پژمان جمشیدی، فوتبالیست و بازیگر ناموفقی است؟

سوژه سپهر خرمی      شنبه شب همین هفته پژمان جمشیدی به طور ناخواسته‌ای تبدیل شد به حاشیه اصلی جشنواره فجر. نشست خبری که قرار بود بازیگران فیلم سینمایی «خط فرضی» پاسخگوی سؤالات خبرنگاران باشند به یکباره حاشیه جای متن را گرفت.  ماجرا از این قرار بود که خبرنگاری مقابل پژمان جمشیدی ایستاد و سؤالش را اینگونه مطرح کرد: «آقای پژمان جمشیدی! شما که در این فوتبال به جایی نرسیدید، بهتر نبود برای دیده شدن راهی جز بازی در فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی را انتخاب می‌کردید؟ راه‌های بهتری نبود؟» پیش از اینکه پاسخ پژمان جمشیدی نسبت به این ابهام چیست بهتر است سابقه فوتبالی و سینمایی بازیگر فعلی و فوتبالیست سابق را یک بار مرور کنیم:   حضور درخشان باشگاهی و کم‌فروغ ملی پژمان جمشیدی را هواداران فوتبال با پیراهن سایپا، پرسپولیس و پاس به یاد دارند. او با درخشش در تیم سایپا که اتفاقاً اواخر دهه هفتاد یکی از تیم‌های قدرتمند لیگ آزادگان بود چهره شد. به گفته خودش سریع‌ترین گل تاریخ لیگ ایران را به عنوان یک بازیکن تعویضی با پیراهن سایپا وارد دروازه استقلال کرده. پژمان در سایپا آنقدر عملکرد خوبی داشت که چشمان علی پروین او را گرفت و راهی پرسپولیس شد. سال 79 او برای اولین بار پیراهن پرسپولیس را پوشید و در سال 80 نیز توانست اولین قهرمانی دراماتیک لیگ برتر را با سرخ‌ها جشن بگیرد؛ همان قهرمانی معروف که با پیروزی مقابل فجر شهید سپاسی در ورزشگاه آزادی در کنار شکست غیرمنتظره استقلال مقابل ملوان در انزلی رقم خورد. پژمان 5 فصل باثبات را در پرسپولیس پشت سر گذاشت و باوجود اینکه به او لقب «علی پروینی» داده بودند اما در تیم وینکو بگوویچ هم ماند تا در نهایت 5 سال پیراهن تیم محبوبش را بر تن کند ولی به خاطر خدمت سربازی در سال 84 راهی تیم پاس شد: «به خاطر سربازی از پرسپولیس جدا شدم چون بیشتر از 8 سال نمی‌توانستم درسم را کش دهم. یادم می‌آید که فوتبال حرفه‌ای‌تر شده بود و اولین دفعه‌ای بود که من می‌خواستم یک پول خوب از پرسپولیس بگیرم، قرارداد داخلی هم امضا کرده بودم. مبلغ قراردادم هم 50 میلیون بود آن زمان این مبلغ کم نبود ولی در مقایسه با در آمد فوتبالیست‌های الان قابل قیاس نیست. از آنجا به پاس رفتم. دنیزلی مربی ما بود و در جام باشگاه‌های آسیا حضور داشتیم. از لحاظ فوتبالی هم ‌سال خوبی داشتیم و قهرمان لیگ شدیم. بعد از آن من در پاس افت کردم و از آنجا هم به استیل آذین رفتم.» پژمان بعد از دوران موفق در پاس تهران به استیل آذین رفت و بعد با پیشنهاد مجید جلالی راهی فولاد خوزستان شد. آخرین تصمیم او اما منجر شد به اشتباه‌ترین تصمیم پژمان و او خیلی زود و در سال 1388 برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد. خودش می‌گوید همیشه دوست داشته برای تیم‌های اصیل و ریشه‌دار بازی کند به همین خاطر پیشنهاد ابومسلم را پذیرفت اما انتخاب پرویز مظلومی به عنوان سرمربی باعث شد تا پژمان جمشیدی که حضوری ثابت در این تیم داشت به یکباره از لیست 18 نفره هم خط بخورد تا فقط در پارک به تمرین بپردازد! او با انتشار یک نامه احساسی و البته گلایه آمیز از ابومسلم و فوتبال برای همیشه خداحافظی کرد تا کارنامه فوتبالی او خلاصه شود به حضور موفق 5 ساله در پرسپولیس، درخشش در پاس و حضور در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا با مصطفی دنیزلی و همینطور حضور کوتاه در فولاد خوزستان، استیل‌آذین و ابومسلم.  او همچنین یکی از بازیکنان مورد علاقه میروسلاو بلاژویچ بود و پیرمرد کروات اعتقاد زیادی به این بازیکن در روزهای پایانی مربیگری‌اش در تیم ملی ایران داشت. هرچند پژمان فقط یک گل ملی در کارنامه دارد اما کمتر کسی است که نداند پژمان در ایامی که خداداد عزیزی و علیرضا منصوریان توسط بلاژ خط خوردند او به عنوان یکی از جوان‌های بااستعداد آن دوره توانست نظر پیرمرد کروات و منضبط را جلب کند.   