الزام های دولت آینده

احزاب و گروه‌هاي سياسي درحال بررسي گزينه‌ خود براي انتخابات رياست‌جمهوري 1400 هستند. عامل تعيين‌کننده براي معرفي گزينه‌اي که با واقعيت کنوني کشور همخوان باشد، ضروري است و اساسا انتخاب هر گزينه‌اي بدون ملاحظه چهار الزام زير نه‌تنها دردي از مسائل و مشکلات کشور دوا نمي‌کند بلکه، مشکلات و گره‌هاي جديدتري را ايجاد خواهد کرد. 1. اقتدارگرايي: براساس کهن‌الگوهاي تاريخي؛ اساسا اقتدارگرا بودن، استقلال‌طلبي و عدم سلطه‌پذيري به‌مثابه يک روش سياسي همواره در سياست ايران کارکرد هستي‌شناختي داشته است و دولت‌هايي که فاقد اين ويژگي‌ها بوده‌اند از خصم دروني و بيروني در امان نبوده‌اند. تجربه سال‌هاي گذشته ثابت کرد که اتخاذ رفتار سياسي لبخند، مذاکره و ديپلماسي دستاوردهاي حداقلي در پي داشته و بيشتر به تضعيف کشور انجاميده است. فقدان باور به توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي ملي و دست دراز کردن به‌سوي دولت‌هاي متخاصم، موجب کاهش اعتمادبه‌نفس و به‌تبع آن کاهش توليد ناخالص داخلي شده است؛ بنابراين نخستين ويژگي دولت آينده بايد اقتدار و نظم‌بخشي باشد تا بتواند عزت‌نفس ملي و مشروعيت سياسي را احيا کند.2. عدالت‌محوري: ما اکنون با بحران عدالت اجتماعي مواجهيم؛ بحراني که شکاف‌هاي طبقاتي را به گسل‌هاي طبقاتي تبديل کرده و به‌تبع آن سلامت اجتماعي و رواني جامعه را به خطر انداخته است. اجراي عدالت اجتماعي همواره موردتاکيد مقام معظم رهبري بوده و در بيانيه گام دوم نيز به اهميت آن توجه فراوان شده است. عموم مردم و نخبگان نيز از وضعيت عدالت اجتماعي ناراضي هستند. بنابراين لازم است دولت آينده ضمن تقسيم و توزيع عادلانه و فراگير امکانات مادي، مناصب و امتيازات و رانت‌ها، بتواند دوشادوش قوه قضائيه ثروت‌هاي بادآورده را از افرادي که از راه‌هاي ميان‌بر و فساد، يک‌شبه صاحب ثروت‌هاي نجومي شده‌اند، بازستاند و توزيع مجدد انجام دهد. 3. جوان‌گرايي: واقعيت اين است که اکنون با جمعيتي جوان، تحصيلکرده و پرانرژي روبه‌رو هستيم که في‌نفسه يک امتياز براي کشور محسوب مي‌شود و بايد از اين ظرفيت عظيم و توانمند در جهت عمران، آباداني و نشاط ملي استفاده کرد. مقام معظم رهبري بارها بر حضور فعال جوانان در تمام عرصه‌هاي مديريتي، اجرائي و علمي و فرهنگي تاکيد فرموده‌اند. کليدواژه اصلي ايشان در بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي «جوانان» هستند. ايشان صريحا فرموده‌اند که: «مديران جوان، کارگزاران جوان، انديشمندان جوان، فعالان جوان، در همه ميدان‌هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي و بين‌المللي و نيز عرصه‌هاي دين و اخلاق، بايد شانه‌هاي خود را به زير بار مسئوليت دهند.» همچنين، ايشان بر «روحيه انقلابي» و «عمل جهادي» جوانان و تشکيل دولت جوان حزب‌اللهي و انقلابي سفارش ويژه کرده‌اند. پرواضح است که لازمه تحقق اين امر ميدان دادن به جوانان و ايجاد فضاي فعاليت براي آنان است. از طرفي، خود جوانان نيز بايد خودجوش به ميدان بيايند و منتظر نباشند که کارت دعوت برايشان ارسال شود. اگر دستورات رهبري در مورد جوانان محقق شود به اين معنا که پيشکسوتان عرصه را براي ميدان‌داري جوانان باز بگذارند، مطمئنا آينده کشور به دست جوانان توانمند، مومن و انقلابي درخشان‌تر خواهد بود و اميد مي‌رود در انتخابات پيش رو چه رياست‌جمهوري و چه شوراهاي شهر، جوانان مسئوليت‌ها را به دوش بگيرند و با انرژي مضاعف و روحيه جهادي، مسائل و مشکلات کشور را سامان دهند و خنثي‌سازي تحريم‌ها را با توجه به توانمندي‌هاي داخلي در کوتاه‌ترين زمان حل‌وفصل کنند. 4. عمل‌گرايي: متاسفانه افرادي سال‌ها در يک پست مديريتي و اجرائي تثبيت شده‌اند و صندلي‌ها را مثل توپ فوتبال به يکديگر پاس مي‌دهند و باعث رکود، ناکارآمدي، پسرفت و سرخوردگي جوانان و نااميدي اجتماعي شده‌اند. اين نوع مديران به‌جاي اينکه در راستاي منافع عمومي تلاش کنند قوانين و آيين‌نامه‌ها را در راستاي منافع خودتنظيم کرده‌ و به کشور خسارت زده‌اند. اين نوع از مديران مدام در پي ارتقاي وضعيت پرسنلي خود و دوستانشان هستند و در راستاي منافع جمعي تلاش حداقلي کرده‌اند و حتي در بعضي جاها منابع انساني را منکوب کرده‌اند که لازم است جلوي اين روش زيان‌بار گرفته شود و حتي اين افراد متخلف براي پاسخگويي بايد به نهادهاي قضائي معرفي شوند. بايد معبر را براي مديران صادق، جهادي و عملگرا که داراي طرح و برنامه و روحيه‌ فعاليت شبانه‌روزي هستند، باز گذاشت.