دوروی یک سکه خرابکاری و مذاکرات فرسایشی

هماوردی نظام جمهوری اسلامی با قدرت‌های غربی در عرصه مذاکرات هسته‌ای این روز‌ها به اوج خود رسیده است. در طول مذاکرات در دو دهه گذشته هیچ‌گاه دست غربی‌ها در مقابله با ایران این‌گونه خالی نبوده و ایران در جایگاه یک عنصر تعیین‌کننده برای سرنوشت مذاکرات قرار نداشته است. این وضعیت را طبعاً باید ناشی از درس‌ها و عبرت‌های مذاکرات و تعاملات گذشته و باور مسئولان اجرایی کشور به غیرقابل‌اعتماد بودن غربی‌ها و عدم پایبندی آن‌ها به تعهداتشان دانست و به همین دلیل است که آن‌ها از یک‌سو با تلاش برای فرسایشی کردن مذاکرات و از سوی دیگر با دست زدن به اقدامات تروریستی توسط رژیم صهیونیستی و دیگر عوامل منطقه‌ای‌شان تلاش دارند به‌زعم خود ابتکار عمل را از ایران بگیرند.
در تحلیل شرایط کنونی امریکا، یادداشت دو روز پیش هیئت تحریریه روزنامه نیویورک‌تایمز با عنوان اینکه فشار حداکثری علیه ایران شکست‌خورده است، را روشن‌ترین تعبیر از شرایط کنونی کاخ سفید می‌توان دانست؛ شرایطی که این روزنامه برای امریکا از آن به‌عنوان باتلاق یاد می‌کند. نیویورک‌تایمز در این یادداشت با اشاره به اینکه اکنون پنجره فرصت کوتاهی برای بازگشت ایران و ایالات‌متحده به برجام وجود دارد، می‌نویسد:توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ قرارداد صلح نبود. توافقی برای حل صلح‌آمیز مسئله هسته‌ای بود. دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ به باور اینکه تحریم‌های فلج‌کننده، تهران را به پذیرش توافقی موردقبول‌تر برای ایالات‌متحده سوق می‌دهد، از برجام خارج شد. اما قمار دونالد ترامپ شکست خورد. تحریم‌های تازه اقتصاد ایران را فلج کرده است، اما حکومت ایران فعالیت‌های هسته‌ای را که کنار گذاشته بود دوباره از سر گرفت. دیگر کشور‌ها شامل چین و اتحادیه اروپا از تحریم‌های یک‌جانبه ایالات‌متحده خسته شده‌اند و ممکن است تجارت با ایران را به نحوی از سر بگیرند. حقیقت ناخوشایند این است که «فشار حداکثری» قابل‌دوام نیست. این فشار به تغییر رفتار ایران منجر نشده و درست برعکس عمل کرده است. این روزنامه امریکایی آنگاه از بخشی از برنامه کاخ سفید در فرسایشی کردن مذاکرات رونمایی کرده و یادآور می‌شود: اگر برنامه هسته‌ای ایران به شکلی صلح‌آمیز تحت کنترل درآید، یک ائتلاف منطقه‌ای می‌تواند به نقش ایران در منطقه رسیدگی کند. حتی اگر بایدن تمام تحریم‌های دوره ترامپ را لغو کند، بخش عمده‌ای از تحریم‌های امریکا برقرار خواهد ماند و این اهرمی اقتصادی برای دستیابی به توافق‌های بعدی خواهد بود.
در عرصه دیگر اقدامات تروریستی علیه ایران نظیر حمله به کشتی ساویز در لحظات آغازین مذاکرات وین در هفته گذشته و اقدام تروریستی علیه نیروگاه نطنز در مرحله دوم مذاکرات وهمزمان با حضور وزیر دفاع امریکا در تل‌آویو نکته‌ای نیست که از دید صاحب‌نظران و در تکمیل این حلقه پنهان بماند. پس از خرابکاری رژیم صهیونیستی در تأسیسات هسته‌ای نطنز این ارزیابی در رسانه‌های بیگانه فارسی‌زبان مانند بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال و همچنین غیرفارسی مانند سی ان ان مطرح شد که این اتفاق در کاهش قدرت چانه‌زنی ایران تأثیر خواهد گذاشت.
