پنجره‌های شکسته ورزش ایران نیاز به تغییر دارد

سرمقاله علی عالی    «کرونا، تحریم، تعطیلی». اینها کلیدواژه‌های فدراسیون‌های ورزشی در این روزهاست. از فدراسیون فوتبال تا بسکتبال و هندبال و والیبال. عارضه‌ ورزش ایران در این روزها همین است؛ بحران عدم پاسخگویی. این سه واژه راه را برای شفافیت بسته‌اند، کار را برای نظارت سخت کرده‌اند و رسانه‌ها را برای پاسخگو کردن سیستم‌های مدیریتی به چالش کشیده‌اند. هیچ‌کس حرف نمی‌زند و اعتماد عمومی به عملکرد بسیاری از مدیران فدراسیون‌های ورزشی زیر علامت سؤالِ بزرگی است. رصد اخبار ورزش ایران ثابت می‌کند وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک به‌مراتب مواضع شفاف‌تری نسبت به مدیران فدراسیون‌ها داشته‌اند. مسأله مهم‌تر، پرسش درباره فعالیت‌های فدراسیون‌هاست. فدراسیون‌هایی که عادت به بودجه دولت دارند، از درآمدزایی به دور هستند و برنامه‌ای هم برای استقلال ندارند، چرا بهانه‌هایشان به کرونا، تحریم و تعطیلی‌ها بازمی‌گردد؟ آش آنقدر شور هست که برای تبیین‌اش می‌توان به نظریه و تئوری هم متوسل شد. نظریه «پنجره شکسته» - دستاورد فکری مشترک یک جرم‌شناس و یک جامعه‌شناس آمریکایی - ، خیلی ساده می‌گوید محتوای پیام برخی تغییرات یا پدیده‌های ظاهراً کوچک، خیلی بزرگ است. مثالش هم ساده است: وقتی وارد یک کشور می‌شوید، از نوع برخورد شهروندانش در مورد فرهنگ و سطح آگاهی اجتماعی‌ آنها داوری می‌کنید. گاهی شنیدن یک دروغ کوچک از فردی برجسته، کل داوری و نگاه ما در مورد او را تغییر می‌دهد. پس وجود یک «پنجره شکسته»، در خانه یا کوچه‌ یا کارخانه شما، پیامی است به بیننده که اینجا اوضاع خیلی هم نظم و ترتیب ندارد. وضعیت مبهم سرمربی تیم‌ملی والیبال، لجبازی‌های عجیب در بسکتبال، حاشیه‌های شگفت‌انگیز در کشتی، موضوعات درگوشی در تکواندو، جنجال‌های شطرنج، ژیمناستیک و جودو، پرونده‌های لیگ فوتبال ایران، ابهامات مالی فدراسیون فوتبال ایران، اعمال نفوذهای عجیب در فوتبال، دلالی، حجم پرونده‌های انضباطیِ مربوط به ناسزاها و توهین‌ها در فوتبال نمونه‌ای از صدها پنجره شکسته‌ای است که در ساختار فوتبال ما وجود دارد که گویا اهمیتی هم به آنها داده نمی‌شود غافل از آن‌که پیامدهای بزرگی هم در جامعه و هم در چشم ناظران بیرونی دارد. ورزش ایران با انبوهی از پنجره‌های شکسته روبه‌رو است. درچنین شرایطی کدام عقل سلیمی حاضر است به‌بهبود شرایط کمک کند؟ وقتی میزان حواشی ورزش بیشتر از تلاش‌های متن آن است، چه کسی حاضر است فکر، اندیشه و تفکرش را در ساختار ورزش  ایران سرمایه‌گذاری کند؟ چه کسی قرار است مقابل تخریب‌ها از خود دفاع کند؟ نمایش همین «پنجره‌های شکسته» چهره ورزش ایران را بی‌ثبات و بی‌اعتماد تصویر کرده؛ در چنین فضایی امید به مشارکت کمرنگ است. این زنگِ خطری بزرگ برای رئیس کمیته ملی المپیک و وزیر ورزش و جوانان است. فدراسیون‌ها باید شفاف باشند و به هر نحوی پاسخگو. این پنجره‌های شکسته نیاز به تعمیر دارند. برای آینده ورزش؛ برای آینده امید در این کشور.