دولت همچنان صبور بماند

آرمان- احسان انصاری: آیا مطالبات اصلاح‌طلبان از دولت دوم آقای روحانی با گذشته تفاوت دارد؟ آیا اصلاح‌طلبان به دنبال این هستند که نقش پررنگ‌تری در دولت دوم آقای روحانی داشته باشند؟ حسن روحانی چه ضرورت‌هایی را باید در انتخاب اعضای کابینه دوم خود در نظر بگیرد؟ آیا شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات همچنان به کار خود ادامه خواهد داد؟ آیا شورای عالی سیاستگذاری بنا به درخواست برخی اصلاح‌طلبان به نقش احزاب اهمیت بیشتری خواهد داد؟ برای پاسخ به این سوالات با دکتر محسن رهامی، دبیرکل انجمن مدرسین دانشگاه‌ها و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، گفت‌وگو کرده‌ایم. دکتر رهامی معتقد است: «اگر در سال84 اصلاح‌طلبان دچار تشتت نمی‌شدند و دولتی پس از دولت اصلاحات بر سر کار می‌آمد که ادامه‌دهنده راه دولت اصلاحات می‌بود، کشور با این همه مشکل و آسیب مواجه نمی‌شد. اگر در سال1400 و پس از دولت آقای روحانی دوباره یک دولت رادیکال به قدرت برسد، کارآمدی جریان اصلاحات و اعتدالگرا کاهش پیدا می‌کند». در ادامه متن گفت‌وگوی دکتر محسن رهامی با «آرمان» را از نظر می‌گذرانید.
مطالبات اصلاح‌طلبان از دولت دوم آقای روحانی چه تغییراتی نسبت به دولت نخست ایشان خواهد داشت؟ آیا اصلاح‌طلبان به دنبال مطالبات جدیدی از دولت آقای روحانی هستند؟
اصلاح‌طلبان در سال92 با حمایت همه‌جانبه از آقای روحانی زمینه پیروزی ایشان را در انتخابات فراهم کردند. این در حالی است که حمایت اصلاح‌طلبان از آقای روحانی در سال96 بسیار جدی‌تر و گسترده‌تر از سال92 صورت گرفت. به همین دلیل اصلاح‌طلبان و کسانی که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 از آقای روحانی حمایت کردند، انتظار دارند آقای روحانی به وعده‌های خود که مورد نظر حامیان ایشان است عمل کند. حامیان آقای روحانی در انتخابات اخیر با مطالبات خاص از ایشان حمایت کردند و به همین دلیل انتظار دارند به این مطالبات رسیدگی شود. نکته دیگر اینکه در دولت یازدهم این عذر برای آقای روحانی وجود داشت که مجلس نهم با دولت همسو نیست و به همین دلیل ایشان نمی‌تواند از مدیران مورد نظر خود برای کابینه استفاده کند. این در حالی است که با روی کار آمدن مجلس دهم که تا حدود زیادی با دولت همسویی دارد، این عذر نیز وجود نخواهد داشت و آقای روحانی می‌تواند با فراغت بال اعضای کابینه خود را انتخاب کند. در دولت یازدهم با توافق برجام و برداشته شدن تحریم‌ها کشور تا حدود زیادی با گشایش اقتصادی همراه بوده است. در نتیجه انتظار می‌رود آقای روحانی در چهار سال آینده وضعیت اقتصادی کشور را نیز بهبود ببخشد. این در حالی است که در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، اقشار محروم و همچنین مناطق محروم جامعه حمایت بیشتری از آقای روحانی انجام دادند. برای مثال، استان‌های سیستان‌و‌بلوچستان و کردستان که با نرخ بیکاری و محرومیت بیشتری مواجه هستند، حمایت بیشتری از آقای روحانی در انتخابات انجام دادند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی باید همه وزرایی را که به شکل‌های مختلف با ایشان همراه نبودند یا اینکه نیم‌نگاهی به جریان مقابل داشتند را کنار بگذارد و از نیروهای گفتمان اعتدال و اصلاحات که با دولت همسو هستند، استفاده کند. وضعیت دولت آقای روحانی نباید به شکلی باشد که عملکرد ایشان سبب روی کار آمدن دولتی ناهمجنس در پایان کار دولت باشد که دوباره مانند سال84 تمام رشته‌های جریان اصلاحات و اعتدال را پنبه کند. دولت آقای روحانی باید در چهار سال آینده تلاش کند زمینه روی کار آمدن یک دولت همجنس و همسنخ با خود را در چهار سال آینده فراهم کند تا برنامه‌های جریان اعتدالگرای کشور برای مدیریت کشور همچنان ادامه پیدا کند.
