چند دستگی قومی، مذهبی؛ نشانه ‌گیری‌تروریست‌ها

در خصوص حملات‌تروریستی تهران می‌توان از زوایای مختلف به تحلیل پرداخت و به نشانه‌های متعددی از اغراض و اهداف‌تروریست‌ها اشاره کرد اما شاید مهم‌ترین هدف‌تروریست‌ها را برمبنای اسناد و فیلمی که خودشان انتشار دادند بتوان یک گزاره و گزینه دانست که البته تحولات سیاسی و برهه زمانی فعلی هم موید همین موضوع  و پر رنگ بودن یک گزاره در میان اهداف شوم‌تروریست ها است.
ایجاد اختلاف در میان اقوام و مذاهب ایرانی با سعی وافر به تخریب چهره اهل سنت در نزد ایرانیان را می‌توان مهم‌ترین هدف‌تروریست‌ها از حملات‌تروریستی 17 خرداد آنان دانست.
در فیلم انتشار یافته از‌تروریست‌های داعشی انجام دهنده عملیات‌تروریستی تهران برای اولین بار در تمامی این سال‌ها به جای آنکه راوی‌تروریست تنها به زبان عربی سخن گفته و در انتها با شعارهای مذهبی فیلم تبلیغاتی آنان پایان یابد، پس از نطق به زبان عربی،‌تروریست تکفیری به زبان کردی سخن گفته و شهروندان اهل سنت را به کشتن رافضی‌ها!‌ترغیب و تهییج می‌کند. خرق عادتی که قطعا بی دلیل نمی‌تواند باشد و هدفی پشت آن خوابیده است. مضاف بر آنکه ‌تروریست‌های تکفیری هدفمند از میان شهروندان سنی مذهب برگزیده شده اند. حال باید پرسیده شود که عطف به این فیلم چرا حمله به اهل سنت و تخریب چهره آنان در نزد ایرانیان را مهم‌ترین هدف‌تروریست‌ها عنوان می‌کنیم.
نزدیک به 6 سال از بروز و ظهور داعش و‌تروریست‌های تکفیری در اتمسفر سیاسی خاورمیانه و در عراق و سوریه می‌گذرد، خلیفه خود خوانده داعشی هم در بیانیه اعلام موجودیت این جماعت‌تروریستی تکفیری مهم‌ترین هدف آن را ضربه به رافضی ها! شما بخوانید ایرانیان، عنوان کرد اما در تمامی طول این سال‌ها‌تروریست‌های داعشی در انجام کوچکترین عملیاتی در ایران ناکام ماندند. بی شک اقتدار و اشراف نیروهای امنیتی ما در تحقق این مهم نقش بسزایی داشته اما فراتر از همه گزاره‌ها و گزینه‌ها، این اهل سنت ایران بودند که به عنوان مهم‌ترین سد در برابر‌تروریست‌های تکفیری قرار داشتند، آنانی که در مرزهای غرب و شرق کشور حضور داشته و به رغم مشکلات و کاستی‌ها هیچ گاه در برابر القائات و مانورهای تبلیغاتی تکفیری‌ها سرخم نکرده و نه تنها با آنان همراهی نکردند که به عنوان محافظان دلیر این سرزمین در خط مقدم برابر آنان ایستادند و این نکته‌ای است که از مهم‌ترین عوامل ناکامی داعش برای سلب امنیت در ایران بوده است.


در دیگر سو؛ انتخابات ریاست جمهوری 96 نیز به مثابه تیر خلاص بر پیکره‌تروریست‌های تکفیری بود که دیدند پس از سال‌ها تلاش و تبلیغات بسیار به جای افتراق و چند دستگی و ایجاد تعارض میان اهل سنت و حاکمیت مرکزی، آنان نه تنها به این القائات پوچ توجه نکردند و در برابر نظام نایستادند که با مشارکت خیره کننده و بسیار فراتر از معمول و فزون‌تر از انتظارها به پای صندوق رای آمده و از رئیس جمهوری مستقر حمایت کرده و در دو استان کردستان و سیستان و بلوچستان رای روحانی با رای 73 درصدی شهروندان اهل سنت، بیش و پیش از هر نقطه‌ای در ایران بود و کرمانشاه نیز در رتبه بعدی قرار داشت.
همه این موارد نشانه‌هایی است روشن از اهداف شوم گره‌تروریستی تکفیری داعش برای برهم زدن اتحاد و انسجام میان اقوام و مذاهب در کشور که باید مردم و مسئولان دوشادوش هم و بیش از پیش برای حفظ و تعمیق آن گام بردارند و هرگونه راهی برای سوء استفاده‌تروریست‌ها از اختلافات احتمالی در این حوزه‌ها گرفته شود.