رنج کشور از کمبود دانش و ادب


کامبیز مهدی زاده

مشاورعالی معاون علمی و فناوری رییس جمهور

در برخی از حوزه ها ۴۰ سال سعی و خطا کرده ایم و باز هم در حال این تکرار بیهوده هستیم. طاقت همدیگر را نداریم و به جای تشکیل اتاق های فکر، کمیسیونهای تخصصی و پژوهشکده ها فقط از پشت تریبون با هم صحبت میکنیم. این روند چه عایدی برای کشور داشته است؟براستی جایگاه علم کجاست؟راه رهایی از اقتصاد نفتی چیست؟ کشوری مانند نروژ فقط ۴درصد درآمدنفتی اش را در بودجه جاری کشور می آورد و بقیه را بیرون از کشور سرمایه گذاری مینماید. امروز مالکیت ۲ تا ۳درصد اکثر کمپانی های اروپایی و آسیایی در اختیار نروژ است. در سال ۲۰۱۳ چین ۱۴درصد بیشتر از امریکا صادرات داشته و کمتر هم واردات از این کشور داشته است. این بیانگر چیست؟ البته که نشان از اهمیت و تفوق به جایگاه علم و فناوری و نگاه ویژه به این بازارها است. به همین خاطر است که تحلیل گران بر این باورند که بزودی چین به قدرت اول اقتصاد دنیا تبدیل خواهد شد.

متاسفانه امروز شاهد این هستیم که اکثر افراد در همه حوزه ها متخصص شده اند. فردی که حتی از شهر خود خارج نشده، دنیا را ندیده، کتاب نمی خواند، زبان خارجی نمیداند و سرانه مطالعه اش به روزی یک دقیقه هم نمیرسد، برای آسیا و اروپا در برنامه های تلویزیونی و شبکه های اجتماعی راهبرد تعیین میکند و هر صبح و ظهر و شام یک حرف میزند و برای کشور نسخه می پیچد. جای تاسف است که تصمیم گیری در کشور و در همه دولت ها، به جای سیستم محوری، فرد محور بوده است. این در حالی است که امروز در دنیا جذابیت های فردی(کاریزما) در عرصه ها کمرنگ تر شده است. امروز در دنیا می بینیم که اکثر روسای جمهور، وزیران و یا کارآفرینان بزرگ وقتی وارد جلسه ای می شوند دنبال جایگاه و نشستن در بالای جلسه نیستند. در اولین جای خالی جلسه نشسته و افکار خود را ارائه می دهند. اما ما به دنبال نشستن در بالای جلسه و میزهای بلند هستیم. دنبال راه انداختن افراد به دنبال خود هستیم تا حضورمان دیده شود، در حالیست که حضور با فکر دیده میشود و نه با نفر و با راه انداختن سیاهی لشکر. ما تحمل نقد نداریم و بلافاصله آماده ایم تا جواب اشخاص را از پشت تریبون ها و رسانه ها بدهیم. با تخریب دیگری نمیتوان پیشرفت کرد، با کسب دانش، سفر، دیدن و آموختن میتوان انتظار پیشرفت داشت.

با نگاهی ساده به بحث دیپلماسی متوجه می شویم در تمامی دولت ها راهبرد مشخصی برای تعامل با دنیا نداشته ایم. یک دولت به امریکای جنوبی توجه کرده، دولت بعد نگاهش به اروپا بوده و یک دولت نگاهش به شرق بوده است. توازنی بین این دیدگاه ها نمی توان یافت، در حالی که به یک میزان همه از اهمیت برخوردارند. چرا تا به امروز ما به آفریقا نگاه ویژه ای نداشته ایم. امروز بیشترین مهندس در آفریقا چینی و روسی هستند. اگر میخواهیم پیشرفت کنیم باید به بازارهای آفریقا و آسیا توجه کنیم. رشد جمعیت در این قاره ها در حال افزایش است پس نگاه و برنامه ریزی خاصی را می طلبد. امروز مگاسیتی ها حرف اول را در دنیا می زنند. بعنوان نمونه بمبئی، شانگهای و توکیو اهمیتی کمتر از کشورهای خود ندارند. این شهرها به دنبال فناوریها و نوآوری های روز دنیا رفته اند.