در پس هیاهوی شهر چه می‌گذرد؟

جهانیان در سال 2020 میلادی حوادث متفاوت و متکثری را تجربه کرده‌اند. از شیوع کرونا و توقف ارتباطات اجتماعی تا کشتار و ترور و هراس از تغییرات آب و هوایی، همگی عادت زندگی روزانه را تحت تاثیر قرار داده است. جامعه ایرانی مزید بر هیاهویی که بر اثر پاندمی کرونا در این سال نحس میلادی به راه افتاده است با مشکلات تحریم و فشار اقتصادی و کمیابی و فقدان دارو و واکسن درگیر است. دغدغه معیشت و درگیری اذهان با بمباران اخبار تحولات و حوادث روز، تمرکز دولت و ملت را از موضوعات فرهنگی و جریاناتی که بصورت پنهان در بازار و فضای عمومی شهرها می‌گذرد کاهش داده است. این روزها بخش بزرگی از خانواده‌های ایرانی و مسلمان بمناسبت فرارسیدن سال نو میلادی با برگزاری آدابی که در سنت مسیحیان به عنوان عید کریسمس و عیدهای زمستانه مرسوم است همراه شده‌اند. بازارهای شهرها از وسایل و تزئینات کریسمس پر شده است و بهره گیری از نمادها و الگوهای مسیحی در جشن‌های خانگی ایرانیان عادی و همیشگی می‌شود. پرسشی که با آن روبرو هستیم این است که آیا آنچنان که ایرانیان با برگزاری جشن‌ها و آیین‌های مسیحیان همراهی و تقلید می‌کنند در جامعه مسیحی آئین‌های ملی و مذهبی ما مورد استقبال و پیگیری قرار می‌گیرد؟ چرا در بین طبقات شهری چنین گرایش و اعتقادی با نماد‌ها و الگوهای مسیحی و غربی افزایش یافته است؟
یکی از ویژگی‌های مدرنیته، نو شدن و تغییر و تحول است. با فراگیری زندگی مدرن، زندگی شهری و صنعتی، قطعا افراد کمتر پایبند به سنت‌ها و آداب و رسوم محلی خود هستند و آرمان نو شدن و تغییر و دگرگونی از یکسو و ارتباط با آداب اجتماعی فرهنگ‌ها و جوامع دیگر در کنار پدیده مد و مدگرایی، جامعه را به سوی اشکال متفاوتی از سبک نوین زندگی و تغییر شکل ظاهری رهنمون می‌سازد. برگزاری مراسماتی همچون‌هالووین، جشن کریسمس، ولنتاین و بهره گیری از اینگونه  تم‌ها و نمادها در برگزاری جشن‌های تولد  که منشا خارجی دارد از نمونه‌هایی از انگیزه تغییر و تحول در شیوه زندگی است. در مقایسه سبک سنتی با الگوهای جدید زندگی بخصوص تمایل  و کششی که به تغییر و دگرگونی در بین جوانان و بانوان جامعه است خلایی احساس می‌شود که چنانچه توسط اولیای فرهنگ چاره اندیشی نشود الگوهای خارجی جایگزین می‌شود.
در مواجهه با این وضعیت تبیین‌های مختلفی از سوی اصحاب فرهنگ ارایه می‌گردد. نخبگان دینی و بخش حکومت در مقابل این چالش، همراهی و تقلید از فرهنگ بیگانه را نماد تقلید کورکورانه از غرب و شبیخون فرهنگی می‌داند و ارزش‌های دینی و مذهبی در فرهنگ تشیع و برگزاری اعیاد ائمه و برگزاری جشنواره‌های  محلی را مورد تشویق و ترغیب قرار می‌دهد. بخشی دیگر از نخبگان فرهنگی وضعیت و شرایط پسامدرن یا زندگی در وضعیت چند فرهنگی را بعنوان شرایط قطعی و اجتناب ناپذیر در قرن بیست و یکم پذیرفته است و جریان جهانی فرهنگ و یگانگی فرهنگی را امری طبیعی و غیر قابل تغییر می‌داند. لذا حساسیتها و واکنشهای عجولانه و دستوری به این پدیده‌ها را تایید نمی‌کند، بلکه در کنار استفاده از نماد‌های جهانی، ترویج و جهانی شدن آئین‌های ایرانی و ارتباط با جوامع دیگر و نو شدن و تغییر و اصلاح شیوه برگزاری مراسم جشن و شادی بر مبنای داشته‌های فرهنگی ملی و بومی را پیشنهاد می‌کنند.
بهره گیری از تکنولوژیهای نوین و سهل الوصول شدن امور زندگی در عصر ارتباطات و سرعت ماورایی اطلاعات برخی شرایط را به جوامع و دولتها تحمیل می‌کند و چاره ای جز پذیرفتن آن است. ولی نوآوری، انفعالی نبودن، آینده نگری و پیشرو بودن در تولید خوراک فکری فرهنگی، آزادی و حمایت از نخبگان فرهنگی و همراهی دولت را می‌طلبد.