شاید قدمی به سمت بازار واقعی

  یادداشت یک فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   اقدام به کاهش رقم قراردادهای چند بازیکن تیم استقلال چه منجر به جدایی بازیکنان شود و چه منجر به کاهش رقم و ادامه همکاری با بازیکن، اما زوایای پنهانی دارد که شفاف شدنش می‌تواند به وضعیت اقتصادی فوتبال ایران کمک کند یا تصویری واضح‌تر از واقعیت‌های اقتصادی را پیش چشم جریان باشگاه‌داری در ایران بگذارد. اگر گزاف بودن رقم قراردادها ناشی از یک تخلف مالی در عقد قرارداد باشد، یعنی گران‌نمایی قیمت بازیکنان در نقل و انتقالات یک ترفند برای امضای قراردادهای غیرواقعی و گزاف است و کسانی را در حواشی این قرارداد بهره‌مند می‌کند. اما گزینه دیگر، ناوارد بودن مدیر باشگاه در شناخت قیمت‌ها در بازار فوتبال است که می‌تواند به قراردادهایی با ارقام گزاف منجر شود. در هر دو حالت، باشگاه متحمل هزینه‌هایی شده است که بر اساس واقعیت‌های بازار فوتبال ایران نیست و می‌تواند آسیب‌های مالی جدی به نظام مالی باشگاه وارد کند. استقلال بی‌شک نباید تنها قربانی این جریان باشد و لابد دیدگاه‌های فنی مربیان این تیم در تعیین رقم قراردادها لحاظ می‌شود. فوتبال ایران سال‌هاست در بازار نقل و انتقالات گرفتار رفتار مالی نامتناسب با وضعیت واقعی اقتصادی باشگاه‌هاست. تناسبی با منطق اقتصادی بین درآمدهای باشگاه‌ها و هزینه‌های رایج در آنها وجود ندارد. پاسخ این رفتار را هر بار می‌شنویم؛ با خبر شکایت‌ها و بسته شدن پنجره نقل و انتقالات و سرانجام پرداخت پول به اضافه جریمه دیرکرد در پرداخت. باشگاه‌ها هیچ علاقه‌ای به تغییر رفتار ندارند و انگار عامدانه دنبال آشفتگی بیشتر در بازار فوتبال ایران و پیش تاختن به سمت ورشکستگی هستند. مثالش همین باشگاه استقلال که محصول به جا مانده از مدیریت پیشین آن، قراردادهای گزاف است و حالا برای کاهش آنها بحث‌هایی درگرفته است. در آخرین پرده از تصمیمات مدیریت قبلی باشگاه، هر روز وعده خریدهای گران‌تر می‌شنیدیم و طبق گفته هیأت مدیره باشگاه در بیانیه رسمی، احمد سعادتمند کوششی دروغین برای بازگرداندن آندره‌آ استراماچونی را نمایش می‌داد. مدیران نمایشی از تمول را به روی صحنه فوتبال می‌برند و نمی‌خواهند باشگاه را با واقعیت‌های اقتصادی اداره کنند. همین گرایش به مانور مجازی مدیران برای هواداران، هر بار باشگاه‌ها را با بدهی‌های بزرگ‌تر تنها می‌گذارد. مدیران می‌روند و بدهی‌ها برای باشگاه کمرشکن است. این هرگز نمی‌تواند برای فوتبال ایران ثمره‌ای داشته باشد و در بهترین حالت نمایش جذابی از خرید ستاره‌هاست، بدون پشتوانه واقعی مالی و بدون توان در پرداخت و بدون حاصل برای باشگاه. انگار یک نفر تصمیم گرفته باشد بی‌توجه به فردا، امروز را زیبا جلوه دهد. یک نمایش که زرق و برق آن کاذب است. اقدام به مذاکره برای کاهش رقم قراردادها یا تحقیق درباره چگونگی امضای قراردادهای گزاف فقط وقتی به تغییر رفتار مالی باشگاه‌ها منجر می‌شود که دست‌کم مالکان دولتی باشگاه‌ها اراده جدی برای ایجاد ارتباط بین درآمدها و هزینه‌ها داشته باشند، اراده‌ای که در تصمیمات باشگاه‌ها پیدا نمی‌شود و گرایش به ایجاد بدهی‌ها هر روز به شکلی تردیدبرانگیز شدت می‌گیرد.