جنگ یمن در پازل برجام!(نگاه)

دکتر محمدحسین محترم
دولت جدید آمریکا ادعا کرده با خارج کردن نام جنبش انصارالله از لیست تحریمی خود می‌خواهد به جنگ یمن پایان دهد. قبل از هر تحلیلی باید بدانیم که کلید جنگ یمن در دست خود آمریکایی‌ها بوده و تاکنون در جهت منافع‌شان از پایان جنگ خودداری می‌کردند، لذا حذف نام جنبش انصارالله از لیست سیاه آمریکایی‌ها نتیجه مقاومت بود نه مذاکره، و در حقیقت پذیرش شکست سیاست‌های آمریکا و پذیرش موجودیت و حاکمیت این جنبش مردمی در یمن است. اما پشت این پذیرش، سناریو و اهدافی نهفته است و متاسفانه برخی در داخل با فضاسازی‌های سیاسی–رسانه‌ای آمریکایی‌ها، از این اقدام بایدن ذوق‌زده شدند تا جایی که وزیر امور خارجه بدون هیچ‌گونه ‌اشاره‌ای به نقش آمریکا و به‌ویژه دموکرات‌ها و شخص بایدن در جنایات سعودی‌ها در یمن، و بدون توجه به اهداف این سناریوی برنامه‌ریزی شده، ادعای آمریکایی‌ها را «عقلانیت سیاسی آمریکا» توصیف کرد! در این خصوص چند نکته مهم:
۱- سیاست چماق و هویج آمریکا یک سیاست کاملا ثابت و آشکار است اما ممکن است گاهی اوقات هم اهرم چماق و هم اهرم هویج با هم در برخی دولت‌ها اعمال شود و گاهی اهرم چماق در یک دولت، و در دولت بعدی به پشتوانه اهرم چماق اعمال شده، اهرم هویج اعمال می‌شود. حال بایدن که پس از شش سال با مقاومت ملت یمن مجبور است از باتلاق یمن خارج شود، می‌خواهد به پشتوانه چماق ترامپ از موضوع جنگ یمن به عنوان اهرم هویج در برجام استفاده و روغن ریخته شده را نذر امامزاده و به نوعی در ظاهر امتیاز دادن به ایران تلقی و جنگ باخته را به صحنه به ظاهر برد–برد القا کند.
۲- فرستاده سازمان ملل در ماموریت خود به تهران که گفته شد حامل پیام واشنگتن بوده، پیشنهاد توقف حمایت ایران از مقاومت در منطقه به‌ویژه از ملت یمن در مقابل توقف حمایت آمریکا از عربستان در جنگ یمن را روی میز گذاشت و برای فرار از شکست حیثیتی آمریکا و عربستان پیشنهاد «تشکیل دولت مشترک» در یمن را مطرح کرد. اولا اگر قرار بود ملت یمن به چنین پیشنهادی تن دهد نیاز به شش سال مقاومت قهرمانانه نبود. ثانیا از آنجایی که موضوع تجاوز عربستان به یمن موضوعی است که ملت یمن باید نسبت به آن تصمیم بگیرد، تنها راه خروج عربستان از باتلاق یمن اولا توقف هرگونه عملیات نظامی علیه یمن و هرگونه حمایت از دولت دست‌نشانده و خودخوانده منصورهادی و اعلام رسمی آن به سازمان ملل و ثانیا پذیرش کلیه هزینه‌های بازسازی ویرانی‌های یمن از سوی عربستان و ثالثا به رسمیت شناختن دولت قانونی و مورد حمایت مردم یمن است.


