استقبال گرم از ریاست علی کریمی در فدراسیون فوتبال!

یادداشت یک فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   اعلام گرایش علی کریمی به شرکت در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال در خبرها، اتفاق خوشایندی تعبیر شده است. فوتبال ایران روزگاری را پشت سر گذاشته که اگر بسیاری دیگر از چهره‌های فوتبال مثل علی کریمی برای شرکت در انتخابات آینده فدراسیون اعلام آمادگی کنند، جملگی بازتابی شبیه این خواهد داشت و استقبال از حضور آنها گرم خواهد بود. آنچه موجب می‌شود احتمال حضور علی کریمی یا علی دایی -که رغبتی برای این کار ندارد- و دیگران از این گروه در انتخابات فدراسیون فوتبال، جذاب به نظر برسد البته به چند عامل وابسته است؛ مثل گرایش دوستداران فوتبال به ستاره‌های سابق و سلبریتی‌های امروز، خاطرات خوش با دوران فوتبال آنها و یادآوری کیفیت ممتاز و بی‌تکراری که در فوتبال ایران داشتند. اما شاید مهم‌تر اینکه حجم انتقادات بجا از مدیرانی مثل علی کفاشیان و مهدی تاج در سال‌های اخیر و ویرانی فراگیر در فوتبال ایران موجب شده که حضور چهره‌های تازه و عامه‌پسند چه بسا راه نجات تلقی شود. اگرچه در فوتبال ایران مدیران پرشمار بدون تجربه مدیریت ورزشی و بدون شناخت از ورزش و حتی بدون علاقه‌مندی پیگیرانه، فرصت نشستن روی صندلی‌های مهم مدیریت را به دست آورده‌اند، اما از یاد نبریم که بسیاری از رؤسای فدراسیون فوتبال با سوابق ورزشی و با آوازه ورزشی به ریاست این فدراسیون یا پست‌هایی مثل دبیرکلی رسیده‌اند و البته نگاه به عملکرد آنها اغلب چندان امیدوارکننده‌تر از دیگر مدیران نیست. بر خلاف تصور عمومی، ناصر نوآموز اولین رئیس فدراسیون پس از انقلاب ایران، هادی طاووسی، حسین آبشناسان، حسین راغفر، بهروز صحابه تبریزی، نصرالله سجادی، امیر عابدینی، داریوش مصطفوی و محمد دادکان همگی بازیکنان فوتبال بودند که به ریاست فدراسیون فوتبال رسیدند.حتی علی کفاشیان سال‌ها عضو تیم ملی دو و میدانی ایران بود و با سوابق حرفه‌ای ورزش به ریاست فدراسیون رسید. جلوتر بیاییم و برسیم به حیدر بهاروند، سرپرست موقت فدراسیون فوتبال که او نیز سابقه مربیگری در فوتبال دارد و مسیری را در فوتبال سپری کرده است. دیگران مثل مهدی تاج و محمد صفی‌زاده پیش از رسیدن به ریاست فدراسیون فوتبال باشگاه‌داری را تجربه کرده بودند، تاج در ذوب‌آهن و سپاهان و صفی‌زاده در کشاورز. در این میان تنها محسن صفایی فراهانی را پیدا می‌کنید که بدون سوابق ورزش حرفه‌ای یا تجربه مدیریت در ورزش به ریاست فدراسیون رسید. مرور تمام این نکات برای آگاهی در این زمینه است که الزاماً سوابق ورزشی نمی‌تواند ایده و اندیشه تازه‌ای برای فوتبال به ارمغان بیاورد. مدیرانی مثل عابدینی و مصطفوی که در انتقاد از عملکرد آنها در فدراسیون و باشگاه‌ها می‌توان تومار نوشت، احتمالاً بیش از علی کریمی به مدیریت اشراف داشتند. آخرین دستاورد مصطفوی محرومیت مادام‌العمر از فوتبال و آخرین دستاورد عابدینی ویرانی یک باشگاه پرطرفدار در گیلان است، بعد از تجربیات و فرصت‌های بزرگی که در فوتبال داشتند! مثال دیگر اینکه محمد دادکان که در سال‌های اخیر منتقد مدیریت فوتبال است و انتقادات رایج و بدیهی و درستی را مطرح می‌کند، خود در دوران ریاست بر فدراسیون فوتبال همایون شاهرخی و حسین فرکی را بهترین گزینه برای تیم ملی می‌دانست و حتی برانکو ایوانکوویچ با دخالت مستقیم سازمان ورزش و با پافشاری و نقد روزنامه‌نگاران انتخاب شد. وضعیت امروز فوتبال ایران، بحران‌های اقتصادی، قراردادهای گزاف و زیانبار، انتخاب‌های غلط اندر غلط، مصیبت‌های خودساخته و ورشکستگی‌ها، هر چهره تازه‌ای را امیدبخش جلوه می‌دهد، چه آن چهره زنده‌یاد رضا چاچا از اهواز باشد و چه ابرام چرخی از تهران. (عاشقان شهره و مجنون فوتبال) عملکرد رؤسای اخیر فدراسیون فوتبال اگرچه بسیار انتقادبرانگیز است اما تغییر چهره این فوتبال فقط با ایده و برنامه تازه ممکن است، نه با سلبریتی‌هایی که فضای نقد جدی را با پست‌ها و استوری‌ها  اشغال می‌کنند. اهمیت مقبولیت اجتماعی چهره‌ای که به ریاست فدراسیون فوتبال می‌رسد بی‌شک برای فوتبال مؤثر است .