دلایل استقبال از موزیک ویدئوی جنجالی در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس بررسی شد هجوم مبتذل ها در انجماد سیاست‌های فرهنگی

فاطمه امین‌الرعایا
سه‌شنبه شب تیزری از آهنگ جدید یک خواننده خارج‌نشین در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که با سرعتی باورنکردنی توانست یکی از ویدئوهای داغ شبکه اجتماعی شود. این تیزر همچون چند موزیک دیگر این خواننده محتوایی نامناسب برای کودکان و نوجوانان داشت اما در کمال تعجب دابسمش‌هایی با حضور همین کودکان و نوجوانان در حال خواندن کلماتی که شاید هنوز معنایشان را نمی‌دانند در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته ‌شد. حال پرسش این است که اصولاً چرا چنین موزیکی با محتوای نامناسب به چنین سرعتی وایرال شده و از آن بدتر چرا خانواده‌ها به جای نظارت بر محتوای قابل دسترس برای کودکان، خودشان این کلمات را کنارشان تکرار می‌کردند!
پارسال تقریبا همین موقع‌ها بود که ناگهان همه جا پر شد از «دکتر، جون دکتر»، موزیکی از خواننده آن‌ور آبی به نام ساسی مانکن که ترانه‌ای سخیف را روی ریتم شش و هشت می‌خواند. انواع دابسمش‌ها در آن زمان با این موزیک ساخته شد. با وجود اینکه محتوای این موزیک برای کودکان و نوجوانان نامناسب بود اما حتی دانش‌آموزان در مدارس هم این موزیک را می‌خواندند و بالا و پایین می‌پریدند و چه بسا که حتی معنای بسیاری از این کلمات را هم نمی‌دانستند. آن زمان ماجرا با چند برکناری و توبیخ به پایان رسید و توجه به علت ماجرا و ریشه‌یابی‌های فرهنگی و *جامعه‌شناختی* آن به دست فراموشی سپرده شد.
حالا یک سال از آن ماجرا می‌گذرد و دوباره همان خواننده با ترانه‌‌ای دیگر فضای مجازی را در دست گرفته است. ترانه‌ای که گریزی به فیلم «ابد و یک روز» و سکانس معروف «سمیه نرو» زده و هم یک بازیگر فیلم‌‌های مستهجن نقش سمیه را بازی کرده است، در این میان هم صحبت از علف کشیدن به میان می‌آید! اما یک ریتم شش و هشت آن را جذاب کرده. همین ترکیب کافی است تا متوجه میزان نامناسب بودن محتوای این موزیک خصوصا برای کودکان شویم اما در کمال تعجب می‌بینیم که در زمان بسیار کوتاهی کمتر از 24 ساعت، تیزر این موزیک وایرال شد و بیش از 10 میلیون بار بازدید شد. افراد مختلفی هم از هر سن و قشری با آن دابسمش ساختند حتی در برخی از این دابسمش‌ها بچه‌هایی را می‌دیدیم که کنار خانواده‌شان این آهنگ را می‌خوانند، می‌رقصند و دابسمش درست می‌کنند. اینجا است که این پرسش مطرح می‌شود که چرا به رغم محتوای نامناسب و سخیف چنین استقبالی از این ویدئو شده است؟


فاصله‌‌ای که نظام آموزشی با کودکان دارد
دکتر سیامک زند رضوی، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «ابتکار» دراین‌باره می‌گوید: این مسئله از زوایای مختلفی قابل بررسی است از منظر جامعه‌شناسی مردم مدار مسئله در نظام آموزشی متمرکز فعلی ریشه دارد. که در چهل سال اخیر بر پایه نوعی دیدگاه خاص تدوین و اجرا می‌شود. بر اساس اعتقاد مقامات در این نظام، وظیفه نهاد آموزش این است که همه جنبه‌های زندگی شهروندان باید از کودکی تحت نظارت و کنترل باشد. یک برنامه متمرکز در تهران برای کل کشور محتوای آموزشی را تهیه می‌کند. از سوی دیگر کسانی که در قدرت نیستند و صدای‌شان شنیده نمی‌شود، نیاز‌ها و تفاوت‌های شان به رسمیت شناخته نمی شود، نسبت به این محتوا واکنش نشان می‌دهند.
