روزنامه ایران ورزشی
1399/09/05
تصویر رسانهای، اینهمه زشت، اینچنین دستپایین!
سرمقاله فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad بررسی اینکه کدامیک از طرفین در دعوای فولاد - استقلال حق دارند، خود از بنیان به سخافت نیاز دارد، آنچنان که موضوع زننده و خالی از معناست. یکی از بزرگترین و مهمترین بازیهای فصل بین دو رقیب جدی، به جای نمایش فوتبال با کلمات کریه به یادمان خواهد آمد و این یادگار این بازی است. اما آنجا که مدیران دو باشگاه میخواهند در برنامه تلویزیونی فوتبال برتر درباره اینهمه زشتی توضیح دهند، داستان پیچیدهتر و بحران عیانتر میشود. احمد مددی، سرپرست موقت باشگاه استقلال حتی ذرهای برای این شغل تازهاش آمادگی ندارد. متنی را در تلویزیون روخوانی میکند تا به وضوح نشان دهد بر کارش مسلط نیست. این اما مسألهای نیست که فقط مددی با آن مواجه باشد و بدون تسلط به سمتهای مهم و تأثیرگذار در فوتبال برسد. مصاحبه مددی در برنامه فوتبال برتر نماد این بیاطلاعی از یک شغل مهم در فوتبال است. مدیریت باشگاه استقلال اگرچه پیش از او نیز به احمد سعادتمند رسیده بود اما مددی حتی این قابلیت را دارد که در مسابقه تسلط بر یک حرفه به سعادتمند ببازد. مدیران فوتبال در ایران زیسته حرفهای در فوتبال ندارند یا مثل احمد مددی هنوز تجربهای در ابعاد بزرگ در فوتبال ندارند اما یکباره صاحب فرصتی میشوند که متناسب با تجربه آنها نیست. فراموش نکنیم که احمد سعادتمند با طرح مسائل گمراهکننده و بیراه چه آسیبهایی به استقلال زد و فرصت قهرمانی در جام حذفی و موفقیت در لیگ قهرمانان آسیا را از تیم سلب کرد. آنهمه حرفهای نسنجیده درباره بازگرداندن آندرهآ استراماچونی احتمالاً لابهلای خبرهای بد که هر لحظه آوار میشوند، از یاد نبردهایم. تصویر رسانهای یک باشگاه را چه کسی میسازد؟ پیش از همه، مدیر باشگاه و سرمربی. طی روزهای اخیر چه تصویری را احمد مددی و محمود فکری خلق کردند؟ آیا این تصویر در شأن یک باشگاه با قدمت بیش از ۷ دهه است؟ آیا آنها میدانند کجا نشستهاند، مشغول چه کاری هستند و بابت چه مسئولیتهایی دستمزد دریافت میکنند و از مزایای پرشمار نشان تجاری یک باشگاه بهرهمند میشوند؟ بعید به نظر میرسد، چون تصویر رسانهای که آنها ساختند اینهمه زشت و اینچنین دست پایین بود که از روز بازی تا وقایع بعد از آن تماشایش کردیم. آن سوی این میدان تلویزیونی سعید آذری بود. یکی از میدانهای مرسوم در برنامههای ورزشی ایران. میدانی برای حمله و حرفهای بیحاصل. توقع از سعید آذری البته متفاوت بود. این انتظار از آذری وجود داشت که میانه آن مناظره با احمد مددی، میدان را ترک کند. آن عرصه و آن روش گفتوگو و آن حرفها نباید مورد علاقه همه باشد و همه نباید دوست داشته باشند تا آخرین جملهای که به ذهنشان میرسد به این جدل بیهوده اضافه کنند. چه خوب بود اگر فوتبال ایران مدیرانی داشت که قدرت ترک این عرصههای بیهوده را داشتند. سعید آذری اما این توان را ندارد. گاهی حرفهای درستی میزند اما خود در بازیهایی شرکت میکند که در عرصه بیهودگی برگزار میشود. به احمد مددی برگردیم. او بیسند اتهام زد، موضوع بیمعنایی مثل مدیریت خوزستانیها بر باشگاه خوزستانی را مطرح کرد و حرفهایی زد که باور شنیدنش سخت است. حرفهایی که احتمالاً همه فکر میکنیم تاریخ مصرفشان گذشته باشد، اما سرپرست باشگاه استقلال به ما یادآوری میکند که هرگز تاریخ مصرف این حرفها تمام نمیشود.
سایر اخبار این روزنامه
اولین دوئل 5 سال بعد از آن قهر تاریخی
بشار برمیگردد؛ سیامک مهاجم میشود
کارت بازی صادر نشده،7 ماه است پول نداده اند
فرامرزیان: پیشنهادمان را به دولت ارائه دادیم
رضا صالحی امیری: حکم عادلانه باشد تعلیق جودو برداشته می شود
بازی مرگ و زندگی
حسینی مینیسک پاره کرد
قمی: هدفم سرمربیگری تیم ملی است
سوءپیشینه دلیل ممنوعیت کاندیداتوری هیأت رئیسه
تصویر رسانهای، اینهمه زشت، اینچنین دستپایین!
تارتار: شرمنده مدیران پیکان هستم
خداحافظ پیرمرد آرام
رازهای چند استعفا
رشید وارد میشود
فکری:بازیکنان ماشینسازی شاگردم بودند
آخرین تمرین برای بازگشت دوباره
پاشازاده: بگذارید فکری نیم فصل کار کند
سارا قمی؛ من مرزها را جابهجا کردم