آیا جریان اصلاحات برای عدم تکرار اتفاقات سال84 و ادامه گفتمان اعتدال در کشور تدابیری اندیشیده است؟


در این زمینه بحث‌هایی در بین اصلاح‌طلبان مطرح شده است و اصلاح‌طلبان به دنبال این هستند که مانع از تکرار اتفاقات سال84 شوند. آقای روحانی و حلقه نزدیکان ایشان باید بیشتر به فکر این مساله باشند. این در حالی است که اصلاح‌طلبان نیز در این زمینه همکاری خواهند کرد و تلاش می‌کنند ایده‌ها و طرح‌های خود را به دولت ارائه کنند. در دولت دوم آقای روحانی، اصلاح‌طلبان تلاش خواهند کرد کانال ارتباطی دولت و مردم در جهت بیان مطالبات خود باشند. بدون شک اگر در سال84 اصلاح‌طلبان دچار تشتت نمی‌شدند و دولتی پس از دولت اصلاحات بر سر کار می‌آمد که ادامه‌دهنده راه دولت اصلاحات می‌بود، کشور با این همه مشکل و آسیب مواجه نمی‌شد. اگر در سال1400 و پس از دولت آقای روحانی، دوباره یک دولت رادیکال به قدرت برسد، نه تنها کارآمدی جریان اصلاحات و اعتدالگرا کاهش پیدا می‌کند، بلکه کارایی ساختار سیاسی نیز کاهش پیدا می‌کند که این مساله می‌تواند خطرناک باشد.
آقای رئیسی در انتخابات اخیر در حدود 16‌میلیون رأی به دست آورده است. در نتیجه اگر در چهار سال آینده اصولگرایان روی این پایگاه رأی سرمایه‌گذاری کنند و تلاش کنند آن را افزایش بدهند ممکن است شرایط برای اصلاح‌طلبان سخت شود. آیا جریان اصلاحات برای این مساله تدابیری اندیشیده و به دنبال سرمایه‌گذاری روی افراد خاصی است؟
در سال 76 آقای ناطق نوری در حدود 7‌میلیون رأی به دست آورد، اما در سال80 آرای اصولگرایان پراکنده شد و به حدود 4‌میلیون رسید. در شرایط کنونی و در حالی که 20 سال از سال 76 می‌گذرد رأی آقای روحانی به عنوان کاندیدای جریان اصلاحات در حدود 24‌میلیون است، در حالی که رأی اصولگرایان از 4‌میلیون به 16‌میلیون افزایش پیدا کرده است. در نتیجه این مساله می‌تواند یک زنگ خطر بزرگ برای جریان اصلاحات به شمار برود. بدون شک اگر آقای روحانی در چهار سال آینده نتواند به وعده‌هایی که به مردم داده است عمل کند، احتمال افزایش پایگاه رأی جریان رقیب وجود خواهد داشت. به همین دلیل آقای روحانی باید تلاش کند به وعده‌هایی که به مردم داده است عمل کند. عقل سیاسی حکم می‌کند که جریان‌های سیاسی علاوه بر اینکه باید به فکر امروز باشند باید به آینده نیز فکر کنند و تحولات آینده را نیز در نظر بگیرند. به همین دلیل اگر اصولگرایان در چهار سال آینده موفق شوند پایگاه رأی خود را افزایش بدهند ممکن است کار اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده سخت شود و دوباره یک دولت رادیکال اصولگرا دولت را در دست بگیرد. در نتیجه اگر چنین اتفاقی رخ بدهد تمام تلاش‌های آقای روحانی در طول هشت سال گذشته از بین خواهد رفت. به همین دلیل اصلاح‌طلبان و رسانه‌های منتسب به جریان اصلاحات باید روی افراد خاصی برای انتخابات آینده ظرفیت‌سازی کنند و تمام تلاش خود را در جهت حمایت از دولت آقای روحانی به کار بگیرند که ایشان کارنامه موفقی از خود برجای بگذارد.