او با اشاره به تاریخ این پدیده می‌افزاید: به نظر من، این پدیده اصلا تازه‌ نیست. لحظه‌هایی را به یاد بیاورید که درهمه این چهل سال دانش‌آموزان پس از اتمام سال تحصیلی و پایان امتحانات کتاب‌های درسی را پاره می‌کرده و دور می‌ریختند. آنچه اکنون در مواجهه با این چنین ویدئوهایی می‌بیینم، معادل همان دور ریختن برنامه اجباری آموزشی است که ارتباطی با نیازهای کودکان در قرن بیست و یکم ندارد و تشخص، کنجکاوی و خلاقیت آنان در آن به اشکال گوناگون در این نظام آموزشی کاملا بسته انکار می‌شود.
این جامعه‌شناس ادامه می‌دهد: آن اعتراض در سطح انفرادی بود. کم‌کم نظام آموزش و پرورش بسته‌تر شد تا جایی که حتی تحمل تصویر کودکان دختر را روی جلد کتاب‌های درسی ندارد و فقط یک سبک زندگی را به رسمیت می‌شناسد. در مقابل، کودکانی که عملا حس می‌کنند به اتفاق خانواده‌های‌شان همگی در این نظام انکار شده‌اند. ابتدا با آهنگ‌های معمولی در مدارس شروع کردند به پایکوبی کردن؛ یعنی به چالش کشیدن کل سیاست‌ها و برنامه‌هایی که صدای آنان را نمی‌شنود و حقوق آن‌ها را نادیده می‌گیرد.
زند رضوی با اشاره به پیمان‌نامه حقوق کودکان که ایران در اسفند ۱۳۷۲ آن را پذیرفت، می‌گوید: همان‌طور که می‌دانید 27 سال است که پیمان‌نامه حقوق کودک را پذیرفته‌ایم اما بسیاری از مواد آن ازجمله بند 42 آن را که می‌گوید کودکان و بزرگسالان را باید با این پیمان‌نامه آشنا کرد، هرگز اجرا نکردیم. بنابراین وقتی از بالا حقوق کودکان را معلق می‌کنیم و برای آن‌ها برنامه‌هایی تنظیم می‌کنیم که پاسخگوی نیازهایشان نیست، باید انتظار داشته باشیم که کتاب‌های درسی را پاره کنند و وقتی هم فراخوانی برای پایکوبی و شادی ممنوع داشته باشید، نه‌تنها توسط کودکان بلکه توسط والدین‌ هم مورد استقبال قرار گیرد. پیام این رفتار در یک جمله خلاصه می‌شود: «ما دیگر حوصله‌مان از این اوضاع سررفته است و می‌خواهیم تغییرش بدهیم.»
گرچه نمی‌شود نقش بی‌توجهی مسئولان را به مسائل و نیازهای فرهنگی جامعه نادیده گرفت اما چرا از سمت خانواده‌ها نیز کنترلی بر محتوای مورد دسترس کودکان در فضای مجازی در چنین مواردی وجود ندارد؟ زند رضوی می‌گوید: یک قاعده‌ای وجود دارد به نام دیالکتیک تاریخ. زمانی که قدرت غالب چیزی را تحمیل می‌کند، بی‌قدرت‌ها تلاش می‌کنند دقیقا نقطه مقابل آن را بازآفرینی کنند، حتی اگر به آن اعتقاد قلبی نداشته باشند. به نظر من 9 میلیون و نهصد و نود هزار نفر از بازدیدکنندگان تیزر مذکور هیچ ارتباط یا علاقه‌ای به استفاده از مواد مخدر ندارند، اما با این کارشان این پیام را می‌دهند که «ما دیگر کاسه صبرمان از سیاست های تحمیل‌گر و بی‌توجه به حقوق کودکان و نیازهای شان درقرن 21 سررفته است». این نه‌تنها پیام بچه‌ها است که والدین نیز با رفتارشان همین پیام را می‌دهند.
