نیمکت بی‌وفای دره گرگ‌ها

نگاه سام ستارزاده        واگذاری تراکتور به بخش خصوصی و تبدیل آن از یک باشگاه نظامی برای پذیرش فوتبالیست – سربازها به یک پیشتاز در باشگاه‌داری خصوصی کشور، در تابستان سال 97 یکی از تیترهای درشت رسانه‌ها به شمار می‌رفت؛ حتی از دید برخی کارشناسان، این تحول نقطه عطفی می‌توانست باشد در ورود بخش خصوصی به محبوب‌ترین ورزش کشور. وضعیت کنونی دره گرگ‌ها اما شباهت چندانی به رویاهای رنگارنگی که مالکان جدید باشگاه در ذهن پرشورهای تبریزی می‌پروراندند، ندارد. شاید بتوانیم نماینده سرخ‌پوش شمال شرق کشور را یکی از متمول‌ترین باشگاه‌های ایران در وضع نابسامان اقتصادی کنونی بدانیم. با این حال، جای خوش‌کردن تراکتور در پله هفتم جدول نیم‌فصل، این پیام را به‌روشنی می‌رساند که همیشه نمی‌توان موفقیت را با هزینه به ‌چنگ آورد. این را نمی‌توان به ‌طور کامل گفت که روی‌آوردن تی‌تی‌ها به نیروهای بومی صرفاً با اجبار قانون منع جذب خارجی‌ها رخ داده یا محمدرضا زنوزی، مالک باشگاه نیز خود در مضیقه مالی قرار گرفته اما آنچه مبرهن است این است که در همین نیم‌فصل، دو سرمربی داخلی در کلام مدیریت باشگاه رأی اعتمادی قاطع گرفتند اما دیری نپایید که تکیه‌گاه هردو سست‌ شد تا نیمکت تراکتور را از دست بدهند. انتصاب علیرضا منصوریان برای هدایت تراکتور همان‌قدر نابجا بود که عزل نسنجیده وی پس از تنها پنج مسابقه. پس از برکناری منصوریان نیز باشگاه از تعیین جانشین وی نیز عاجز بود. از همین رو، به ‌ناچار نیمکت تیم را به مسعود شجاعی سپرد و با تکیه بر کارنامه درخشان وی به‌عنوان یک بازیکن، او را آینده سرمربیگری کشور نامیده و نیمکت پرشورها را به وی سپردند؛ در حالی که نه‌تنها چنین سمتی باب میل وی نبود، بلکه مسعود لالیگایی در آن زمان کلاس‌های دوره C سرمربیگری فوتبال آسیا را سپری نکرده ‌بود. در حال حاضر، رسول خطیبی را می‌توان گزینه‌ای نسبتاً مناسب برای جانشینی شجاعی عنوان‌کرد اما تنها با توجه به بازار بسته و محدود فعلی مربیان؛ فردی از جنس فوتبال تبریز که جوانی و تجربه را در عین حال با هم دارد. 42 سال سن و عالی‌ترین سطح مدرک مربیگری فیفا را دارد. یک سرمربی نسبتاً جسور که اراکی‌ها را پس از مدت‌ها در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی ایران صاحب نماینده کرد. آلومینیوم خطیبی در نیم‌فصل نخست البته در مالکیت توپ و دقت پاس آمار پایینی را ثبت کرده بود. با این حال، با بهره‌وری از ضربات ایستگاهی و ضدحملات و انتقال سریع از دفاع به حمله، خطیبی توانسته هم مچ تراکتور را بخواباند و هم تنها شکست پرسپولیس تا اینجای لیگ را رقم زده باشد. با توجه به اینکه هم‌اکنون گزینه‌های داخلی برجسته‌تری نظیر الکس نوری و علی دایی در دسترس تراکتوری‌ها بوده‌اند و قرمزها ماه‌ها توان جذب آنان را نداشتند، اعتماد دوباره به رسول خطیبی پخته‌تر تصمیم غلطی به‌شمار نمی‌رود اما نباید فراموش کنیم که شجاعی لحظه‌ای از هدایت تراکتور استعفا کرد که باشگاه علی‌رغم میل باطنی سرمربی‌اش، لیست ورودی و خروجی خود در نیم‌فصل را منتشر کرد. از خارجی‌های گران‌قیمتی چون توشاک و دنیزلی تا منصوریان و شجاعی اگر حتی یک سهمیه آسیایی را به‌دشواری برای قرمزهای تبریز به ارمغان می‌آورند، رد آن را در تصمیم‌گیری نسنجیده و بدون برنامه مدیران تیم برای این نیمکت بی‌وفا و البته عدم قطعیت آنان در حمایت از انتخاب‌هایشان باید جست؛ علتی که خود می‌تواند معلول تغییرات گسترده و از هم گسیخته مشابهی در سطح مدیریت باشگاه باشد.