روزنامه اعتماد
1399/11/28
ابتكار امير
سارا معصومي«مشتاقان بسيار، مخالفان انگشتشمار اما پرسر و صدا»، اين عبارت توصيف شرايط توافق هستهاي ايران با 1+4 است كه ايالات متحده امريكا يك روز با پايان دادن به حضورش در آن و روز ديگر با كرشمههايش براي احياي حضور آن را در صدر اخبار قرار ميدهد. قريب به 30 روز از حضور جو بايدن، رييسجمهور جديد در كاخ سفيد ميگذرد اما در پرونده ايران همچنان در بر همان پاشنهاي ميچرخد كه در چهار سال حضور دونالد ترامپ چرخيد. سياست فشار حداكثري كه تيم ترامپ بر تهران تحمل كرد همچنان به قوت خود در متن تحولات پابرجاست و تنها تفاوت در حاشيههايي است كه جابهجايي افراد در كاخ سفيد و نهادهاي وابسته اعم از وزارت خارجه تا شوراي امنيت ملي رخ داده است. شايد اين ليست پرطمطراق نامهاي آشنا به پرونده هستهاي ايران در تركيب دولت جديد امريكا باشد كه به اميدواري و خوشبيني زودهنگام درباره حل و فصل اختلافهاي برجامي ميان تهران و واشنگتن دامن زد. جو بايدن، آنتوني بلينكن، جيك ساليوان و رابرت مالي همه از تغيير در مسير پيشروي برجام استقبال كرده و از وجود اراده سياسي براي بازگشت به اين توافق چندجانبه سخن ميگويند اما دقيقا گره كار در همين نقطه است: «امريكاي بايدن «فعلا» «صرفا» از بازگشت به توافق هستهاي صحبت ميكند و اين ديپلماسي مبتني بر گفتار درماني نميتواند ساعت شني به راه افتاده براي پايان برجام را متوقف كند.» ايران و امريكا درست مانند بسياري از بزنگاههاي زماني ديگر در اين چهار دهه در بنبست قرار گرفتهاند و البته اينبار هم واشنگتن به دنبال اثبات حرف خود با قلدري هميشگي است. در حالي كه برگههاي تقويم هر روز به 3 اسفندماه 99 و پايان اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي از سوي ايران نزديكتر ميشوند، دو طيف موافق و مخالف احياي برجام در سطح منطقهاي و فرامنطقهاي هم بر كيفيت و كميت تلاشها براي به كرسي نشاندن حرف خود افزودهاند. بازيگران منطقهاي مقابل و رقيب ايران چون عربستان سعودي، امارات متحده عربي و بحرين از مخالفت كامل با احياي توافق هستهاي پرهيز ميكنند اما شروطي مانند حضور خود در مذاكرات پيشرو با ايران را مطرح ميكنند كه عملا نه ممكن است و نه كمكي به حفظ برجام با اين شاكله موجود خواهد كرد. در ميان بازيگران منطقهاي رژيم اسراييل مانند گذشته و سالهاي منتهي به حصول توافق هستهاي كه هر توافق موردي ميان ايران و ايالات متحده را زمينهاي براي كاهش تنش ميان تهران و واشنگتن و پايان پروژه تهديد امنيتيسازي از ايران ميدانست، احياي اين توافق را آنچنان در تقابل با منافع تلآويو ميداند كه حاضر است از ادعاي پيشين مبني بر كاهش زمان مورد نياز ايران براي رسيدن به بمب اتم هم عقبنشيني كرده و در رد ادعاي وزير خارجه جديد امريكا كه اين زمان را كمتر از شش ماه اعلام كرده بود، بگويد: اين حرفها هم نيست و تهران حداقل دو سال تا اين مرحله فاصله دارد!
