از رفراندوم كلامي نگفتند!

عکس: مرتضی فخری نژاد آرمان ملی- امید کاجیان: پایبندی به سازوکار قانون اساسی و البته ایستادگی در برابر هر نوع بی‌قانونی از جمله اصولی است که هر نامزد ریاست‌جمهوری باید نسبت به آن تعهد داشته باشد. صیانت از قانون اساسی اما در این روزها به دلایل اتفاقاتی که رخ داده بیش از هرزمان دیگری باید در دستور کار کاندیداها قرار گیرد، چرا‌که همراهی یا سکوت امروز قطعا سرعت بی‌قانونی‌ها را در آینده بیشتر می‌کند. اینکه نامزدها تا چه میزان برای جایگاه مردم در برابر بی‌قانونی‌ها می‌ایستند و از سویی تا چه میزان برای حفظ خودشان در قدرت همراه با بی‌قانونی می‌شوند، نکته‌ای است که تا امروز نامشخص مانده است. اما قانون اساسی و استفاده از ظرفیت‌های آن موضوع دیگری است که در گفته‌های نامزدها مورد توجه نبوده است؛ ظرفیت‌هایی که می‌تواند در شرایط خاص، چه‌بسا راهگشا باشد. یکی از این ظرفیت‌ها، برگزاری رفراندوم و همه‌پرسی است. هرچند شاید این موضوع را بسیاری دور از دسترس می‌دانند؛ اما مایلند بدانند عملا دیدگاه کاندیداهای امروز در‌خصوص برگزاری این ظرفیت قانونی چیست و چرا در کلام آنها مغفول واقع شده است؟  تلاش‌های پیشین برای رفراندوم  دولت‌ها، پیش‌تر مواردی را جسته و گریخته به عنوان رفراندوم مطرح می‌کردند، مثلا در زمان بنی‌صدر او تلاش می‌کرد در ارتباط با مشکلاتش با حزب جمهوری اسلامی چنین اتفاقی به رفراندوم گذاشته شود. او مرتب دم از ضرورت اختیارات بیشتر می‌زد، خواستار همه‌پرسی می‌شد و به میزان رای خود تاکید داشت؛ هرچند به هرروی راه و رسم او به مسیر دیگری رفت. یا اصلاح‌طلبان پیرامون نظارت استصوابی و اختیارات رئیس‌جمهوری رویای رفراندوم را در اوایل دهه 80 داشته‌اند؛ نشان به آن نشان که سیدمحمدرضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم در گفت‌وگویی با ایرنا یک‌بار به همین مطلب اشاره داشته و گفته خیلی مصر بودیم که با استفاده از ظرفیت قانونی مجلس بحث نظارت استصوابی را به رفراندوم بگذاریم، ولی با گرفتاری‌ها و دعواهایی که رخ داد سبب شد مجلس پس از رد لوایح دوقلو، این امکان را که چنین رفراندومی را تصویب کند، پیدا نکند. حتی پیرامون هدفمندی یارانه‌ها از سوی رئیس دولت‌های نهم و دهم- احمدی‌نژاد- چیزی شبیه به رفراندوم مطرح شد. رئیس‌جمهور وقت با ارائه پیشنهاد همه‌پرسی درباره هدفمندکردن یارانه‌ها گفت: آنچه مردم گفتند همه تبعیت کنیم و تبعات آن را هرچه شد همه بپذیریم. او با انتقاد از تغییرات داده شده در لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها در مجلس شوراى اسلامى، خواستار برگزارى همه‌پرسى در‌باره اجراى قانون هدفمندی یارانه‌ها شده بود که درنهایت این اتفاق نیفتاد و همه چیز هم در زمینه یارانه‌ها دقیقا آن‌طور که احمدی‌نژاد می‌خواست پیش نرفت. او آن زمان در ماجرای اختلافات در نحوه هدفمند کردن یارانه‌ها گفته بود: «‌من فکر می‌کنم راهی که باقی‌مانده این است که برای اصلاح کار به آرای مردم مراجعه کنیم. در قانون اساسی هم پیش‌بینی شده است که در مسائل مهم اقتصادی می‌توان به آرای مردم مراجعه کرد. رفراندوم و همه‌پرسی گذاشته شود و مردم نظر بدهند که می‌خواهند اجرا شود یا نه. آنچه مردم گفتند همه تبعیت کنیم و تبعات آن را هرچه شد همه بپذیریم. این راه خوبی است. ما نتوانستیم با استدلال و بحث یک کار کارشناسی و یک حرف منطقی و علمی را به برخی از دوستان‌مان منتقل کنیم و آنان را بباورانیم.» حسن روحانی هم بارها از رفراندوم سخن گفته؛ خواسته‌ای که البته راه به جایی نبرد، اما لا اقل نشان می‌داد موضع او به عنوان یک رئیس‌جمهوردر این است که