پروژه نظامی‌هراسی در ایران و سابقه ریاست‌جمهوری نظامیان در آمریکا

روح‌الله اژدری: با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران، غرب بویژه آمریکا به تکاپو می‌افتند تا بر نتیجه انتخابات ایران قبل، حین و بعد از انتخابات تاثیر مورد نظر خود را بگذارند؛ شاهد اصلی آن انتخابات‌های 88، 92 و 96 است، لذا برای تاثیرگذاری و انحراف افکار عمومی در اتاق‌های فکر توسط کارشناسان عملیات روانی پروژه‌هایی را تعریف می‌کنند. موسساتی مثل بنیاد سوروس، خانه آزادی، بنیاد ملی برای دموکراسی، موسسه بروکینز، موسسه رند و... از جمله خانه‌های فکری هستند که با استخدام مزدورانی با هویت ایرانی در مقطع انتخابات، پروژه‌هایی را برای تاثیرگذاری تعریف می‌کنند. مجریان این پروژه عموما رسانه‌های خارجی وابسته به ملکه، عربستان و آمریکا مانند بی‌بی‌‌سی و ایران اینترنشنال و شبکه فارسی VOA و عده‌ای مزدور خبرنگار در خارج و داخل هستند. شرکای مراکز راهبردی آمریکا در ایران از جمله روشنفکران لیبرال، روحانیون سکولار، گروه‌های زنان روشنفکر و فمینیسم، روزنامه‌نگاران و نویسندگان غرب‌گرا هستند که در پیشبرد این پروژه‌ها همکاری می‌کنند. رسد انتخابات از زوایای مختلف از جنبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی سیاسی، گرایش‌ها و شخصیت‌ها، برآورد نتیجه و میزان مشارکت مردم، موانع و راهکارها و هر آن چیزی که به آنها در رسیدن به اهداف تعیین‌شده کمک کند، مورد مطالعه و توجه قرار می‌گیرد، لذا پروژه‌ای که تعریف می‌شود، حاصل یک مطالعه زیربنایی و برآورد از نتیجه انتخابات است. یکی از پروژه‌های تعریف‌شده در این اتاق‌های فکر که بازتاب تمرکز و فعالیت روی آن را مشاهده می‌کنیم، نظامی‌هراسی است. جالب است بدانیم تاریخ هر ملتی دارای نقطه عطف‌هایی است که عبور از آن نیازمند یک وحدت ملی در داخل و هدایت سکان اجرایی کشور توسط افرادی پرجرأت و جسارت و زیرک و عملگراست. عرصه سیاست در نقطه‌های عطف تاریخی نیازمند مدیری با شجاعت شیر و زیرکی روباه است. اکنون کشور ما به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از اجرای نسخه توسعه غربی و همچنین تحریم ظالمانه و نگاه برونگرا در مدیریت قوه مجریه در نقطه عطفی قرار گرفته است. از یک طرف در منطقه به دلیل اجرای نسخه انقلابی دارای نفوذ ژئوپلیتیکی هستیم و از طرف دیگر در داخل در حوزه اقتصادی و فرهنگی به دلیل دور شدن از نسخه انقلابی با مشکلات عدیده‌ای رو‌به‌روییم، لذا در این نقطه عطف تاریخی است که تصمیم درست یک ملت می‌تواند کشور را به توازن مورد انتظار انقلاب اسلامی برساند و دشمنان را مأیوس کند. به قدرت رسیدن یک دولت انقلابی، عملگرا با نگاهی درونگرایانه، دلسوزانه، پاکدستانه، پرتلاش و برونگرایانه غیرغربی تضمین عبور از نقطه عطف تاریخی است. به طور قطع سابقه تاریخی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیشبرد اهداف انقلاب و توسعه کشور در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین تامین امنیت حداکثری در منطقه بحران‌خیز جنوب شرق آسیا و توسعه نفوذ ژئوپلیتیک ایران، ازجمله مواردی است که دشمنان را به سپاه‌هراسی واداشته و در پی پیش‌بینی برای به قدرت رسیدن شخصیتی با سابقه حضور در سپاه، نظامی‌هراسی را در این دوره انتخابات به عنوان یک پروژه عملیات روانی طراحی کرده و مزدوران داخلی آنها نیز آن را کلید زده‌اند. یکی از روزنامه‌های نزدیک به جریان اصلاح‌طلب درباره حضور نظامیان در انتخابات جمله‌ای نوشته است: «روحیه نظامی‌گری با مدیریت سیاسی تناسبی ندارد و به همین دلیل است که در هیچ کشوری