هرچه چند و چون انگيزهها و استدلالهاي مخالفان احياي برجام بر همه مشخص است در جبهه مقابل موافقان احياي اين توافق هم باز به دو دسته تقسيم ميشوند: تعداد قليلي بازگشت تركيب اوليه ايران و 1+5 به برجام را كافي دانسته و تلاش ميكنند از سنگلاخهاي مسير بازگشت كم كنند. گروه دوم كه تعداد قابل توجهي را شامل ميشوند از احياي برجام دفاع ميكنند اما نه براي اجراي خط به خط آن تا پايان تاريخهاي تعيين شده در توافقي كه سال 2015 به دست آمد، بلكه براي تبديل شدن به بستري براي تمديد تاريخ محدوديت ايران در فعاليت هستهاي، وارد كردن اختلافهاي منطقهاي با ايران به مذاكرات و كاستن از قدرت دفاعي ايران در حوزه موشكي . گروه دوم از همان نخستين روزهاي پيروزي جو بايدن در انتخابات رياستجمهوري ايالات متحده با ايما و اشاره به تيم بايدن فهماندند كه شايد استفاده از سياست فشار حداكثري ترامپ عليه ايران به كار دولت بايدن بيايد و در سايه آن آرزوهاي دور و درازي كه نتوانستند در مذاكره پيشين با مذاكرهكنندگان ايراني آن را محقق كنند، قابل دسترس شود. اتفاقا شايد آنچه باعث شد تيم بايدن فعلا با تفاخر به عنوانهاي فريبندهاي چون «ديپلماسي اصولي» عملا از سياستهاي تهاجمي ترامپ عليه تهران فاصله نگيرد همين با دست پيش كشيدن و با پا پس زدنهاي گروه دوم موافقاني باشد كه ذكر شد. در روزهايي كه جهان خود را براي امريكاي پساترامپ آماده و جو بايدن نيز با صدور دستورهاي اجرايي، فرمانهاي صادر شده در دولت ترامپ را يك به يك بياثر ميكند، ميراث سياست خارجي ترامپ در غرب آسيا همچنان تفرقه انداخته و تنش ميآفريند. هرچند جو بايدن با صدور دستور توقف فروش سلاح به عربستان سعودي و امارات، خارجسازي انصارالله يمن از ليست گروههاي تروريستي و عدم تماس با پادشاهي سعودي (تا لحظه تنظيم اين گزارش) تلاش كرده به رفقاي ترامپ در رياض، ابوظبي و ... اين پيام را برساند كه كشتي را كشتيبان ديگري آمده و روزگار صدور چك سفيد امضا به مقصد عربستان به پايان رسيده اما تخطئهها و توطئهچينيهاي عربستان و فرزندخواندههايش در حاشيه خليجفارس براي حفظ ايران در راس هرم تهديدهاي امنيتي منطقهاي نه تنها ادامه دارد كه شدت هم پيدا كرده است. با اين همه در منطقه حاشيه خليجفارس كشورهايي چون كويت، عمان، قطر و عراق پايان رياستجمهوري دونالد ترامپ را فرصتي براي تامين دو هدف ميدانند: مديريت قدرت تخريبي عربستان سعودي و امارات كه در سايه سياستهاي ضدايراني ترامپ، نظم سياسي و توازن نسبي قدرت در منطقه را برهم زده بود و دوم بازگرداندن امنيت و آرامش نسبي به منطقه آن هم در شرايطي كه شيوع ويروس كرونا ضربههاي بيسابقهاي را به اقتصاد اين كشورها زده است. در شرايطي كه محمد بن سلمان، وليعهد سعودي پس از شكست دونالد ترامپ و پيروزي جو بايدن تلاش كرد در اقدامي ديرهنگام در مواجهه با قطر جبران مافات كرده و آتش خودافروخته در شوراي همكاري خليجفارس را خاموش كند اما دوحه اين ابراز ندامت ديرهنگام و پذيرايي از امير قطر در خاك عربستان را چندان جدي نگرفت. قطر كه قريب به سه سال و نيم تلاش عربستان و محدود متحدانش براي حصر زميني، دريايي و هوايي دوحه را تاب آورده اكنون به دنبال «بهرهبرداري حداكثري» از نبود ترامپ در كاخ سفيد است. دوحه كه در سال 2017 از سوي عربستان سعودي به اتهامهاي متفاوت از جمله نزديكي با تهران روبهرو شد از آن پس با اتخاذ سياستهاي داخلي منسجم، برخورداري از حمايت و همراهي مردمي و كمك تركيه و ايران توانست بهرغم فشارهاي سنگين رياض خود را به ايستگاه «پايان روزهاي يكهتاري محمد بنسلمان» در ژانويه 2021 برساند.
