اهميت مذاكره با عربستان

مذاكره بين ايران و عربستان در عراق تحول مثبتي است و مي‌تواند به كشور ما كمك كند تا برخي بارهاي اضافي را كه بي‌دليل به دوش مي‌كشد، زمين نهد و بر توسعه كشور و رفاه مردم متمركز شود. عربستان يكي از كشورهاي همسايه ماست و تاريخ روابط بين‌المللي ثابت كرده كه همسايگان بايد هميشه اولويت اصلي سياست خارجي قدرت‌هاي متوسط منطقه‌اي  باشند؛ چراكه در غير اين صورت، كشورهاي ضعيف‌تر و كوچك‌تر در منطقه براي رفع نگراني از ناحيه قدرت بزرگ‌تر به سياست توازن قوا رو مي‌‌آورند و تلاش آنها براي جلب حمايت قدرت‌هاي بزرگ فرامنطقه‌اي زمينه‌ساز ورود قدرت‌هاي جهاني به منطقه مي‌شود. كما اينكه در يك دوره انگليس نقش حامي شيوخ خليج فارس را بازي كرد و از حدود 30 سال پيش به اين سو امريكا مدعي ايفاي چنين نقشي شد. بنابراين اگر ايران بتواند روابط خود را با كشورهاي كوچك و بزرگ منطقه‌ عادي كند عملا يكي از دلايل مهم براي حضور قدرت‌هاي بزرگ فرامنطقه‌اي در خليج فارس منتفي مي‌شود. متاسفانه طي دو، سه دهه اخير اسراييل نيز توانسته با استفاده از نگراني برخي از كشورهاي منطقه و تلاش آنها براي برقراري موازنه در برابر ايران به موفقيت‌هايي در جهت عادي‌سازي روابط خود با اين كشورها دست يابد. هدف اصلي جناح راست اسراييل از سرمايه‌گذاري روي ادعاي تهديد ايران عليه منطقه و بزرگ‌نمايي آن قبل از هر چيز جلوگيري از شكل‌گيري يك دولت مستقل و حاكم فلسطيني بوده است. اسراييل همواره از اين طريق كوشيده تا كشورهاي عربي را به عدول از پيش‌شرط خود مبني بر موكول كردن برقراري رابطه با اسراييل به بعد از تشكيل دولت فلسطيني وادارد. متاسفانه اسراييل در مواردي موفق بوده و توانسته است شماري از كشورهاي عربي را ناچار به چشم بستن بر حقوق مردم فلسطين و برقراري رابطه با اسراييل كند. ترديدي نيست كه اگر جبهه واحدي از كشورهاي اسلامي و عربي با موضع واحد در رابطه با ايجاد يك كشور فلسطيني مستقل وجود مي‌داشت، اسراييل و حاميان فرامنطقه‌اي آن قطعا با بن‌بست مواجه مي‌شدند. يكي از دستاوردهاي مهم هر گونه تنش‌زدايي با ايران براي عربستان اين خواهد بود كه از فشار داخلي و خارجي بر رياض براي عادي كردن رسمي و علني روابط با اسراييل به مقدار زيادي كاسته خواهد شد. بي‌شك هر گونه توفيق ايران و عربستان در جهت نيل به حداقلي از تنش‌زدايي در روابط خود به معني شكست بزرگي براي اسراييل و توفيق قابل توجهي براي مردم فلسطين خواهد بود.  در اين مورد كه چرا و چگونه چنين گفت‌وگوهايي در اين مقطع زماني ممكن شده است، مي‌توان به عوامل مهمي مانند تغيير ديناميسم سياسي در خاورميانه بعد از تشكيل دولت بايدن، علاقه اين دولت به كاستن از حضور نظامي در اين منطقه كه شاهد شروع آن با اعلام خروج از افغانستان بوده‌ايم، سردي محسوس و كم سابقه در روابط بين رياض و واشنگتن و هدف بودن محمد بن سلمان و برقراري مذاكراتي سازنده و مثبت بين ايران و امريكا براي احياي برجام اشاره كرد. البته در اين رابطه به بن‌بست در جنگ يمن نيز مي‌توان اشاره كرد. اما اين بن‌بست تحول جديدي نيست و كم و بيش از يكي، دو سال بعد از شروع جنگ مشهود بود. شكل‌گيري دولتي در بغداد كه كم و بيش با دولت‌هاي قبلي در عراق متفاوت است، عامل مثبت ديگري است. قطعا هر ميزان بهبود در روابط بين تهران و رياض براي عراق حائز اهميت است چراكه از نظر بغداد در صورت ادامه تنش بين دو كشور، عراق بيش از پيش مي‌تواند به عرصه برخورد ايران و كشورهاي عربي ضد ايران تبديل شود،؛ خاصه آنكه اين موضوع سابقه تاريخي نيز دارد. 
3 ولايتي كه عراق را تشكيل دادند، يعني موصل، بغداد و بصره، در دوران صفويه تا امضاي عهدنامه ذهاب در 1639 ميلادي و نيز در دوره نادرشاه و تا حدودي در دوره كريم‌خان عرصه جنگ‌هاي دايم بين ايران و عثماني بودند و طي آن بارها اين 3 ولايت بين ايران و عثماني دست به دست شدند.  با سقوط بعثي‌ها در عراق و تضعيف قدرت مركزي در آن كشور، ادعاي بغداد مبني بر «دروازه‌باني شرق عربي» در برابر ايران منتفي شد و عراق اين‌ بار نگران تبديل شدن به عرصه برخورد بين برخي دولت‌هاي عربي و ايران شد. لذا طي 18 سال گذشته، عراق هميشه علاقه‌مند به كاهش تنش بين ايران و عربستان بوده است. اين با دولت كنوني عراق با توجه به تفاوتش با دولت‌هاي قبلي و روابط دوستانه با عربستان در اين زمينه جدي‌تر است و قاعدتا تلاش‌هاي او مي‌تواند يكي از دلايل گشايش احتمالي در روابط تهران و رياض باشد. 
با اين حال، نظر به عمق و گستردگي تعارضات بين ايران و عربستان در حوزه‌هاي متعدد نبايد تصور كرد كه كاهش تنش بين دو كشور به آساني ممكن خواهد بود. اما نظر به دستاوردهايي كه اين مهم مي‌تواند براي دو كشور و منطقه داشته باشد، پافشاري بر آن ضروري است.