نظامیان وارد سیاست نمی‌شوند». جالب است که روشنفکران غرب‌گرایی که دم از لیبرالیسم و دموکراسی می‌زنند، حتما می‌دانند که تاریخ غرب بویژه در عصر مدرن با حضور موثر نظامیان در منصب اجرایی شکل گرفته است. این جمله آدرس غلط دادن آگاهانه و عامدانه به جامعه است. مرکز پروژه سپاه‌هراسی و نظامی‌هراسی یعنی آمریکا مدیون خدمات رؤسای‌جمهوری است که یا نظامی بوده‌اند یا حداقل در مقاطع جنگ‌های داخلی، جنگ با مکزیک و اسپانیا، جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی و انقلاب استقلال‌طلبانه شغل نظامی داشته‌اند. اصلا جورج واشنگتن پدر و موسس آمریکای نوین و مستقل از انگلیس خود یک نظامی و در جنگ استقلال، فرمانده کل ارتش آمریکا بوده و در تسلیم انگلیس هنگام محاصره یورک تاون به نیروهای آمریکایی نقش اساسی داشته است. پیروزی اندرو جکسون، هفتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده (‌۱۸۲۹ تا ۱۸۳۷) با درجه سرهنگی در سال ۱۸۱۵ در نبرد نیو اورلئان از وی یک قهرمان ملی ساخت. زاخاری تیلور، دوازدهمین رئیس‌جمهور آمریکا یک افسر حرفه‌ای در ارتش ایالات متحده بود و در نتیجه پیروزی‌های خود در جنگ مکزیک و آمریکا به درجه سرلشکری رسید و قهرمان ملی شد. موفقیت او در جنگ سمینول دوم توجه ملی را به خود جلب کرد و به او لقب پیر خشن و آماده را دادند.  هجدهمین رئیس‌جمهور آمریکا (‌۱۸۶۹ تا ۱۸۷۷) سایمن گرانت نیز یک نظامی بود. وی در جنگ داخلی آمریکا فرمانده کل ارتش ایالات متحده بود. به دلیل سابقه‌اش در فرماندهی جنگ، محبوبیت زیادی یافته بود و یک مدیر اجرایی موفق و کارآمد بود. وی با بازسازی نیروی دریایی آمریکا که در آن زمان از نیروی دریایی قدرت‌های جهانی مثل انگلیس و اسپانیا عقب مانده بود، به این نیرو اعتبار داد. پس از جنگ از طرف آبراهام لینکن، رئیس‌جمهور آمریکا به درجه سرلشکری و بعد به ژنرالی ارتقا یافت. وی به علت محبوبیت و قهرمانی در جنگ از طرف حزب جمهوری‌خواه به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری انتخاب و سال 18۶9 رئیس‌جمهور شد. عملکرد گارانت در دوران ریاست‌جمهوری، وی را به عنوان نماد وحدت ملی معرفی کرد. ارزیابی‌های تاریخی در سال ۲۰۱۸ وی را در میان رؤسای‌جمهور آمریکا در رتبه ۲۱ قرار می‌دهد.  بیرچاردهیز، نوزدهمین رئیس‌جمهور با آغاز جنگ‌های داخلی به عنوان افسر به ارتش اتحادیه پیوست و ۵ بار زخمی شد که آخرین آن در نبرد کوه جنوب در سال ۱۸۶۲ بود. وی که به خاطر رشادت‌های زیاد در جنگ‌های داخلی شهرت یافت و به درجه ژنرالی ارتقا یافت، در زمان ریاست‌جمهوری به دولت شایسته‌سالار و رفتار برابر بدون توجه به ثروت و موقعیت اجتماعی و نژاد اعتقاد داشت. چستر آلن آرتور (1888) بیست‌و‌یکمین رئیس‌جمهور و بنجامین هریسون بیست‌و‌سومین رئیس‌جمهور آمریکا نیز نظامی بودند و در جنگ‌های داخلی تا درجه سرتیپی ارتقا یافتند و جزو قهرمانان ملی شناخته می‌شدند. جرالد فورد، ریچارد نیکسون و جان اف کندی نیز در جنگ دوم جهانی در نیروی دریایی در سمت فرماندهی خدمت کردند و جان اف کندی در طول جنگ دوم جهانی در صحنه اقیانوس آرام یک گروه از قایق‌های pt را فرماندهی می‌کرد و برای خدمت خود، مدال نیروی دریایی به تفنگداران دریایی را به دست آورد. جیمی کارتر نیز سال ۱۹۴۶ با مدرک لیسانس از آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا فارغ‌التحصیل شد و به نیروی دریایی ایالات متحده پیوست و در آنجا در زیردریایی خدمت می‌کرد. مجموعه خدمت وی در ارتش ۱۱ سال بود و به علت مرگ پدرش از وظیفه نظامی‌گری کنار کشید.1 اما در رتبه‌بندی و ارزیابی‌های تاریخی دانشمندان علوم سیاسی ۲ تن از نظامیان در تاریخ آمریکا نقش اساسی داشته و به دلیل عملکرد ملی‌گرایانه و تقویت قدرت درونی و جهانی آمریکا در میان 5 رئیس‌جمهور اول آمریکا قرار دارند.  