در سال پایانی دولت نخست آقای روحانی برخی اصلاح‌طلبان و ازجمله شما بر این باور بودید که اصلاح‌طلبان باید سهم بیشتری در رویکرد مدیریتی آقای روحانی داشته باشند. آیا در شرایط کنونی نیز بر این باور هستید و چنین انتظاری از آقای روحانی دارید؟
آقای روحانی در دولت نخست خود 80‌درصد بدنه اجرایی دولت را تغییر نداد و به همین دلیل اغلب بدنه اجرایی دولت از باقیماندگان دولت احمدی‌نژاد شکل گرفته بود. این در حالی است که کسانی که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 از آقای روحانی حمایت کرده بودند به دنبال تغییر اساسی در مدیریت کشور بودند و از آقای روحانی انتظار داشتند بدنه اجرایی دولت را تغییر بدهد. با این همه، شرایط در دولت دوم آقای روحانی نسبت به گذشته متفاوت خواهد بود و آقای روحانی با درک و بینش دقیق‌تری می‌تواند دست به این تغییرات بزند. متاسفانه هنگامی که اصلاح‌طلبان این موضوع را مطرح می‌کنند، برخی عنوان می‌کنند که اصلاح‌طلبان به دنبال سهم‌خواهی از دولت هستند و به همین دلیل مطالبات اصلی مردم مسکوت باقی می‌ماند. به نظر من دولت آقای روحانی در چهار سال گذشته دچار نوعی محافظه‌کاری مضاعف و کرختی در پاسخ به چنین مطالباتی شده بود که باید در دولت دوم خود دست از این محافظه‌کاری بردارد. البته استدلال دولت در این زمینه این بود که مجلس نهم با دولت همسو نبود و اگر آقای روحانی قصد داشت از شخصیت‌های برجسته اصلاح‌طلب در کابینه خود استفاده کند، ممکن بود با مانع مجلس نهم مواجه شود و نمایندگان مجلس نهم به گزینه‌های دولت رأی اعتماد ندهند. این در حالی است که با روی کار آمدن مجلس دهم که با دولت همسوست، این بهانه نیز از دولت گرفته شده است و آقای روحانی می‌تواند در انتخاب اعضای دولت خود بدون هیچ ‌مانعی اقدام کند.
آقای روحانی در انتخاب اعضای دولت دوم خود چه ضرورت‌هایی را باید در نظر بگیرد؟
بنده شنیده‌ام که آقای روحانی عنوان کرده‌اند عزم جدی برای تغییر کابینه دارند و به دنبال تغییرات جدی در کابینه خود در چهار سال آینده هستند. در دولت یازدهم آقای روحانی در بسیاری از مقاطع تنها بودند و به تنهایی بار دولت را به دوش می‌کشیدند. این در حالی بود که برخی اعضای دولت حاضر نبودند به آقای روحانی کمک کنند و خود را کنار کشیده بودند. در نتیجه آقای روحانی باید در انتخاب اعضای دولت دوم خود بسیار دقت کند و از مدیرانی استفاده کند که با سیاست‌های دولت هماهنگ باشند و حاضر باشند برای موفقیت دولت هزینه پرداخت کنند. نکته دیگر اینکه میانگین سنی کابینه اول آقای روحانی بالا بود و به همین دلیل دولت دوم ایشان باید تا حدود زیادی جوان‌تر و چالاک‌تر شود. البته دولت می‌تواند از مدیران باتجربه در سمت‌هایی مشورتی استفاده کند تا از تجربه مدیران گذشته نیز استفاده کرده باشد. مساله دیگر اینکه حضور بانوان و همچنین اقلیت‌های قومی و مذهبی نیز باید در دولت پررنگ‌تر شود. به هر حال آقای روحانی نباید این نکته را از یاد ببرد که زنان نقش پررنگی در پیروزی ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری داشتند و بار بسیاری از مسائل را به دوش کشیدند. از سوی دیگر، اقلیت‌های قومی و مذهبی نیز سهم زیادی در موفقیت ایشان در انتخابات داشتند و به همین دلیل نیاز است که آقای روحانی در این زمینه در سیاست‌های خود تجدیدنظر جدی داشته باشد.
حرف و حدیث‌های زیادی درباره شورای عالی سیاستگذاری در فضای سیاسی کشور به وجود آمده است. آیا شورای سیاستگذاری جریان اصلاحات با همان روال سابق به کار خود ادامه خواهد داد؟
در این زمینه شورای هماهنگی جریان اصلاحات باید تصمیم نهایی را اتخاذ کند. در گذشته شورای عالی سیاستگذاری در برخی زمینه‌ها عملکرد موفقی داشته است. با این همه، نقدهایی نیز به این شورا وارد است. در گذشته و زمانی که شورای عالی سیاستگذاری وجود نداشت، اصلاح‌طلبان فاقد تشکیلات نبودند و دارای سازوکار تصمیم‌گیری خاص خود بودند. با این همه، پس از تشکیل شورای عالی سیاستگذاری انسجام جریان اصلاحات برای تصمیم‌گیری در زمینه‌های مختلف بیشتر شد و این مساله خود را در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی به خوبی نشان داد. در عین حال، اصلاح‌طلبان باید نقاط ضعف و قوت شورای هماهنگی جریان اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری را در نظر بگیرند و در آینده به یک جمعبندی نهایی دست پیدا کنند. به نظر من جریان اصلاحات باید به سمتی حرکت کند که به نقش احزاب در تصمیم‌گیری‌های خود بهای بیشتری بدهد و سهم بیشتری برای احزاب در سازوکار خود تعریف کند. بدون شک تشکیل سازوکارهایی مانند شورای عالی سیاستگذاری برای کوتاه‌مدت و میان‌مدت است. این در حالی است که یک جریان سیاسی تأثیرگذار و جریان‌ساز مانند جریان اصلاحات باید افق دید خود را گسترده کند و نگاه عمیق‌تری به آینده داشته باشد. بدون شک احزاب می‌توانند نقش فعال‌تری برای نسل آینده جامعه ایران بازی کنند. به همین دلیل نیز باید از هم‌اکنون قدرت تصمیم‌گیری را در جریان اصلاحات به احزاب واگذار کرد تا در آینده به نتیجه مطلوب دست پیدا کرد. متاسفانه برخی گمان می‌کنند اگر جریان اصلاحات از اشخاص حقیقی با موقعیت اجتماعی بالا در شورای عالی سیاستگذاری استفاده کنند جریان اصلاحات به نتایج بهتری دست پیدا می‌کند. این در حالی است که افراد نباید نقش احزاب را ایفا کنند و جای آنها را بگیرند، بلکه احزاب باید نقش پررنگ‌تری در تصمیم‌گیری جریان اصلاحات ایفا کنند.
