زخمِ کاری «سردشت» از تیغ 7 دولت اروپایی

جواد نوائیان رودسری – ساعت 16:30 بعدازظهر روز هفتم تیرماه سال 1366، دقیقاً 34 سال پیش، برای مردم سردشت روزی بود مثل دیگر روزهای سال؛ هوای گرم تابستان نتوانسته بود خنکی منطقه کوهستانی آن‌ها را از بین ببرد. مردم سرگرم کار و تلاش روزانه بودند؛ روز یک‌شنبه بود. ناگهان صدای مهیب غرش هواپیماهای دشمن بلند شد. برای سردشتی‌ها البته، تازگی نداشت. از آغاز جنگ تحمیلی، شهر آن‌ها بارها هدف حمله هوایی قرار گرفته بود و آن‌ها، به دفعات شاهد عبور هواپیماهای دشمن از بالای سرشان و در مسیر بمباران مناطق غیرنظامی کشور بودند. اما این‌بار قضیه فرق می‌کرد؛ هواپیماها بمب‌های خود را روی مراکز پرجمعیت شهر ریختند؛ وقتی بوی سبزه در هوا پیچید، تازه مردم فهمیدند که حمله شیمیایی‌ است؛ اما دیگر راه گریزی وجود نداشت. در همان ساعت نخست، 130 نفر به شهادت رسیدند و حدود هشت‌هزار نفر، دچار آسیب‌های جدی، به‌ویژه در ریه و دستگاه تنفسی شدند. طی دو دهه بعد از حمله وحشیانه رژیم صدام، صدها نفر بر اثر عوارض ناشی از حمله شیمیایی آن روز، از بین رفتند؛ اما عوارض این جنایت به این موارد خلاصه نمی‌شد؛ شرایط کودکانی که بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی توسط والدینشان، با نقص عضوهای شدید متولد می‌شدند، بخشی از سیاهه عوارض این جنایت بود؛ جنایتی که باید آن را نخستین حمله شیمیایی به یک شهر در تاریخ بشر بدانیم. آمارهای ترسناک آمارهای موجود، از بیش از 570 حمله شیمیایی از سوی رژیم بعث عراق به مناطق نظامی و غیرنظامی ایران حکایت دارد؛ این آمارها دوره زمانی شهریور 1359 تا مرداد 1367 را دربرمی‌گیرد. بر اثر این حملات و عوارض ناشی از آن‌ها، تا امروز بیش از 17 هزار و 250 نفر به شهادت رسیده‌اند و حدود 127 هزار مجروح شیمیایی، هنوز هم با آثار ناشی از این حملات وحشیانه دست و پنجه نرم می‌کنند. رژیم بعث، طی این مدت، هفت‌هزار گلوله و بمب شیمیایی را علیه ایران و مردم خودش به کار گرفت؛ سلاح‌هایی که تنها با بخشی از 17 هزار و 602 تُن ماده شیمیایی دریافت‌شده از شرکت‌های اروپایی ساخته شده‌بود. بمباران سردشت، اولین و آخرین حمله شیمیایی صدام به مناطق مسکونی نبود؛ هشت‌ماه بعد، در 25 اسفند 1366، بمباران شیمیایی شهر حلبچه اتفاق افتاد و پنج‌هزار کُرد عراقی، به فجیع‌ترین شکل ممکن کشته شدند؛ فردای آن روز، 26 اسفند، همین اتفاق در «نودشه»، جایی در استان کرمانشاه ایران رقم خورد و 130 نفر از مردم آن روستا نیز، قربانی جنایات دیوانه‌وار صدام شدند. رفقای دزد اقدام صدام با وجود اطلاع‌رسانی جهانی، هیچ واکنشی را دربرنداشت. شورای امنیت سازمان ملل، با یک تأخیر معنادار به آن واکنش نشان داد؛ قطعنامه خُنَک و بی‌بخار 612 تنها به خویشتن‌داری طرفین اشاره می‌کرد و در آن حرفی از جنایات رژیم بعث در سردشت، حلبچه و نودشه زده نشده‌بود. اعضای شورای امنیت عادت داشتند جنایت‌های صدام را لاپوشانی کنند؛ بالاخره بیش از 400 شرکت در پشتیبانی او برای ساخت سلاح‌های شیمیایی دخالت داشتند؛ شرکت‌هایی که عمدتاً متعلق به کشورهای آلمان، انگلیس، ایتالیا، لوکزامبورگ، اتریش، اسپانیا و هلند بود. قطعنامه 612، طرفین جنگ را به رعایت کنوانسیون 1925 ژنو دعوت می‌کرد؛ کنوانسیونی که طرف‌های پیروز جنگ جهانی اول، با تدوین آن می‌خواستند ژست حقوق بشری بگیرند؛ غافل از این‌که به قول ما ایرانی‌ها «سگ به دریای هفتگانه بشوی / که چو تَر شد پلیدتر باشد»! غربی‌ها هیچ‌وقت نتوانستند روحیه ماکیاولیستی خود را تغییر دهند. آن‌ها هرگز قادر نبوده و نیستند که از خیر منافع خود، در راستای حمایت از نوع بشر، بگذرند. این طنز تلخ، در ماجرای بمباران شیمیایی سردشت به‌خوبی نمایان است؛ صدام با کمک کشورهایی سلاح شیمیایی و کشتار جمعی می‌ساخت که خودشان نویسنده متن کنوانسیون 1925 ژنو بودند. مضحک این‌جاست که 33 سال بعد، در تابستان سال 1399، شبکه یورونیوز که صدای همان کشورهای حامی صدام را به اسم دموکراسی اروپایی منعکس می‌کند، در گزارشی کوتاه، به ابراز همدردی با مردم سردشت پرداخت و مدعی شد که می‌خواهد صدای مردم این شهر را به گوش دنیا برساند! وقاحتی که حدی برای آن نمی‌توان شناخت! در مباحث حقوقی، قاعده‌ای داریم که می‌گوید، «سبب اقوی از مباشر است»؛ یعنی جرم کسی که زمینه و اسباب جنایت را فراهم می‌کند، حتی از کسی که مستقیماً دست به جنایت می‌زند، بیشتر است؛ هفت کشور اروپایی و البته دیگر متحدان صدام باید پاسخگوی جنایات بی‌شمار او باشند؛ پاسخگوی خون شهدای مظلوم سردشت که در میان آن‌ها از نوزاد سه‌ماهه تا پیرمرد 70 ساله به چشم می‌خورد. هر چند که در دادگاه صدام، جای آن دولت‌ها و سرانشان خالی بود، اما تاریخ بهترین قاضی است و خودش قضاوت خواهد کرد.