1- تئودور روزولت ابتدا کاپیتان گارد ملی و کمیسر پلیس شهر نیویورک و بعد دستیار وزیر نیروی دریایی ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری مک کینلی بود. روزولت در جنگ آمریکا و اسپانیا به عنوان سواره‌نظام داوطلب معروف به «Rough riders‌» در سال ۱۸۹۸ با شجاعت و جسارت در جنگ تپه سن‌خوآن شرکت کرد. وی به عنوان قهرمان جنگ، نامزد دریافت نشان افتخار در سال ۱۸۹۸ شد. او در آن زمان این نشان را دریافت نکرد اما به دلیل قهرمانی در جنگ به عنوان فرماندار نیویورک انتخاب شد. در دوران ریاست‌جمهوری مک کینلی، معاون رئیس‌جمهور بود و پس از ترور و مرگ مک کینلی توسط یک کارگر بیکار آسیاب، به ریاست‌جمهوری رسید. وی اقدامات بسیار مثبتی برای قدرت و افزایش نفوذ جهانی آمریکا انجام داد که این موضوع به شجاعت و جسارت و تدبیر وی بازمی‌گشت. روزولت از رای دادن زنان و حقوق شهروندی حمایت کرد. ساخت کانال پاناما را شروع کرد. ناوگان بزرگی را با برنامه‌ریزی نیروی دریایی آمریکا به تور جهانی فرستاد. وی برای تلاش موفقیت‌آمیز برای پایان دادن به جنگ روسیه و ژاپن برنده جایزه صلح نوبل شد. روزولت در جنگ اول جهانی، وقتی آمریکا اعلام جنگ کرد، خواستار سرپرستی یک بخش داوطلب برای خدمت در فرانسه در جنگ اول جهانی شد. وی افتخار می‌کرد که هر ۴ پسرش در طول جنگ اول جهانی برای خدمت به آمریکا ثبت‌نام کرده‌اند. در این راه پسر کوچکش کوئینتین در آلمان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. اگر چه مدال افتخار برای نبرد در ارتفاعات سن‌خوآن در دوره زندگی به او داده نشد اما بیش از 100 سال بعد در ۱۶ ژانویه ۲۰۰۱ بالاترین نشان برای خدمت سربازی در ایالات متحده، توسط بیل کلینتون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به وی اعطا شد. جالب است بدانیم روزولت به ‌رغم بیماری قلبی، مردی پرکار و پرانرژی بود و نزدیک به ۲۰۰ میلیون هکتار جنگل ملی و پارک ملی در آمریکا مدیون آینده‌نگری او است. برخی از آنها را می‌توان در بالای کوه راشمور مشاهده کرد؛ جایی که مجسمه روزولت به یادگار تراشیده شده است. تئودور روزولت به طور کلی در نظرسنجی مورخان و دانشمندان علوم سیاسی، به عنوان یکی از ۵ رئیس‌جمهور برتر آمریکا رتبه‌بندی می‌شود.  2- دیوید آیزنهاور یک افسر و سیاستمدار آمریکایی بود که در طول جنگ اول جهانی، فرماندهی واحدی از تانک را به عهده داشت و مربی آموزش تانک بود. وی پس از جنگ به درجه سرتیپی رسید. پس از ورود ایالات متحده به جنگ دوم جهانی، نظارت بر حملات فرانسه و آلمان همچنین حملات شمال آفریقا و سیسیل بر عهده وی بود. پس از جنگ دوم جهانی نیز به عنوان رئیس ستاد ارتش ایالات متحده آمریکا و فرمانده عالی ناتو تا سال ۱۹۵۲ خدمت کرد. وی سال ۱۹۵۲ به عنوان نماینده جمهوری‌خواه وارد رقابت ریاست‌جمهوری و برای ۲ دوره (1961ـ 1953) به ریاست‌جمهوری آمریکا برگزیده شد. وی به دلیل برخورداری از جرأت و جسارت زیاد و تدابیر عالی توانست در روابط بین‌الملل موفق بوده و موجب افزایش نفوذ ژئوپلیتیک آمریکا در جهان شود. به طور مثال وی با تهدید استفاده از سلاح اتمی چین را وادار به پذیرش صلح در جنگ کره کرد. از کودتاهای نظامی مثل کودتا در ایران و گواتمالا حمایت و در جریان بحران کانال سوئز حمله اسرائیل، انگلیس و فرانسه به مصر را محکوم کرد و آنها مجبور به عقب‌نشینی شدند. در مقابل طرح اسپوتنیک اتحاد