در جست‌و‌جوی آب

محمد معصومیان
گزارش نویس
فلات ایران درحال فرو رفتن است. به‌گفته مصطفی فدایی فرد رئیس کمیته تخصصی ارزیابی سیلاب کمیته ملی سدهای بزرگ ایران، 18 استان با خطر بالای فرونشست زمین رو‌به‌رو است؛ فرونشستی که می‌تواند زیرساخت‌های حیاتی و خانه و زمین‌های مردم را ببلعد. تنش آبی برای شهرهای بزرگی مانند تهران یعنی جیره‌بندی آب و هشدارهای مصرف، اما برای مردم روستاها به معنای ورشکستگی مالی و مهاجرت است؛ روندی که سال‌هاست ادامه دارد. مهاجرت روستاییان و مردمی که کشاورزی پیشه‌ آنهاست و حالا در حاشیه شهرهای بزرگ تبدیل به حاشیه نشین و کارگران روزمزد شده‌اند. این جابه‌جایی اما به اینجا ختم نمی‌شود و تبعاتی گسترده‌تر از این دارد که در گفت‌و‌گو با کارشناسان آن را بررسی می‌کنیم.
آن طور که آمارها می‌گویند امسال 200 شهر کشور دچار تنش آبی هستند. شاید بد نباشد همین ابتدا تعریفی از تنش آبی بدهیم که ایران در رتبه چهارم جهانی آن ایستاده است؛ کشوری که بیش از 80 درصد منابع تجدیدپذیر خود را مصرف کرده است. بر اساس شاخص «فالکنمارک» وقتی یک منطقه یا کشور برای هر فرد کمتر از هزار مترمکعب در سال منابع آبی داشته باشد این کشور به تنش آبی دچار شده است. این تنش چه به روز کشور خواهد آورد؟ روستاییانی که در شرق و غرب اصفهان سال‌هاست با کشاورزی روزگار گذرانده‌اند چه می‌کنند؟ کرمانی‌هایی که دیگر آبی برای کاشت پسته ندارند چطور؟ الگوی کشت باید تغییر کند؛ درست، آبیاری باید قطره‌ای شود، درست، اما سال‌هاست در نبود این تغییرات علمی مردم راهی جز فرار از روستای خود پیدا نکرده‌اند. این پناه بردن به شهرهای بزرگ چه آسیب‌هایی برای مهاجران و شهرهای مهاجرپذیر دارد؟


شهلا کاظمی‌پور جمعیت شناس معتقد است از گذشته تاکنون مهاجرت از روستا به شهر عمدتاً به‌دلیل دافعه زندگی روستایی بوده است؛ دافعه‌ای که به‌خاطر پیدا نکردن شغل و در واقع بین همخوان نبودن میزان زمین برای نیروی کار اتفاق افتاده است؛ عوامل محدود کننده‌ای که باعث شده است روستاییان از زادگاه خود راهی شهرهای دیگر شوند. کاظمی‌پور معتقد است حالا با کمبود آب، این مهاجرت‌ها افزایش پیدا خواهد کرد: «در این زمینه ما شاهد مهاجرت به سمت شمال کشور هستیم. اگر این مهاجرت به علت جاذبه مقصد و فرد شغلی داشته باشد و در مقصد جذب شود خوب است اما چون این گونه مهاجرت‌ها به علت دافعه مبدأ است باید گفت به نوعی از چاله به چاه افتادن است. این جمعیت در شهر مقصد حاشیه نشین می‌شود و در ادامه مبتلا می‌شوند به انواع آسیب‌های اجتماعی که هم خود و هم جامعه مبدأ را دچار چالش می‌کنند.»