روندی که در مذاکرات وین در حال طی شدن است، در کنار تلاش رژیم صهیونیستی برای اخلال در برنامه هسته‌ای ایران، نشان‌دهنده دو روی یک سکه اقدام غرب برای کاهش ابتکار عمل ایران در بهره‌گیری از فرصت‌ها برای کاهش توان ایران در این هماوردی است. در این میان رهبر معظم انقلاب نقشه راه کشور را برای جلوگیری از فرسایشی شدن مذاکرات روشن کرده‌اند. معظم له در بیانات اخیرشان در خصوص مذاکرات هسته‌ای خاطرنشان کردند‌: سیاست کشور را در خصوص برجام و تحریم‌ها در سخنان عمومی اعلام و در جلسات با مسئولان یا به‌صورت مکتوب نیز به آن‌ها بیان کرده‌ایم بنابراین سیاست کشور معلوم است که باید چه‌کاری انجام بدهند. ایشان افزودند: تشخیص مسئولان این است که بروند مذاکره کنند تا همین سیاست را اِعمال کنند که در این زمینه بحثی نداریم، اما باید مراقبت شود که مذاکره فر‌سایشی نشود چراکه برای کشور ضرر دارد. رهبر انقلاب اسلامی هدف امریکایی‌ها از تأکید و اصرار بر مذاکره را تلاش برای تحمیل یک حرف باطل دانستند و افزودند: منطق جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه اول باید امریکا تحریم‌ها را بردارد، زیرا به آن‌ها اطمینانی وجود ندارد و قبلاً بار‌ها نقض عهد کرده‌اند، به‌گونه‌ای است که حتی بعضی مذاکره‌کنندگان اروپایی نیز قبول دارند و در جلسات خصوصی آن را تصدیق می‌کنند اگرچه در مقام تصمیم‌گیری تسلیم امریکایی‌ها هستند و از خود استقلالی ندارند. ایشان افزودند: غالب پیشنهاد‌های امریکایی‌ها، متکبرانه و تحقیرآمیز است و حتی قابل نگاه کردن هم نیست. ایشان در پایان ابراز امیدواری کردند که مسئولان کشور با چشم‌باز و دل محکم و با توکل به خدا به‌پیش بروند و به توفیق الهی ملت را خرسند و خوشحال کنند.


هدف غربی‌ها از فرسایشی کردن مذاکرات به تعویق انداختن اجرای تعهدات نقض شده، استفاده از زمان برای کاستن از استقامت مردم ایران و راه باز کردن برای تحمیل و امتیاز‌گیری در حوزه‌های غیرهسته‌ای و همچنین اعمال برخی معافیت‌ها یا مسکن‌ها برای تأثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری آینده است؛ که در نقطه مقابل راهبرد ایران باید معطوف به‌سرعت دادن فعالیت‌های هسته‌ای نظیر غنی‌سازی ۶۰ درصد، اجرای قانون مجلس و پرهیز از تمدید مهلت سه‌ماهه، آمادگی برای توقف مذاکرات برای جلوگیری از فرسایشی شدن آن و مهم‌تر از آن پرهیز از شرطی‌سازی روند تحولات کشور به این مذاکرات است.
اما مقابله با اقدامات رژیم صهیونیستی از پیچیدگی کمتری برخوردار است، چراکه روند تحولات منطقه و دستاورد‌های مقاومت که مهار رژیم صهیونیستی را در پی داشته و این رژیم از مدعی حاکمیت بر نیل تا فرات به اینجا رسیده است که ملتمسانه از نیرو‌های مقاومت می‌خواهد که به صهیونیست‌ها اجازه دهند که بتوانند در پشت سیم‌های خاردار به حیات انگلی خود ادامه دهند. این امر بیانگر آن است که سران این رژیم تنها زبان زور را می‌فهمند و چه‌بسا تأملات ما در سال‌های اخیر که بعضاً از آن به‌عنوان سیاست صبر راهبردی نام‌برده می‌شود موجب این جسارت‌ها شده و با توجه به تأثیر منفی این راهبرد باید به سمت تغییر موازنه قدرت جهت پیدا کند.