روزنامه شرق
1400/03/26
این قومهای متنوعی که تنها میمیرند
نگاهی به قومیتهای افغانستان در گفتوگو با محسن روحیصفت این قومهای متنوعی که تنها میمیرند زینب اسماعیلی درگیری در افغانستان بار دیگر اوج گرفته است. شهرها یک به یک به تصرف طالبان درآمده و برخی با مقامات ارتش باز پس گرفته میشود. اتفاقی که در ادامه مسیر دو دهه گذشته این کشور رخ نموده و ایران عمدتا از آن متأثر بوده است. بهویژه آنکه در همه این سالها با افزایش درگیری در افغانستان موج مهاجرت به ایران نیز افزایش مییابد.در این بین قومیت هزاره عمدتا بیش از دیگر قومیتها تحت آزار و فشار بوده است. آنچنان که در هفتههای گذشته پیامهایی در شبکههای اجتماعی در مورد خشونتهایی که به این قومیت وارد شده است، منتشر شد. حتی در توییت سیدرسول موسوی دستیار وزیر امور خارجه در امور آسیای شرقی دیده شد. برخی باور دارند علاوه بر دخالتهای خارجی، خشونت لجامگسیخته با نام مذهب در افغانستان، موضوع قومیتها در افغانستان یکی دیگر از پارامترهای سالها بحران در این کشور است. از همین رو در گفتوگو با محسن روحیصفت به این مسئله پرداختیم. او که سالها در ستاد افغانستان و در این حوزه کار کرده است، برای ما آرایش قومیتی این کشور را ترسیم کرد و فضای پیشرو را.
افغانستان از ترکیب جمعیتی متفاوتی تشکیل شده است. چرا موضوع قومیت در این کشور اینقدر پررنگ است.
افغانستان کشور چندقومی و چندفرهنگی است و حاکمان افغانستان از بدو استقلال تاکنون در ملتسازی در این کشور به نحوی که رنگ و بوی قومی تحتالشعاع ملیت قرار گیرد، ناکام بودهاند. واقعیت این است که در تحولات سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی این کشور در چند سده گذشته اقوام نقشی بالاتر از دولتها داشتهاند و همین موضوع باعث نادیدهگرفتن بقیه اقوام و دلخوری بخشی از مردم آن سرزمین شده است.
عمده این اقوام کدام هستند و درصد جمعیتی آنها چقدر است؟
آخرین آمار رسمی افغانستان مربوط به حدود نیمقرن قبل است و در این کشور به دلیل اشغال، جنگ خارجی و داخلی و بیثباتیها، آمار رسمی و همگانی انجام نشده است.
پشتونها، تاجیکها، هزارهها و ازبکها عمدهترین اقوام این کشورند همچنین ترکمنها، ایماقها، بلوچها، قزلباشها، پشهایها، سیدها، نورستانیها و پامیریها از دیگر اقوامی هستند که در این سرزمین زندگی میکنند.
پراکندگی جمعیتی آنها چگونه است؟
پشتونها یکی از گروههای قومی بزرگ هستند و در نواحی شرقی و جنوبی افغانستان هممرز با پاکستان متمرکز شدهاند، همچنین گروههای کوچکی از پشتونها در شرق ایران در نواحی هممرز با افغانستان و همچنین شمال افغانستان در نتیجه جابهجاییهایی که در زمان امیر عبدالرحمن انجام شد و در میان دیگر گروههای قومی زندگی میکنند. اگرچه عدهای از پشتونهای شهرنشین در کابل و سایر مناطق فارسیزبان شدهاند. براساس برآوردها 35 درصد ساکنان افغانستان را پشتونها تشکیل میدهند. آنان در مناصب دولتی و نظامی گمارده میشدند.
تاجیکها فارسیزبان و گروه قومی هستند که در شهرهای شمال، شمال شرقی و غربی و کابل حضور دارند و نزدیکترین گروه قومی به فارسیزبانان ایران هستند. با این تفاوت که تاجیکها عمدتا سنیمذهب و فارسیزبانان ایران عمدتا شیعه هستند. جمعیت تاجیکها در افغانستان را 35 درصد برآورد کردهاند. آنان پیشینه دستگاههای دولتی بوروکرات را داشتهاند.
هزارهها یکی از مردم بومی افغانستان هستند که بیشتر در مرکز افغانستان در منطقه صعبالعبور هزارهجات زندگی میکنند. هزارهها به گویش هزارگی از زبان فارسی که دارای برخی لغات ترکی است، صحبت میکنند. جمعیت هزارهها به دلیل تبعیض سیستماتیک در رژیمهای گذشته در ولایات و شهرستانهای دیگر تقسیم شده بودند. جمعیت آنان حدود 25 درصد از جمعیت افغانستان برآورد میشود. گروههای بزرگی از جمعیت کابل، مزارشریف، غزنی و هرات را هزارهها تشکیل میدهند.
قوم ازبک حدود ۱۰ درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند و در مناطق شمال آن کشور سکونت دارند. آنها با برجستهشدن نقش عبدالرشید دوستم در تحولات سیاسی و نظامی بیش از پیش در افغانستان فعال شدهاند.
در 200 سال گذشته که شکل جدی از حکمرانی در افغانستان رخ نموده است، برخی اقوام معتقدند که به آنها ظلم شده و در حکمرانی و قدرت نقشی ندارند. این تصور چقدر صحیح و چقدر غلوشده است؟
پادشاهان افغانستان همواره از قوم پشتون بودهاند لذا انتصابات نظامی، سیاسی و اقتصادی حول و حوش همین قوم صورت میگرفته و اقوام دیگر و محل سکونت آنان از مزایا و مواهب و توسعه کشور بیبهره میماندند.
