قیام بدنه علیه رأس

سرمقاله سعید آقایی  @SaeedAghaee56   پرسپولیس برابر فولاد، تیمی شبیه تمامی روزهای پیشین بود؛ جایی در میانه راه. تیمی که اگرچه نمایش شورانگیز و رویایی در دربی برابر رقیب دیرینه را تکرار نکرد اما از آن روزهای ملال‌آور بعد از ناکامی فینال آسیا و بازی‌های بی‌مزه برابر ذوب‌آهن و نساجی فاصله گرفته بود. تیمی که سرانجام بعد از 4 تساوی پرفراز و نشیب اما تکراری با برد آشتی کرد تا به جاده موفقیت بازگردد. در این میان اما نکته ثابت و کلیشه‌ای در پرسپولیس تنش و استرس روی نیمکت بود. اتفاقی که در تمامی هفته‌ای اخیر آن را نظاره کرده‌ایم و بدل به یک موتیف حوصله سر بر در پرسپولیس شده. کادر فنی که در یک جنگ بی‌ثمر و فرسایشی با مدیریت باشگاه هر آنچه در پس پرده بوده را علنی کرده و شمشیر را از رو بسته. اتفاقی که سبب شده تا تمرکز نیمکت پرسپولیس به جای مستطیل سبز صرف اتفاقات بیرونی شده و انرژی کادر فنی در این مبارزه نابرابر تلف شود. بخشی از مشکلات پرسپولیس در مستطیل سبز منبعث از همین ذهن مشوش و به هم ریخته کادر فنی و در رأس آن سرمربی تیم است. آنجا که گل‌محمدی از شرایط تیمش و اتفاقات پیرامونی، شمشیر برنده‌ای ساخته تا با آن به مدیریت ناکارآمد و بی‌کفایت تیم زخم بزند. همو که گل‌محمدی تمامی مشکلات تیمش را از چشم او می‌بیند و از همین رو می‌خواهد انتقام همه ناکامی‌ها را از رئیس هیأت مدیره بگیرد. این انگاره گل‌محمدی اگرچه تا درصد بسیاری قرین به واقعیت است اما اینکه سرمربی تیم شخصاً تصمیم به تأدیب و مجازات رئیس هیأت مدیره گرفته، رفتار عجیبی است که در هیچ کجا نمونه مشابهی ندارد و کپی‌رایت آن را صد درصد باید به پای پرسپولیس و گل‌محمدی نوشت! شورش بدنه علیه رأس و قیام پایین‌دستی علیه بالادستی. رویکردی که با وجود همه مشکلات مدیریتی در پرسپولیس بی‌گمان نمی‌توان آن را تأیید کرد. این کودتای سرمربی علیه رئیس اما یک ناظر عجیب دارد. ناظری که همه کاره و به نوعی صاحب اختیار این تیم است و تمامی امور را در دست دارد اما در انفعالی عجیب تنها نظاره‌گر جنگ سرد در پرسپولیس شده و سکوت و بی‌تفاوتی را ترجیح می‌دهد. وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی امور و صاحب اختیار پرسپولیس و البته استقلال به نوعی متهم شماره یک این مشکلات به شمار می‌رود. متهمی که با انتصابات حیرت‌انگیز و تصمیمات مشعشع نفراتی را به عنوان رئیس و مدیر در پرسپولیس و البته استقلال گمارده که تنها ویژگی آنها ترمیم دندان‌های پوسیده دوستان و رفقا بوده! آنها که نه براساس تخصص و توانایی بلکه با پارامتر رفاقت و رانت به کابینه سرخ راه یافته‌اند و حضورشان در این جایگاه با هر متر و معیاری یک اشتباه بزرگ بوده که حالا مصیبت‌های پرشماری را پدید آورده؛ از خالی کردن پرسپولیس از ستاره‌ها گرفته تا رسوایی مصاحبه خیابانی با ادبیات چاله میدانی. آنهایی که نه تنها آجر روی آجر نگذاشته‌اند بلکه از آجرهای ترک خورده و مستهلک مخروبه پرسپولیس نیز کاسته‌اند تا هیچ تپه‌ای را دست نخورده باقی نگذاشته باشند. عجبا که واکنش نهاد بالادستی به تمامی این گلکاری‌ها، تنها ارتقای درجه و شغل بوده تا مدیری با این کارنامه درخشان با یک درجه ترفیع حالا رئیس هیأت مدیره پرسپولیس لقب بگیرد و به قول یحیی به ریش همه بخندد! آبشخور طغیان امروز گل‌محمدی و شورش او که سبب از دست رفتن تمرکز و تنش در مجموعه پرسپولیس شده، ناشی از همین اتفاقات حیرت انگیز در مدیریت باشگاه است. اتفاقاتی که هیچ‌وقت پایانی ندارد و به نظر می‌رسد هر زمان باید منتظر یک بحران تازه باشیم. بحرانی که از فرط تکرار دیگر همه به آن عادت کرده‌اند؛ حتی یحیی گل‌محمدی!