۳- در حالی که افکار عمومی مشغول بحث بر سر گشودن پرونده‌های منطقه‌ای و موشکی در برجام است، به نظر می‌رسد قبل از برجام جدید، این پرونده‌ها را روی میز گذاشته‌اند. پاتریک تیروس دیپلمات اسبق آمریکا اذعان می‌کند «تلاش برای حل بحران یمن، هویجی به عنوان تشویق ایران و گشودن دیگر پرونده‌های منطقه‌ای و مقدمه‌ای برای تماس‌های تهران-واشنگتن در برجام است». نکته جالب و فریبکارانه این است که ادعا می‌کنند آمریکا با قطع کمک‌های تسلیحاتی به عربستان نقش خودش را ایفا کرده و اکنون نوبت ایران است. الوائلی مشاور ائتلاف از هم پاشیده‌شده سعودی نیز با بیان اینکه «گمان نمی‌کنم هدف آمریکا فقط از منظر انسانی باشد و هیچ هدف سیاسی پشت آن نباشد»، اذعان کرد «یمن در چارچوب توافقات آینده با ایران خواهد بود و آمریکا تحت واقعیت‌های موجود مجبور به حذف نام انصارالله از لیست تحریمی خود شد». لذا طرح بایدن برای یمن یکی از طرح‌های سیاسی تله‌گذاری شده آمریکاست تا در افکار عمومی وابستگی بین برجام و جنگ یمن را برجسته‌سازی و به نوعی عقب‌نشینی ایران از مواضع‌ خود و پذیرش مذاکره در‌باره منطقه در برجامی جدید را القا کنند. پایگاه امریکن اینترپرایز اذعان می‌کند «طرح بایدن نشان‌دهنده سوءاستفاده دیگری از یک کشور کوچک و فقیر در بازی تاکتیکی آمریکا در منطقه است». این رسانه آمریکایی تاکید دارد «اگر آمریکا در دوره جدید حوثی‌ها را دیگر تروریست نمی‌خواند برای این است که بایدن در برجام از دریچه یمن به بازی تاکتیکی با ایران بپردازد». رسانه‌های منطقه هم ادعا کردند «ایران در پی دادن امتیازاتی در موضوع منطقه‌ای یمن برای گرفتن امتیاز لغو تحریم‌های برجام است»! جیرالدین‌گریفیث سخنگوی منطقه‌ای وزارت خارجه آمریکا با ابراز خوشبینی نسبت به پایان جنگ در یمن پیش از تعیین تکلیف برجام تاکید کرده «با توجه به اینکه ایران از حوثی‌ها حمایت می‌کند آمریکا از این موضوع برای دست‌یابی به توافق جدید با ایران که شامل فعالیت‌های منطقه‌ای می‌شود، تلاش می‌کند».
۴- طرح جو بایدن در‌باره یمن مشابه همان طرح امانوئل مکرون در‌باره لبنان است. مکرون هم با توجه به شکست سیاست‌های فرانسه و کلاً سیاست‌های غرب در لبنان مجبور شد به‌جای اصرار بر حذف حزب‌الله، آن را در جامعه لبنان به رسمیت بشناسد و در یک سناریوی فریبکارانه تصور می‌کرد با این اقدام می‌تواند با فشارهای سیاسی حزب‌الله را در فضای سیاسی هضم کند تا حزب‌الله برای اهداف سیاسی دست از سلاح مقاومت بردارد. حال آمریکایی‌ها این سیاست را به نوعی دیگر درخصوص خلع سلاح کردن انصارالله در یمن و در اصل در پازل و سیاست اصلی خود در خلع سلاح کردن محور مقاومت در منطقه دنبال می‌کنند. جیمز جفری فرستاده آمریکا در سوریه نیز اذعان کرده «سال‌ها با پیامدهای حضور ایران در سوریه و یمن و عراق روبه‌رو بودیم، در نتیجه در دولت بایدن در‌باره نقش منطقه‌ای ایران برنامه گسترده‌ای داریم». بر همین اساس است که بایدن این بار سوئیس حافظ منافع آمریکا در ایران را مامور به‌دام انداختن ایران در بازی تاکتیکی خود در یمن کرد که بعد از سال‌ها یادی از ایران نمود و در تماس تلفنی با آقای روحانی خواستار بازگشت همزمان به برجام و کمک ایران به طرح آمریکا در یمن شد. نکته مهم و مغفول از دید برخی مسئولان این است که هرچند بوش بعد از کمک دولت اصلاحات در موضوع افغانستان، ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کرد اما اکنون بایدن حتی قبل از کمک در موضوع یمن، ایران را متهم به محور تروریسم کرده است!