قوم تاجیک در مناصب اداری متوسط منصوب گمارده میشدند و از مناصب حاکمیتی جز در دورهای از ظاهرشاه دور بودند.
قوم هزاره به صورت سیستماتیک مورد تبعیض حاکمان بوده و همواره سرکوب میشده و اجازه داشتن پستهای حکومتی، دولتی و اداری یا نظامی نداشته است.
کوهستان هزارهجات یا مناطق مرکزی افغانستان که محل سکونت بیشتر اقوام هزاره بوده، از کوچکترین امکانات دولتی محروم بوده و توسعهای در آن مناطق اتفاق نیفتاده است. در دوره جدید افغانستان تلاشهایی برای توسعه در آن مناطق شده ولی به دلیل اینکه در سالهای قبل اقدامی نشده بود، از نظر توسعه از دیگر مناطق عقبتر است.
با تشکیل دولت مدرن در افغانستان از زمان آقای کرزی نخبگان و تحصیلکردههای اقوام هزاره در مناصب دولتی مشغول شدهاند. اما افراطگرایان هنوز مردم هزاره را هدف قرار داده و همچون دوران طالبان که به صورت گسترده آنها را سرکوب میکرد، دوباره این قومیت را هدف حملات خود قرار میدهند.
قومیت هزاره بیشتر به ایران نزدیک هستند. همین موجب شده که آنها بیشتر به ایران مهاجرت کنند. در مقابل این موضوع، ایران در بین سیاسیون افغانستان در 50 سال گذشته بیشترین نزدیکی را با طیف آقای مزاری و احمدشاه مسعود داشته است. چرا نبرد کابل منجر به این شد که این قومیت هدف قرار گرفت؟
قوم هزاره چون دارای مذهب شیعه بوده، از نظر مذهبی اشتراکاتی با مردم ایران داشته و با برخی نهادهای دینی و مذهبی ارتباطات عقیدتی داشتهاند، به اشتباه منتسب به ایران شدهاند در حالی که آنان همانند بقیه اقوام، دارای هویت مستقل و علاقهمند به کشور خود افغانستان بوده و هستند. ولی برخلاف تصور، مهاجرانی که در ۴۰ سال گذشته از افغانستان به ایران آمدهاند از همه اقوام آن کشور بوده و اکثریت آنان از قوم هزاره نبودهاند.
سیاست دولتهای ایران از گذشته تاکنون داشتن رابطه مستحکم با دولت مرکزی در کابل بوده است و همواره دولت ایران با همه گروههای سیاسی و احزاب صرفنظر از اینکه از چه قومی بودهاند، رابطه نزدیک داشته است.
ارتباطات ایران با همه مردم افغانستان بوده و اشتراکات فرهنگی، تاریخی، تمدنی و دینی مردم ایران با همه مردم افغانستان بوده و موضوع ارتباط قومی با افغانستان در دستور کار نبوده است.
در دورهای ربانی و احمدشاه مسعود قدرت را در کابل در دست داشتند و دولت ایران با روابط مستحکمی که با آنها داشت در عین حال روابط مستحکمی با همه دستاندرکاران و متنفذین کشور افغانستان داشت و شهید مزاری از جمله آنان بوده است. او در مقابل افراطگرایان سد محکمی بود ولی اختلافات داخلی در آن مقطع با فرمانده احمدشاه مسعود انرژی آن دو که باید علیه بیثباتی و افراطگری و دخالت خارجی تجمیع میشد، به کاهش قدرت داخلی منجر شد و افراطگری را در آن مقطع حاکم کرد.
این موضوع میتواند درسی برای همه باشد که با انسجام داخلی میتوان در برابر خطرات مقابله کرد ولی اگر درصدد حذف یکدیگر باشیم افراطگرایانی که پشتوانه خارجی دارند دوباره مسلط میشوند.
شما آینده افغانستان را چقدر نزدیک به صلح میبینید و آرامش در این کشور را چقدر دستیافتنی میدانید؟
متأسفانه دورنمای روشنی در تحولات اخیر افغانستان مشاهده نمیشود و نشانههای آن را در همین انفجارات اخیر در غرب کابل و دیگر مناطق کشور افغانستان میتوان مشاهده کرد.
باید با گذشتن از منافع شخصی و حزبی و قربانیکردن احساسات به مقابله با خطر بزرگ پیشرو و درگیریهای احتمالی داخلی رفت و مردم افغانستان با انسجام سیاسی خطر افراطگری را از افغانستان دور کنند.
هیچکس و هیچ کشوری نمیتواند به خود افغانستان کمک کند به جز مردم افغانستان و در رأس آن رهبران سیاسی، متنفذان و جامعه مدنی آن کشور، اگر فعالان جامعه مدنی افغانستان برای حفظ دستاوردهای سالهای گذشته خود قدم جدی بردارند، هزینههای بسیار کمتری باید پرداخت کنند تا اینکه چند دهه به عقب برگردند و مبارزات طولانیتر و هزینه بیشتری پرداخت کنند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
اصلاحطلبان در برابر يك تصميم سخت
همتي در ميدان مبارزه انتخاباتي
تکذیب به نفع شورای نگهبان
باید «محوریت تغییرات براساس نظر مردم» استمرار یابد
ستاد ما به هیچ عنوان نماد دولت آینده نخواهد بود
همه میمانند؟!
دردسرهای فایل صوتی
تمیز، بیحرف و حدیث!
این قومهای متنوعی که تنها میمیرند
مردم یا جامعه
دیوان عدالت، سد دولت در فرار از شفافیت معاملاتی
نسبت اصولگرایان با معیشت جامعه
دولتهای مدرن فاسد نمیشوند؟
پاگرد اصلاحات جامعهمحور در انتخابات ۱۴۰۰