بستن شبکه های اجتماعی راه حل مشکل است؟
در چنین مواقعی و در مواجه با چنین محتواهایی که به وسیله فضای مجازی در دسترس قرار گرفته است، راه‌کارهای مختلفی پیشنهاد می‌شود اما یکی از راهکارهایی که اخیرا هم برخی بر آن اصرار دارند، محدودسازی بیش از پیش فضای مجازی است. زند رضوی درباره کارآمدی یا ناکارآمدی چنین اقدامی می‌گوید: بله کره شمالی چنین کاری کرده و به درجه‌ای موفق هم شده است. نظامیان درمیانمار هم در حال تمرین و تلاش برای موفقیت در این راه‌اند، یعنی قدرت غیر پاسخگو در حال محدودسازی دسترسی شهروندان به فضای مجازی است. اما واقعیت این است که در ایران قرن 21 چنین کاری غیرممکن است. من به عنوان یک جامعه‌شناس با تجربه مشاهده 40-50 ساله این را می‌گویم. بله، خیلی‌ها دل‌شان می‌خواهد اینجا را کره شمالی تبدیل کنند اما این کار شدنی نیست. باید در نظر داشت که متولدین دهه 80و90 دیگر تحمل سیاست‌ها و برنامه‌های تاکنونی نظام آموزش و پرورش را ندارد و اعتراض خود را نسبت به آن به هر نحوی نشان می‌دهد که به نظرم این تازه آغاز ماجرا است.
او در پایان درباره آنچه در این شرایط باید انجام داد، می‌افزاید: باید صدای شهروندان، صرف نظر از مکان جفرافیایی، زبان مادری ،سن و جنسیت توسط تصمیم‌سازان به خوبی شنیده شود.
این موزیک هم مانند موزیک‌های قبلی از این دست مدتی وایرال خواهند بود، مدتی هم جامعه‌شناسان و روانشناسان درباره آثار تخریبی چنین محتواهایی صحبت خواهند کرد اما ای کاش باز هم مانند دفعات گذشته آب‌ها که از آسیاب افتاد، همه چیز به دست فراموشی سپرده نشود.
سایر اخبار این روزنامه
دلایل استقبال از موزیک ویدئوی جنجالی در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس بررسی شد هجوم مبتذل ها در انجماد سیاست‌های فرهنگی پیمان مولوی چرا همیشه خوابیم؟ آزادسازی منابع بلوکه شده ایران دلار را ارزان می‎کند؟ آغاز دوران پساتحریم در ایران ظریف: مکانیزم استرداد پول‌های ایران از کره‌ جنوبی مورد توافق طرفین قرار گرفته است مصباحی مقدم: رئیسی بیاید،از او حمایت می کنیم یک اقتصاددان در گفت‌وگو با «ابتکار» به پیامد عدم تصویب لوایح FATF هشدار داد اقتصاد در انتظار یک تصمیم هشدار کرونایی وزیر بهداشت: بار و بندیل سفر نبدید روحانی در جلسه هیئت دولت: اگر یک ساعت در برداشتن تحریم تعلل کنیم، حقوق مردم را پایمال کرده ایم پایان مذاکرات و امضاء قرارداد 2.5 ساله فرهاد مجیدی سرمربی استقلال شد پایان مذاکرات و امضاء قرارداد 2.5 ساله فرهاد مجیدی سرمربی استقلال شد در سومین روز از همایش اقتصادی اروپا انتقاد مدیر اینستکس از عدم همکاری بانک‌های بزرگ اروپایی تراژدی پرندگان مهاجر در میانکاله