مشکلات این مهاجران که مجبورند برای کسب روزی مسافت طولانی را طی کنند تا به مقصدی برسند که در آن به حداقل‌ها دسترسی بهتری داشته باشند به اینجا ختم نمی‌شود. کاظمی‌پور می‌گوید: «تجانس فرهنگی بین میهمان و میزبان کم خواهد بود، امکان دارد مردم مقصد با زبان و آداب و رسوم آنها آشنا نباشند و همین مسأله باعث حاشیه نشینی آنها خواهد شد. حاشیه نشینی تنها به افرادی که در حاشیه شهر زندگی می‌کنند اطلاق نمی‌شود، فرد می‌تواند درآمد خوبی داشته باشد اما سبک لباس و صحبت و رفتار شهری‌اش فرق کند. این باعث اخلال در شهر میزبان خواهد شد.»
شهری را تصور کنید که همین حالا هم نمی‌تواند برای ساکنان بومی خود شغل و امکانات شهری مناسب تهیه کند و اگر فرهنگ‌سازی و برنامه‌ریزی برای این مهاجرت‌ها در شهرهای مبدأ نباشد آن وقت تضاد منافع می‌تواند چالش‌های جدیدی را پیش روی مسئولان شهری ایجاد کند.
کاظمی‌پور در زمینه برنامه‌ریزی شهری مثال‌هایی می‌زند تا فهم بهتری از چالش‌ها به‌دست دهد: «نمود آن را می‌توان در برنامه‌ریزی آموزشی دید که مسئولان باید حساب کنند با رشد جمعیت به چند مدرسه نیاز است؟ چند معلم جدید باید به کار گرفت؟ و اگر این مهاجرت‌ها زیاد و بی‌رویه باشد باید برای برنامه‌ریزی دانشگاه، مسکن، انواع راه‌ها و زیربنای شهری تغییر ایجاد کرد چون اینها بسرعت تحت تأثیر مهاجرت‌ها قرار می‌گیرد و برنامه‌ریزی شهری به هم می‌ریزد.» کاظمی‌پور معتقد است اگر مهاجرت بدون برنامه صورت بگیرد کیفیت زندگی مردمی را که در شهرهای مبدأ هستند پایین می‌آورد: «اگر مسئولان شاهد رخ دادن این اتفاقات هستند باید حتماً مهاجرت‌ها را به مناطقی هدایت کنند که تحت مدیریت خودشان است و با برنامه‌ریزی مکان‌هایی را که افراد به آنجا مهاجرت می‌کنند ، پوشش بدهند.»
مهندس مرتضی سمایی کارشناس حوزه‌ آب، در مورد انواع مهاجرت توسط مردمی که در تنگنای آبی قرار گرفته‌اند می‌گوید، دسته‌ای برخوردار که نگران آینده هستند و با خرید زمین و ساختن ویلا در شمال کشور آینده نگری کرده‌اند، دسته‌ای که معیشت‌شان به آب بستگی دارد و راهی حاشیه‌های شهرهای بزرگ شده‌اند و افرادی که راهی شهرهای اطراف می‌شوند و با کرایه زمین‌های کشاورزی کسب درآمد می‌کنند: «در غرب اصفهان معیشت بسته به کشاورزی است و راه دیگری هم وجود ندارد. بخشی از آنها در دسته‌های چند نفری به استان‌هایی می‌روند که هنوز آبی مانده و در آنجا در زمین‌های وسیع سبزی کاری و صیفی کاری می‌کنند اما در شرق اصفهان شرایط فرق دارد. آنها بشدت ثروتمند بودند، زمین‌های وسیع داشتند و دولت‌ها همیشه به آنها قول درست شدن وضعیت را داده‌اند اما حالا کار به جایی رسیده که حتی توان مهاجرت هم ندارند و به علت محافظه‌کاری و آبروخواهی مجبورند به‌صورت پنهانی به شهرهای اطراف بروند و کار کنند.» سمایی از خالی شدن روستا‌ها از جوانان می‌گوید و مهاجرت آنها به شهرهای بزرگ برای یافتن کار: «روستاها در عرض 40 سال گذشته 50 درصد خالی شده‌اند.»