برخی اصلاح‌طلبان به دنبال این هستند که شورای عالی سیاستگذاری باید منحل شود و به جای آن احزاب تصمیم‌گیرنده اصلی جریان اصلاحات شوند. شما با این دیدگاه موافق هستید؟
شورای سیاستگذاری جریان اصلاحات به هر حال وجود دارد و دلیلی برای منحل کردن آن وجود ندارد. هدف اصلی تشکیل این شورا هماهنگی طیف‌های مختلف جریان اصلاحات برای انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. با این همه، پس از پایان انتخابات مجلس تصمیم گرفته شد که این شورا فعالیت خود را برای انتخابات شورای شهر در سال96 نیز ادامه بدهد و به همین دلیل این اتفاق رخ داد. در شرایط کنونی که انتخابات شورای شهر نیز پایان یافته، نیاز است اصلاح‌طلبان درباره ادامه یافتن یا نیافتن رویکرد شورای عالی سیاستگذاری تصمیم‌گیری کنند. اصلاح‌طلبان در مرحله اول باید این مساله را مشخص کنند که آیا تشکیل شورای عالی سیاستگذای جریان اصلاحات به تقویت نقش احزاب منجر شده است یا خیر. به نظر من این اتفاق رخ نداده است و تشکیل شورای عالی سیاستگذاری با تقویت نقش احزاب همراه نبوده است. برخی عنوان می‌کنند همین‌که لیست جریان اصلاحات در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر به پیروزی کامل رسیده، در نتیجه عملکرد شورای عالی سیاستگذاری قابل قبول بوده است. این در حالی است که این طرز تفکر اشتباه است و ما نباید خود را با این‌گونه استدلال‌ها گول بزنیم. به نظر من پیروزی در دو انتخابات اخیر به صورت ضروری به پایداری گفتمان منجر نخواهد شد. اصولگرایان نیز پس از مجلس ششم در تمام انتخابات‌ها مجلس پیروز شدند. اما پیروزی آنها در انتخابات مجلس به قوام و دوام گفتمان اصولگرایی منجر نشد و در نهایت در مقابل اصلاح‌طلبان شکست خوردند.
شما چه نقدهایی به شورای عالی سیاستگذاری وارد می‌دانید؟
در شرایط کنونی شورای عالی سیاستگذاری از دبیرکل احزاب اصلاح‌طلب و برخی شخصیت‌های حقیقی تشکیل شده است. به نظر من در مرحله اول باید اجازه داد این شورا کار خود را به اتمام برساند و همه اصلاح‌طلبان نیز از خروجی آن حمایت کنند. در نتیجه انتقادها به شورای عالی سیاستگذاری باید به صورت درون‌گروهی مطرح شود و از کشیده شدن این انتقادات به فضای بیرون جلوگیری شود. شورای عالی سیاستگذاری باید با برگزاری جلسات منظم شرایط فضای سیاسی را در آینده مورد ارزیابی قرار بدهد و سیاست‌هایی را در پیش بگیرد که احزاب به حاشیه رانده نشوند. برخی دوستان اصللح‌طلب معتقدند جای برخی افراد در شورای عالی سیاستگذاری خالی است. به نظر من ما نباید به دنبال جایگزین کردن افراد باشیم، بلکه باید به دنبال تغییر رویکرد شورای عالی سیاستگذاری در جهت تقویت خرد جمعی و تقویت نقش احزاب باشیم.