کشور نیاز به همه‌پرسی دارد. «من به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی دلم می‌خواهد شرایطی فراهم شود تا به اصل برگزاری رفراندوم قانون اساسی عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد، از مردم بپرسیم.» این اظهارنظری بود که حسن روحانی در ارتباط با رفراندوم در سال‌های اولیه دولت خود مطرح کرد. یا مثلا در 22 بهمن 96 گفت: «اصل ۵٩ قانون اساسی می‌گوید در برخی موارد قانون‌گذاری و اعمال قوه مقننه در مسائل مهم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، مراجعه به آرای مستقیم مردم است. اگر در دو تا مساله اختلاف‌نظر داریم، جناح‌ها اختلاف دارند، دعوا و شعار ندارد، صندوق آرا را بیاوریم و طبق اصل ۵٩ قانون اساسی هر چه مردم گفتند، به آن عمل کنیم، این ظرفیت قانون اساسی ماست و باید به ظرفیت‌های قانون اساسی‌مان عمل کنیم.»  سکوت نامزدها  روحانی چندین بار دیگر نیز درباره رفراندوم حرف زده؛ هرچند مشخصا بیان نمی‌کرد که رفراندوم در چه مباحثی. رئیس‌جمهور با این کار اشاره به اختلافاتی داشته که از قرار حل نمی‌شود و نیاز به آرای مردم دارد. در رسانه‌ها از FATF  تا مسائلی بالاتر از آن به عنوان مواردی که می‌توان در آن رفراندوم را مطرح کرد، بیان می‌شد. روحانی تلاشش بی‌سرانجام بود اما حاوی پیام؛ پیامی که در مقاطع مختلف زمانی تکرار می‌شد تا نیاز به استفاده از این ظرفیت با توجه به شرایطی که پیشروی‌مان است، گوشزد شود. نکته‌ای که اما در میان اظهارات هیچ یک از نامزدهای کنونی دیده نمی‌شود؛ گویی این نیاز از سوی آنها باور نشده است یا ترجیح داده می‌شود که وارد آن نشوند. آزادی‌های اجتماعی، برخی قوانین انتخاباتی فعلی، سیاست خارجه و تعاملات پیرامون بخش‌ها و گروه‌ها و... همه و همه از جمله مسائلی هستند که می‌توانند در یک رفراندوم مطرح شوند. اصل 59 قانون اساسی درباره همه‌پرسی در واقع یک فرصت طلایی است. همان‌طور که گفته شد طبق این اصل  اعمال قوه مقننه در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، اگر نتواند از طریق اقدامات معمولی انجام پذیرد، می‌توان آن را از طریق همه‌پرسی انجام داده و این موضوع دوسوم رأی نمایندگان را نیاز دارد. هرچند شورای نگهبان درخواست مراجعه به آرای عمومی موضوع اصل 59 قانون اساسی را از مصادیق مصوبات مجلس شورای اسلامی می‌داند که  باید طبق اصل 94 قانون اساسی به شورای نگهبان ارسال شود. اما برخی حقوقدانان در اصل ۵۹ این نکته را در نظر می‌گیرند که چون این اصل را باید یک اصل استثنا از سایر قوانین تلقی کرد، اصل ۵۹ یک اصل استثنایی است، از بعد حقوقی می‌تواند با رأی بالای دوسوم، جدا از نظر شورای نگهبان دیده شود و منتظر رای مردم بماند. البته گروه زیادی هم چنین نظری نداشته و می‌گویند بعد از تصویب رفراندوم در مجلس هم باید این موضوع به تایید شورای نگهبان برسد. اما به هر روی چه مسیر تحقق رفراندوم را امکان‌پذیر و چه غیر‌ممکن بدانیم، مطرح شدن چنین موضوعی از سوی نامزدها می‌تواند بیانگر نگاه واقعی آنها به نظر و رای مردم باشد. در حالی که کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری مدام از مردم و اهمیت نظر آنها پشت تریبون‌ها و مناظرات‌شان سخن می‌گویند هیچ اشاره‌ای به این اصل مردمی نداشته‌اند. اینکه دقیقا چه نگاهی نسبت به رفراندوم و همه‌پرسی، که نماد مردم‌سالاری است دارند؟ و اینکه از نگاه آنها در صورت موافقت نمایندگان مجلس با همه‌پرسی باید این موضوع چه مسیری را بپیماید‌؟ هرچند قرار نیست رفراندوم درایران به قول حسن روحانی مثل کشور سوئیس انجام شود اما موضع‌گیری کاندیداها می‌تواند درباره آن شفاف باشد.