تميم بن حمد بن خليفه آلثاني، امير قطر امروز نه تنها تسليم شروط عربستان سعودي نشده بلكه محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثاني، وزيرخارجه دولت او در اين سه هفته چندين بار با مقامهاي دولت تازه نفس امريكا از جمله جيك ساليوان و رابرت مالي در تماس بوده است. تماسهايي كه مسائل دوجانبه تنها انگيزه آنها نبوده و ناگفته پيداست كه عربستان سعودي و ايران دو محور اساسي اين رايزنيها را تشكيل دادهاند. قطر امروز نه تنها از تضعيف عربستان و شخص محمد بن سلمان در سايه حضور بايدن در كاخ سفيد استفاده ميكند، بلكه فرورفتن عمان در لاك محافظهكارانه پس از مرگ سلطان قابوس نيز فرصتي را در اختيار دوحه قرار داده تا به گمان خود اندكي از كمكهاي ايران در روزگار حصر را جبران كرده و همزمان نقش جديدي براي دوحه در معادلههاي منطقهاي تعريف كند. نقشي كه شايد تحقير ضمني عربستان را به ذهن متبادر كند اما اين تحقير، هدف نهايي دوحه از فعاليتهاي اخير در منطقه نيست.
پيامي كه روحاني تحويل گرفت
در چنين شرايطي و در روزهايي كه چين و روسيه به عنوان اعضاي برجام از ايران ميخواهند در تاريخ سوم اسفندماه خويشتنداري به خرج بدهند و حناي سه كشور اروپايي نيز به دليل مواضع زيگزاگي در چند هفته اخير نزد تهران رنگي ندارد، وزير خارجه قطر در خبري از پيش اعلام نشده راهي تهران شده و با محمدجواد ظريف و حسن روحاني ديدار ميكند. حضور وزير خارجه قطر در تهران با توجه به انتشار نقل قولي از او مبني بر آمادگي دوحه براي تلاش در مسير كاهش تنشها در منطقه و احياي كامل توافق هستهاي، بلافاصله فضاي رسانهاي را به خود اختصاص داد. آيا محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثاني كه گفتوگوهاي تلفني با مسوول پرونده ايران در وزارت خارجه بايدن داشته حامل پيامي براي ايران است؟ آيا قطر همان نقشي را ميان ايران و امريكاي بايدن برعهده گرفته كه عمان ميان ايران و امريكاي اوباما در اختيار داشت؟ آيا تجربه ديپلماسي پنهان به ابتكار كشور ثالث كه به حصول برجام منتهي شد اينبار در نجات همين توافق تكرار خواهد شد؟
هرچند كه در عالم سياست پاسخ شنيده شده به اين پرسشها از زبان مقامهاي سياسي را نبايد وحي منزل و فصلالختام تصور كرد اما تنها ساعتي پيش از اعلام خبر حضور وزير خارجه قطر در تهران، سخنگوي وزارت خارجه ايران، از ميانجيگري در مسير احياي برجام تلويحا استقبال اما تاكيد كرده بود كه امريكا براي انجام وظايف برجامي به ميانجي نياز ندارد. سعيد خطيبزاده در نشست خبري با اصحاب رسانه در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه قطر اعلام كرده كه براي رد و بدل پيام و ميانجيگري بين ايران و امريكا آماده است، گفته بود: «ما از كمك ديگر كشورها استقبال ميكنيم و قطر نيز در ميان دوستان و همكاران نزديك منطقهاي ايران قرار دارد و همواره رايزنيها و گفتوگوهاي نزديكي بين تهران و دوحه در سطوح مختلف در مورد موضوعات برگزار شده است و ما از هر حركتي كه به كاهش تنش كمك كند، استقبال ميكنيم. اجراي تعهدات از سوي امريكا خيلي نياز به پيام بردن ندارد و مسير امريكا در اين زمينه روشن است. اين كشور بايد به تعهدات خود بازگردد و مسير قبلي را اصلاح كند و تاسف اينجاست كه دولت فعلي امريكا شريك نقض و گردنكشي دولت قبلي امريكا عليه ملت ايران شده است و قطعا اين روند سازندهاي نيست و اميدواريم اين مسير اصلاح شود. تاكنون هيچ اتفاقي در خصوص اجراي تعهدات توسط امريكا رخ نداده است.» از ديدار محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آلثاني با محمدجواد ظريف در پشت درهاي بسته نيز تنها بيانيهاي چندبندي منتشر شد كه نه نامي از امريكا در آن بود و نه برجام. بر اساس اين بيانيه اختلافهاي منطقهاي مهمترين محور رايزنيهاي وزراي خارجه دو كشور را به خود اختصاص داده و پس از آن نيز روابط دوجانبه در جايگاه دوم قرار دارد. گويا در متن خبري كه از سوي ايران درباره ديدار وزراي خارجه منتشر شد عمدا تلاش شده بود امريكا و برجام كلماتي غايب از نظر باشند . اما ديدار وزير خارجه قطر با رييسجمهور با تسليم نامه امير قطر به حسن روحاني همراه بود. نامهاي كه حسن روحاني در ابتداي جلسه نگاهي گذرا به آن انداخت و شايد هم بتوان بخشهايي از مفاد آن را در خبري كه سايت رياستجمهوري از اين ديدار منتشر كرد، ديد. هرچند كه تلاش قطر براي حل و فصل اختلافهاي منطقهاي (مشخصا ميان ايران و عربستان سعودي) و تاكيد روحاني بر ضرورت حل اين اختلافها با استفاده از ابتكارهاي منطقهاي مهمترين بخش اين بيانيه بود، اما حسن روحاني در ديدار با مهمان از دوحه آمده باز هم موضع پيشين جمهوري اسلامي ايران درباره برجام را تكرار كرده و تاكيد كرد كه هر زمان امريكا به تعهداتش بازگردد ايران نيز همين كار را خواهد كرد.