ندا رحیم‌پور دکترای عمران مهندسی و مدیریت منابع آب، مهم‌ترین اثرات تنش آبی در روستاها را کاهش نیروی کار در روستا و تفاوت جنسی به علت مهاجرت گسترده‌تر مردان نسبت به زنان می‌داند: «نبود برنامه‌ریزی جامع و مدون از جمله عواملی است که خسارات وارده به روستاها و شهرها را بیشتر می‌کند بخصوص در خشکسالی درازمدت که از سال‌های گذشته کشور را در بر گرفته، بسیاری از محصولات کشاورزی به علت نبود آب از بین رفته است. از استان‌هایی که اثرات خشکسالی را می‌توان در آنها دید سیستان و بلوچستان و کرمان است که خیلی از محصولات زراعی از بین رفته و سیل مهاجرت به شهرها را شاهد هستیم که منجر  به افزایش حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ و مراکز استان‌ها شده.»
او راه‌های جلوگیری از این افزایش جمعیت را براساس مطالعات آمایش سرزمین، استفاده از توان اکولوژی منطقه می‌داند که می‌توان بر اساس آن شغل مناسب برای مناطق روستایی تعریف کرد: «اگر قرار است کشتی در مناطق روستایی صورت بگیرد باید براساس الگوی کشت مناسب با توجه به اقلیم منطقه باشد و محصولاتی در هر منطقه کشت بشود که منطبق بر شرایط آب و هوایی و مخصوصاً میزان آب موجود منطقه باشد. استفاده از فناوری‌های نوین در بخش کشاورزی و تجمیع مزارع و سرمایه‌گذاری بیشتر هم راه دیگری برای جلوگیری از این اتفاقات است.»
اگر هم بنابر این است که به کشاورزی بگوییم دست از کشت بردار باید راهی جایگزین برای او در نظر بگیریم تا او سرخورده از زندگی در روستا راهی شهرهای دیگری نشود. از نظر رحیم‌پور، این معیشت جایگزین می‌تواند تمرکز بر صنایع دستی و محلی روستاییان باشد. در واقع توسعه گردشگری طبیعی با آموزش صحیح برای افراد روستا  هم می‌تواند راهی میانبر به منظور جلوگیری از مصرف بی‌رویه آب و هم نگه داشتن سرمایه‌های انسانی روستا باشد.
فرشید مقدم جامعه شناس شهری از روند حرکت نیروی کار ارزان قیمت از پس خشکسالی به سمت کلانشهرها می‌گوید؛ روندی ادامه دار که باعث می‌شود مناطقی بسیار پرجمعیت مانند کلانشهرها و مناطقی کم جمعیت در دیگر مناطق را شاهد باشیم. او سرعت گرفتن این وضعیت را که از دهه 40 آغاز شده  باعث عدم توازن جمعیت در کشور می‌داند و معتقد است اعیانی‌سازی در کلانشهرها که از نمونه‌های آن گران شدن زمین، مسکن و خدمات شهری است باعث طرد شدن نیروهای کار در شهرهای بزرگ می‌شود: «اعیانی‌سازی کلانشهرها درواقع ساده‌ترین راه برای مقابله با روند مهاجرت از طرف مسئولان بوده و راه دشوار و عادلانه این است که در مبادی مهاجرت تنظیماتی صورت بگیرد که جذابیت در مبدأ ایجاد شود که افراد بمانند. ما اکنون شاهد سیاست‌هایی هستیم که جاذبه مقصد را کم یا در مقصد دافعه تولید می‌کنند و ماحصل این می‌شود که فرد از مبدأ حرکت می‌کند اما به مقصد نمی‌رسد و در بین راه متوقف می‌شود.» آن طور که مقدم می‌گوید به نظر آخرین مقصد مهاجران اسکان غیررسمی در حاشیه تهران، کرج، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز است.