاح دهن پر کن به نام سه لایه تامین اجتماعی وجود داشت که این سه لایه بیمه و مددکاری را هدف می گرفت در صورتی که رفاه اجتماعی فراتر از آن است و سیاست اجتماعی باید مسکن ، آموزش و ... را در بر بگیرد مثلاً موضوع آموزش اقتصاد رقابتی اصل بزرگی است ولی همان موقع شروع می کنند در حالی که همه کشورها پیرو سیاست های اجتماعی جدید از اروپا گرفته تا چین ، کره و غیره اینها آموزش را در سطح خانوار پیش می برند و حمایت های لازم را فراهم می کنند در ایران بصورت کودکانه ای آموزش هم خصوصی سازی می شود . همه اینها در واقع ناشی از سلطه تفکر راست مبتذل است من این واژه را مخصوصاً بکار می برم چون راست می تواند غیر مبتذل باشد و رشد ایجاد کند مثلاٌ آلمان راست به صلاح سیاسی حاکم است ولی سیاست هایش جامع است مبتذل نیست من واژه مبتذل را برای تفکیک راست دارای برنامه از راست شعار گونه صحبت می کند مثلاً راست از برنامه های جایزه نوبل استفاده می کند برای ساماندهی و بازار و نوبل اقتصاد را هم به همین دلیل می دهند و راست مبتذل می گوید همه چیز را به بازار بسپارید حتی می گوید جامعه را هم به بازار بسپارید. راست دارای برنامه می گوید اقتصاد را با بازار رقابتی کنیم و هیچ وقت راست رقابتی نمی گوید که جامعه را به بازار بسپارید ولی در ایران چنین نیست در واقع با رفاه اجتماعی همانند پسماند برخود می کنند. در اروپا هم خود راست اروپا همین واژه را بکار می برند وقتی شما فاقد اینها هستید و یک چنین تفکر ابتدایی هم در دولت حاکم است مسلماً اتفاقی که می افتد نه می تواند بخش تولید را پشتیبانی کند و نه بخش اجتماعی را پشتیبانی کند و در این شرایط تنگنا های مالی هم وجود دارد ولی خوب شما اگر برنامه داشته باشید همین منابع هم می تواند از بدتر شدن جریان و ایجاد ناهماهنگی جلوگیری کند.

از منظر اقدامات حمایتی از کسب و کارها با هدف مقابله با رکود و تقویت سمت عرضه عملکرد دولت را چگونه ارزیابی می کنید ؟

دولت تا کنون نتوانسته سیاست های پولی را با سیاست ها بخش واقعی اقتصاد هماهنگ کند و تا کنون گسیخته بوده است. بانک مرکزی سیاست های پولی را درست می کند و آن بخش واقعی اقتصاد سیاست هایش گسیخته و رانتی است و گفتمانی را هم در دستور کار قرار نمی دهند گفتمانی که به ثمر بنشیند البته اخیراً صحبت هایی از وزیر اقتصاد می شنویم که صحبت های بدی نیست ولی نمی داند تا چه حد به آن اعتقاد دارند یا اجازه آن را داشت باشد که به سمت جلو پیش ببرد و برای همین نمی توان گفت که این دولت کارنامه ای برای پیشا کرونا داشته است که بتواند کارنامه ای برای پسا کرونا داشته باشد البته کارنامه مثبتی داشته باشد