پايان سفر ناگهاني وزير خارجه قطر به عنوان فرستاده امير اين كشور به تهران، آغاز گمانهزنيها درباره متن پيامي است كه تسليم حسن روحاني شد و مذاكرات شفاهي كه ميان وزراي خارجه دو كشور صورت گرفت. در اين مقطع آنچه نياز به زمان براي تحليل ندارد نگراني كشورهايي چون قطر، عمان، قطر و... از تداوم تنش ميان ايران و ايالات متحده امريكاست. در روزهايي كه كارشناسها در رسانههاي غربي و منطقهاي تعلل تيم بايدن براي احياي برجام را به ضرر ثبات و آرامش در منطقه غرب آسيا ميدانند، كشورهايي چون قطر تلاش ميكنند با يك تير حداقل دو نشان بزنند: هم در سطح منطقه به عنوان بازيگري درخور عرض اندام كنند و هم با قرار دادن ايران و امريكا در مسير واقعي احياي برجام، سايه تنش نو را از منطقه دور سازند. قطر نيز مانند ساير بازيگران درگير در پرونده ميان ايران و امريكا و ايران و عربستان سعودي ميداند كه حل دومين پرونده بدون گشايش در پرونده نخست ممكن نخواهد بود.
بدر البوسعيدي، وزير خارجه عمان:
مانعي براي فعال كردن كانالهاي ديپلماتيك ميان ايران و امريكا نميبينم
بدر البوسعيدي، وزير خارجه عمان در گفتوگو با انديشكده «شوراي آتلانتيك» كه مقر آن در امريكاست براي چندمين بار از آمادگي مسقط براي حل اختلاف ميان ايران و امريكا سخن گفت. البوسعيدي در اين باره گفت: ما آماده هستيم از هر طريقي كمك كنيم تا نابساماني و تنشهاي منطقه به پايان برسد، ما روابط بسيار خوبي با ايران داريم و همزمان با امريكا نيز روابط خوبي داريم. معتقدم كه راه كانالهاي ارتباطي مستقيم ميان تيمهاي سياست خارجي واشنگتن و تهران باز است و مانعي براي فعال كردن اين كانالها نميبينم. توافق هستهاي ايران مهمترين دستاورد امريكا در منطقه در طول چندين سال است و بازگشت به اين توافق به نظر من اقدام تكميلي مهمي براي اين دستاورد به شمار ميرود و در آينده نيز نتايج بسيار خوبي به دنبال خواهد داشت.
سایر اخبار این روزنامه
مسدود سازي سايتها ممنوع است
ابتكار امير
وقتي دولت بدون اطلاع دولت تصميم ميگيرد
بقا در ليست سياه؟
انتقاد از جامجم اينبار از قم
افزايش درآمدهاي مالياتي از كجا؟
از دشواريهاي زباني تا هراس از منتقدان
آموزش بيثمر و منفي
رابطه اعتماد و حكمرواييخوب
ديپلماسي پنهان
چالش توسعه خاورميانه حد فاصل ضرورتهاي ديني و تاريخي
كارپرداز سياسي
درگذشت رييسجمهور همواره متهم آرژانتين
عكس روز