توجه به اشتغال دانش‌آموختگان

آمارها از بین دانش‌آموختگان دانشگاهی حاکی از این است که ۷۵ درصد بیکاران فارغ‌التحصیل دانشگاهی هستند؛ آماری تکان‌دهنده و عجیب! اگرچه بیکاری، معضل بزرگ جامعه امروز ایران است و از نظر انسانی فرقی نمی‌کند که بیکار، چه سطحی از تحصیلات داشته باشد، اما از این نظر که جوانان کشور بهترین سال‌های عمر خویش را در دانشگاه‌ها سپری می‌کنند و برای گرفتن مدرک دانشگاهی هزینه‌های بسیاری را به خانواده و جامعه تحمیل می‌کنند و در نهایت این مدرک نه تنها ارزشی ندارد بلکه باعث می‌شود که این افراد نتوانند جذب بازار کار شوند، جای تاسف دارد. به قول یکی از صاحب‌نظران، برخلاف بسیاری از کشورهای توسعه یافته، برخورداری از مدرک تحصیلی در ایران، نه تنها عنصری در جهت تقویت شانس اشتغال به شمار نمی‌رود بلکه بالعکس مدارک مذکور از احتمال اشتغال فارغ‌التحصیلان نیز می‌کاهد که البته بخشی از این معضل را باید در نگاه و رویکرد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی جستجو کرد.
این موضوع البته چیزی نیست که یکباره شکل گرفته باشد. سال‌ها است که دلسوزان هشدار می‌دهند که افزایش دانشجویان بدون توجه به بازار کار و همچنین با توجه به اینکه متاسفانه بسیاری از دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی، آموزشی متناسب با بازار کار ندیده‌اند، به بحران بیکاری دامن می‌زند. اما متاسفانه به این موضوع توجه چندانی نشده است. گسترش بی‌رویه بعضی دانشگاه‌ها که از دانشگاه بودن فقط نامش را دارند؛ و حتی محیط فیزیکی مناسب ندارند در طول دو دهه گذشته باعث شده که همانقدر که قبولی در دانشگاه و گرفتن مدرک راحت و راحت‌تر شود، فارغ‌التحصیل کم سواد و فاقد مهارت بیشتر شود!
از سوی دیگر آمار داوطلبان کنکور ارشد از سال 85 تا 96 نشان می‌دهد که در سال 85 تعداد داوطلبان کنکور ارشد 350 هزار نفر، در سال 86 این تعداد به 470 هزار نفر، سال 87 به 531 هزار نفر، 88 به 673 هزار نفر،89 به 770 هزار نفر، 90 به 870 هزار نفر، 91 به 930 هزار نفر، 92 به 896 هزار نفر، 93 به 951 هزار نفر، 94 به 813 هزار نفر، 95 به 761 هزار نفر و 96 به 878 هزار نفر رسیده است. یعنی افزایش 15.37 درصدی داوطلبان در سال 96 نسبت به 95 را شاهد بودیم که این نشان‌دهنده این است که فارغ‌التحصیلان کارشناسی به دلیل نداشتن شرایط کاری مناسب به سمت گذراندن تحصیل در مدارج بالاتر رفته‌اند اما دریغ که این اقبال به ادامه تحصیل، به افزایش هزینه، اتلاف وقت و فرصت‌سوزی بیشتر منجر می‌شود. نهایتا کار به جایی رسیده که این روزها از افزایش آمار فارغ‌التحصیلان دکتری سخن گفته می‌شود؛ فارغ‌التحصیلانی که در کشورهای دیگر به عنوان متخصصان فن، ارزش و اعتباری بیش از اندازه دارند. افق و دورنمای این وضعیت، زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که براساس گفته یکی از مقامات وزارت علوم بدانیم  هر ساله 30 هزار دانش‌آموخته مقطع دکترا به بیکاران کشور افزوده می‌شود.
با این تفاصیل آیا وقت آن نرسیده است که مسئولان فکری برای پایان دادن به مدرک‌گرایی کنند؟ آیا نباید حداقل در کارشناسی ارشد و دکتری، شرایطی را فراهم آورد که اولا فقط کسانی که واقعا توانایی علمی ورود به این مقاطع را دارند جذب شوند و ثانیا ظرفیت قبولی هر رشته با توجه به بازار کار آن در کشور تعیین شود و ثالثا  آموزش علمی این دانشجویان به اندازه‌ای باشد که فارغ التحصیل دارای علم، تخصص و مهارت‌های لازم باشد؟!