۵- از آنجایی که خود بایدن و حزب دموکرات در دولت اوباما جنگ یمن را به راه انداختند، و ترامپ با حمایت از عربستان این جنگ را ادامه داد اولا شکست در این جنگ آبروی آمریکا و اعتبار کارایی تسلیحات آمریکایی را از بین برد. ثانیا کارشناسان معتقدند لازمه پایان واقعی جنگ یمن محاکمه بایدن و اوباما و ترامپ و بن سلمان به عنوان جنایتکاران جنگی است. رابرت مالی قبل از اینکه به سمت نماینده ویژه دولت بایدن در امور ایران منصوب شود، به عنوان مدیر گروه بین‌المللی بحران در واشنگتن در مقاله‌ای مشترک با استفان بامپر از مسئولان پیشین دولت اوباما در نشریه فارن افروز با عنوان «دست داشتن در کشتار: چگونه آمریکا به جنگ یمن تن داد؟»، از نقش آمریکا در جنگ یمن پرده برداشته و اذعان کرده بود «آمریکا سوار خودرویی شد که راننده‌اش مست بود و این راننده مست را در جهت مسیر خود هدایت می‌کرد». لذا بایدن که معاون دولت اوباما بود برخلاف ادعاهایشان با تشکیل گروه مشترک برنامه‌ریزی جنگ علیه یمن در ریاض، خود خالق بخشی از مشکلات منطقه بود.
۶- نکته فریبکارانه این است که اولا بایدن علی‌رغم ادعای پایان جنگ یمن هیچ ‌اشاره‌ای به قراردادهای 36/5 میلیارد دلاری آمریکا با عربستان و امارات نکرده. ثانیا تاکید کرده همچنان به دفاع از عربستان ادامه خواهد داد! و «رهبران اصلی انصارالله همچنان در فهرست تحریم‌ها قرار دارند و آمریکا کارزار فشار بر رهبران این جنبش را ادامه خواهد داد». نکته خنده‌دار هم این است که اروپایی‌ها تلاش می‌کنند کنفرانس کمک به مردم یمن را مثل کنفرانس پارسال به میزبانی عربستان به عنوان عامل اصلی ویرانی یمن و کشتار مردم این کشور برگزار کنند!
۷- بایدن با طرح خود در یمن علاوه ‌بر تلاش برای فریب مقاومت در منطقه، اولا درصدد ترمیم وجهه آمریکا و مبرا کردن خود از جنایات صورت‌گرفته در یمن و ثانیا مجبور کردن سعودی‌ها به باج دادن بیشتر به آمریکا است. ثالثا در پی برداشتن فشارها از عربستان و جلوگیری از قدرت گرفتن بیشتر انصارالله است. رابعا با القای حمایت ایران از تروریسم و خارج کردن نام انصارالله از لیست تروریستی در پی ایجاد اختلاف در جبهه مقاومت است. خامسا درصدد ایجاد دوگانگی و اختلاف در بین مردم یمن و بدنه جنبش انصارالله با رهبران آن می‌باشد. سادسا آمریکا می‌خواهد حضور سیاسی و نظامی مستقیمش در یمن را بر منطقه تحمیل کند. سابعا می‌خواهد لکه ننگ حمایت از جنگ علیه مردم یمن را از دامن دموکرات‌ها پاک کند.
۸- بایدن هفته قبل در حالی که ادعا کرد «آمریکا به ارزش‌های آمریکایی برگشته»، به یک نکته کلیدی و زیربنایی نیز اذعان کرد که «هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا نمی‌تواند در قدرت بماند اگر به ارزش‌های آمریکا توجه نکند»! فارین‌پالسی نیز بلافاصله در مقاله‌ای نوشت «ارزش‌های سیاست خارجی بایدن عادی نیست» و پایگاه امریکن اینترپرایز اذعان کرد «سیاست بایدن در یمن نتیجه‌ای بهتر از سیاست ترامپ نخواهد داشت». لذا انصارالله یمن بعد از طرح بایدن، با عملیات مأرب نشان داد درک درستی از اهداف آمریکا دارد و فریب لبخندهای آنها را نخواهد خورد و همچنان بر ارزش‌های مقاومت تاکید می‌کند. جمهوری اسلامی نیز با اجرای مصوبه راهبردی مجلس هرگز فریب بازی تاکتیکی بایدن در یمن و بازگشت آمریکا به برجام را نخواهد خورد.