بیش از 25 فیلم سینمایی، تلویزیونی و تئاتر طی 7 سال پژمان جمشیدی با بازی در سریال «پژمان» که برای شبکه سه ساخته شده بود به عنوان یک بازیگر تازه‌کار معرفی شد. او آنقدر در این سریال موفق ظاهر شد که پیشنهاد پشت پیشنهاد برای او رسید و به مرور راهی تئاتر و فیلم‌های سینمایی شد. استمرار حضور پژمان جمشیدی در فیلم‌های سینمایی و البته تئاتر باعث شد تا او ثابت کند برخلاف بسیاری از فوتبالیست‌ها که حضور کوتاهی مقابل دوربین سینما و تلویزیون داشتند او قصد دارد با تلاش و استعدادی که دارد مسیر زندگی خود را تغییر دهد. بسیاری عقیده دارند پژمان جمشیدی ِبازیگر بسیار موفق‌تر از پژمان فوتبالیست است اما از این منظر هم می‌توان نگاه کرد که پژمان، فوتبالیست قابل و موفقی بود که در حوزه دیگری چون بازیگری بیشتر توانایی‌هایش دیده شد. او طی 7 سال بیش از 25 فیلم سینمایی و تلویزیونی و تئاتر بازی کرده و اتفاقاً یکی از بازیگران پولساز ایران لقب گرفته است. در سال 97 و 98 دو فیلم تگزاس و لونه زنبور با بازی او در میان پرفروش‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفتند. تگزاس 4/ 14 میلیارد و لونه زنبور 9 میلیارد تومان روی پرده فروش داشتند و دو فیلم با بازی جمشیدی به فروشی بالغ بر 5/ 23 میلیارد تومان رسید. در سال 96 هم جمشیدی فیلم‌هایی در اکران داشت که در میان پرفروش‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفتند. فیلم 50 کیلو آلبالو با بازی او بیش از 5/ 13 میلیارد و خوب، بد، جلف اولین ساخته پیمان قاسم‌خانی به فروشی نزدیک به 5/ 16 میلیارد تومان دست پیدا کرد تا او با دو فیلم به مجموع 30 میلیارد تومانی دست پیدا کند.   تکرار تاریخ؛ دومین بی‌انصافی در حق پژمان جشنواره سی‌وششم فیلم فجر؛ دقیقاً سه سال پیش در چنین روزی بود که دبیر جشنواره در جمع اصحاب رسانه نامزدهای بخش‌های مختلف را براساس نظر هیأت داوران اعلام کرد. در بخش بهترین بازیگر مکمل مرد، وقتی ابراهیم داروغه‌زاده، نام پژمان جمشیدی را برای نقش‌آفرینی در فیلم سینمایی «سوءتفاهم» به زبان آورد، عده‌ای از حاضران در سالن خندیدند و وقتی دوربین چهره ناراحت پژمان از این واکنش‌ها را نشان داد مشخص بود که یک جای کار می‌لنگد. پژمان به عنوان یک بازیگر، نمایش قابل قبولی در فیلم سینمایی «سوءتفاهم» داشت اما به واسطه فوتبالیست بودنش مورد نقد جدی برخی سینمایی‌ها قرار گرفت که چرا یک «غریبه» را اینقدر بزرگ می‌کنید!؟ او اما آنقدر جنگید تا ثابت کند حضور موفق او در این فیلم سینمایی اتفاقی نبوده. هرچند نباید از این نکته غافل شد که پژمان جمشیدی فیلم‌های با کیفیت پایین هم بازی کرده که صرفاً برای فروش گیشه بوده اما برآیند حضور، او را تبدیل به یکی از بازیگران مؤثر دهه نود کرده است. در پایان اما برگردیم به پاسخ پژمان جمشیدی به سؤال عجیب خبرنگار که او را «بازیگری دانسته بود که برای دیده شدن بازی می‌کند». یادمان نرفته که ابراهیم حاتمی‌کیا و هادی حجازی‌فر مقابل نقد برخی خبرنگارها در جشنواره‌های سال پیش چطور برآشفته شدند و پاسخ‌های تند همراه با عصبانیت دادند؛ پژمان اما سعی کرد بدون عصبانیت که انگار دیگر چیزی برایش مهم نیست به یک جمله بسنده کند: «دنیا اصلاً آنطور که شما تصور می‌کنید برای من دیگر ارزشی ندارد که بخواهم برای در چشم بودن دست به هر کاری بزنم...» پژمان غریبه‌ای بود که مقابل دوربین سال‌ها است می‌درخشد، اواخر دهه هفتاد تا اواسط دهه هشتاد مقابل دوربین و در زمین فوتبال؛ و حالا جلوی دوربین و در نقش یک بازیگر پولساز، مؤثر و موفق.