جماهیر شوروی، آیزنهاور سازمان فضایی آمریکا (ناسا) را تاسیس کرد. وی در جبهه داخلی رفتاری متعادل داشت و باعث شد امنیت اجتماعی در جامعه گسترش یابد. بزرگ‌ترین برنامه اقتصادی وی سیستم بزرگراه بین‌ایالتی بود. وی با ایجاد قانون علمی قدرتمند، آموزش ملی را ارتقا داد. در ۲ دوره ریاست‌جمهوری وی آمریکا شاهد رونق اقتصادی بی‌سابقه‌ای بود. ارزیابی‌های تاریخی از دوره ریاست‌جمهوری آمریکا وی را در ردیف 5 رئیس‌جمهور برتر این کشور قرار می‌دهد.2 در انگلیس و فرانسه نیز سابقه نظامیانی مثل ژنرال دوگل و وینستون چرچیل در نقاط عطف تاریخی اظهر من الشمس است. تجربه حضور نظامیان به طور مکرر در منصب ریاست‌جمهوری آمریکا نشان می‌دهد مردم آمریکا برای کسانی که به خاطر کشور جانفشانی و ایثارگری کرده‌اند، حرمت زیادی قائل هستند و عملکرد آنها نیز در قالب ساختار سیاسی آن کشور مورد رضایت مردم بوده است. حال اینکه چرا در ایران پروژه نظامی‌هراسی شکل می‌گیرد، از جمله مواردی است که باید درباره آن روشنگری شود. به نظر عملگرایی مخلصانه، جرات و جسارت عاقلانه، تدبیر و فرماندهی هوشمندانه، روحیه جهادی و خستگی‌ناپذیری و در نهایت ولایت‌پذیری مؤمنانه سردار شهید قاسم سلیمانی به عنوان یک الگوی عملی برای ریاست‌جمهوری آینده نظام اسلامی می‌تواند موتور محرکه قدرت‌یابی درونی و تقویت نفوذ منطقه‌ای و جهانی نظام اسلامی باشد، لذا دشمن از حضور چنین گفتمانی که برخاسته از مکتب انقلاب است، در مقام ریاست‌جمهوری اسلامی ایران هراس دارد. تقویت نفوذ ژئوپلیتیک ایران در منطقه، تقویت حداکثری امنیت ملی، توسعه بی‌نظیر تجهیزات دفاعی در زمینه موشکی، دریایی، زمینی، هوایی و مشارکت فعال در زمینه توسعه زیرساخت‌های اقتصادی مثل سدسازی، پل‌سازی، ساخت بزرگراه‌ها، ساخت پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ها و خودکفا کردن کشور در مساله بنزین در اوج تحریم‌ها با علم و تکنولوژی بومی و... از جمله عملکردهای انقلابی نظامیان است، از این رو دشمن از حضور آنها در عرصه اجرایی کشور واهمه داشته و در صدد است با جنگ روانی مانع دستیابی یک نیروی انقلابی و متدین و ولایتمدار و پاکدست و پرتلاش و عملگرا در قوه اجرایی کشور شود. اگرچه وجود چنین روحیه‌ای تنها مختص نظامیان انقلابی نیست و جوانان با تدبیر، با جرات و جسارت، پرانرژی و مخلص ولایتمدار در جریان انقلابی زیاد هستند اما با این حال دشمن با نوعی پیشدستی در عملیات روانی در صدد انحراف افکار عمومی از ظرفیت‌های بالقوه نیروهای انقلابی و عملگرای معتقد به گفتمان مکتب سلیمانی است و از این هراسان است که با روی کار آمدن یک دولت کارآمد انقلابی، تحریم‌ها بی‌اثر شده و با افزایش سرمایه اجتماعی نظام اسلامی در داخل به عنوان قدرت پشتیبان گفتمان انقلابی، زحمات چندین ساله خود در دوگانه‌سازی نظام و مردم را بر باد رفته ببیند. جلوگیری از توان روحیه انقلابی برای همپوشانی فعالیت‌های جهادی در حوزه اقتصاد در داخل و خارج، دیپلماسی مقاومتی همراه با عقلانیت انقلابی و شجاعت ولایی در روابط بین‌الملل و بهره‌برداری از ظرفیت‌های بی‌نظیر قدرت نظامی و ائتلاف منطقه‌ای محور مقاومت به عنوان نهاد قدرت‌بخش به دیپلماسی مقاومتی، از اهداف دشمن است که تلاش خواهد کرد این پروژه را در قالب طرح‌های کوچک و بزرگ از الان تا پایان انتخابات توسط مزدوران رسانه‌ای خود دنبال کند.  ------------------------------------- منابع 1- https://www.biography.com/us-president   2- https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_presidents_of_the_United_States_by_military_service