آتش به اختیاری برای مطالبه‌گری است

آرمان – مطهره شفیعی: مقام معظم رهبری چهارشنبه 17 خردادماه در دیداری که دانشجویان با ایشان داشتند، فرمودند:«گاهی دستگاه‌های مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی می‌شوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیم‌گیری و اقدام کنند.» بی‌تردید نمی‌توان مدعی آن شد که وضعیت کشور در عرصه‌های مختلف به‌ویژه عرصه فرهنگ و سیاست رضایت بخش و در حد مطلوب است، چرا که این دو حوزه چنان سیال و گسترده است که رسیدن به نهایت در آن بسیار دشوار است. این نرسیدن به کمال در عرصه سیاست و فرهنگ تنها مختص ایران نیست و در کشورهایی که ادعای پیشرفتگی و مهد تمدن بودن دارند هم هراز گاهی در هنگامه انتخابات یا صدور قوانین جدید فرهنگی برخی مشکلات ظهور و بروز پیدا کرده و خود را به رخ مدعیان بی‌نقص بودن فرهنگ و سیاست در آن کشورها می‌کشد.
برداشت‌ها از «آتش به اختیار»
پس از سخنرانی مقام معظم رهبری تعبیر «آتش به اختیار» به‌سرعت به موضوع نخست بحث در شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد، چنان‌که برخی با عدم آگاهی از این 3 کلمه چنین تحلیل کردند که منتقدان به وضعیت سیاسی و فرهنگی کشور می‌توانند از این پس بدون نیاز به رعایت قانون و ضوابط کشور به برخورد با دست‌اندرکاران این حوزه‌ها بپردازند و دیگر الزامی به پاسخگویی آنان در برابر رفتارهایشان نخواهد بود. برخی دیگر اما با درک دغدغه مقام معظم رهبری چنین عنوان کردند که «آتش به اختیار» به معنی رفتارهای فراقانونی نیست و نباید با معنای اشتباه چنین القا کرد که معترضان حکم هر اقدامی را دارند. تفاسیر مختلف از «آتش به اختیار» چنان بود که سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد با انتشار پیامی در توئیتر خود و با اشاره به سخنان اخیر مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان، نوشت: «اقدام آتش به اختیار در کلام و منطقِ رهبری، یعنی فعالیت‌های فرهنگی خودجوش، غیردستوری، اما در چارچوب قانون و اخلاق. از این واژه چماق نسازیم.»
آتش به اختیار چیست؟


آنچه مقام معظم رهبری در سخنرانی روز چهارشنبه بیان کردند معطوف به لزوم برخورداری از شرایط مطلوب در حوزه فرهنگ و سیاست بود، چنان‌که رسانه‌های اصولگرا هم‌چنین برداشت کردند که«آتش به اختیاری برای کار تبیینی است؛ آتش به اختیاری برای مطالبه گری است.» جهان‌نیوز نوشت: «آتش به اختیاری برای کاری است که وظیفه دانشجوست نه کاری که وظیفه نهادهای دولتی است. سربازی که آتش به اختیار می‌شود یعنی در حوزه مسئولیت خود معطل فرماندهی نماند؛ نه اینکه وظیفه خودش را رها کند و جای دیگران نشیند. واگرنه این جمله رهبری از محکمات فعالیت اجتماعی است که «هیچ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوه قضائیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم» آتش به اختیاری یعنی در وظایف ذاتی دانشجویی که روشنگری و تبیین است معطل غیر نمانید، نه اینکه وظیفه دیگران را انجام دهیم.» در نیروهای مسلح، اصطلاحی تحت عنوان «آتش به اختیار» وجود دارد که به واسطه آن، برخی یگان‌های مسلح، این اجازه و اختیار را پیدا می‌کنند که بدون هماهنگی با مرکز فرماندهی، به سوی دشمن آتش بگشایند. مطابق قانون به‌کارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح مصوب سال 1373 استفاده از تجهیزات و امکانات نظامی برای نیروهای مسلح نیازمند آموزش‌های مرتبط است. در ماده 2 این قانون در خصوص شرایط ماموران مسلح هنگام استفاده از سلاح چنین آمده است: «1- سلامت جسمانی و روانی متناسب با ماموریت محوله 2- داشتن آموزش‌های لازم در راستای ماموریت‌های محوله 3- تسلط کامل در به‌کارگیری سلاحی که در اختیار آنها گذارده می‌شود 4- آشنایی کامل به قانون و مقررات مربوط به به‌کارگیری سلاح» به همین سیاق، ارائه آموزش‌های دقیق و آشنایی با الزامات قانونی در باب فعالیت فرهنگی نیز ضروری است. طبیعتا افرادی که قرار است در حوزه مسائل فکری فعالیت کنند و دغدغه‌های خود را دنبال نمایند بدون داشتن آگاهی‌های متناسب در خصوص جریانات فرهنگی و مولفه‌های موثر بر آن، نه تنها به اهداف خود نخواهند رسید بلکه ممکن است نقض غرض کرده و نتیجه عکس بگیرند. در یکی از سایت‌های اصولگرایان هم به این نکته اشاره شده است که«آتش به اختیار بودن، در موضوعات فرهنگی نیز دارای الزامات و ضوابطی است که ممکن است بدون توجه به آنها نتایج دیگری جز آتش گشایی علیه پدیده‌های جبهه مقابل درپی داشته باشد و خدای ناکرده به آتش گشایی بر روی عناصر و ظرفیت‌های جبهه خودی منجر شود.»
نگرانی دلواپسان از برداشت اشتباه
نکته قابل تامل و البته جالب آنجاست که دلواپسان بیش از سایرین نگران برداشت اشتباه هم طیفان خود از واژه «آتش به اختیار» هستند، بنابراین سعی دارند با آگاهی دادن به هم طیفان خود آنان از اعمالی بر حذر دارند که ناشی از برداشت اشتباه آنهاست، مانند مشرق نیوز که نوشت: «ضرورت تمرکز حملات به دشمن، ممکن است برخی را به این مسیر سوق دهد که هر حرکتی را مخالف فلان شخص و بهمان مجموعه معرفی کنند و به معارضه با آن بر خیزند! حتی برخی را به تشکیل «قرار گاه آتش به اختیار» تشویق کند! یک افسر وسط میدان نباید توجه کند، حق ندارد اسلحه‌اش را از جهت دشمن منحرف کند. این بالاترین هزینه‌ای است که یک فرمانده می‌دهد. اگر آنها که مجوز گرفته‌اند از این فرصت تاریخی استفاده نکنند، هم هزینه گزاف و سنگین رهبری را جبران نکرده اند، هم فرصتی تاریخی سوخته و هم آینده را از دست داده‌اند.» مشرق همچنین نوشته است: «جماعتی هرزه دهان، فرمان آقا را به هرج و مرج... ربط می‌دهند! اینان همانند که قرآن در حقشان می‌فرماید:«فی قلوبهم مرض فزادهم ا... مرضا» هرکاری کنیم و هرچه بگوییم، اینان همینند.»
در نهایت...
در نهایت آنچه از سوی مقام معظم رهبری بیان شد تاکید برای اتخاذ تدابیری در راستای بالا رفتن سطح فرهنگ و سیاست است. «آتش به اختیار» در عرصه فرهنگ و سیاست نباید با غرض ورزی تفسیر شود که بزرگ‌ترین ظلم به این دو عرصه است.